سورة فصلت 41
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حم (1)
این کتابى است که از سوى خداوند رحمان و رحیم نازل شده است; (2)
کتابى که آیاتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو کرده، در حالى که فصیح و گویاست براى جمعیتى که آگاهند! (3)
قرآنى که بشارت دهنده و بیم دهنده است; ولى بیشتر آنان روى گردان شدند; از این رو چیزى نمىشنوند! (4)
آنها گفتند: «قلبهاى ما نسبت به آنچه ما را به آن دعوت مىکنى در پوششهایى قرار گرفته و در گوشهاى ما سنگینى است، و میان ما و تو حجابى وجود دارد; پس تو بدنبال عمل خود باش، ما هم براى خود عمل مىکنیم!» (5)
بگو: من فقط انسانى مثل شما هستم; این حقیقت بر من وحى مىشود که معبود شما معبودى یگانه است; پس تمام توجه خویش را به او کنید و از وى آمرزش طلبید; واى بر مشرکان! (6)
همانها که زکات را نمىپردازند، و آخرت را منکرند! (7)
اما کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، پاداشى دائمى دارند! (8)
بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و براى او همانندهایى قرارمىدهید؟! او پروردگار جهانیان است! (9)
او در زمین کوههاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و مواد غذایى آن را مقدر فرمود، - ینها همه در چهار روز بود- درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! (10)
سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود; به آن و به زمین دستور داد: سخللّهبه وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت مىآییم (و شکل مىگیریم)!» (11)
در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانى کار آن (آسمان) را وحى (و مقرر) فرمود، و آسمان پایین را با چراغهایى ( ستارگان) زینت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا! (12)
اگر آنها روىگردان شوند، بگو: من شما را از صاعقهاى همانند صاعقه عاد و ثمود مىترسانم! (13)
در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خدا را نپرستید آنها گفتند: «اگر پروردگار ما مىخواست فرشتگانى نازل مىکرد; از این رو ما به آنچه شما مبعوث به آن هستید کافریم!» (14)
اما قوم عاد بناحق در زمین تکبر ورزیدند و گفتند: «چه کسى از ما نیرومندتر است؟!»آیا نمىدانستند خداوندى که آنان را آفریده از آنها قویتر است؟ و (به خاطر این پندار) پیوسته آیات ما را انکار مىکردند. (15)
سرانجام تندبادى شدید و هولانگیز و سرد و سخت در روزهایى شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگى دنیا به آنها بچشانیم; و عذاب آخرت از آن هم خوارکنندهتر است، و (از هیچ طرف) یارى نمىشوند! (16)
اما ثمود را هدایت کردیم، ولى آنها نابینایى را بر هدایت ترجیح دادند; به همین جهت صاعقه -آن عذاب خوارکننده- به خاطر اعمالى که انجام مىدادند آنها را فروگرفت! (17)
و کسانى را که ایمان آوردند و پرهیزگار بودند نجات بخشیدیم! (18)
به خاطر بیاورید روزى را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوى دوزخ مىبرند،و صفوف پیشین را نگه مىدارند (تا صفهاى بعد به آنها ملحق شوند!) (19)
وقتى به آن مىرسند، گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه مىکردند گواهى مىدهند. (20)
آنها به پوستهاى تنشان مىگویند: «چرا بر ضد ما گواهى دادید؟!» آنها جواب مىدهند: «همان خدایى که هر موجودى را به نطق درآورده ما را گویا ساخته ; و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوى اوست! (21)
شما اگر گناهانتان را مخفى مىکردید نه بخاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهاى تنتان بیم داشتید، بلکه شما گمان مىکردید که خداوند بسیارى از اعمالى را که انجام مىدهید نمىداند! (22)
آرى این گمان بدى بود که درباره پروردگارتان داشتید و همان موجب هلاکت شما گردید، و سرانجام از زیانکاران شدید! (23)
اگر صبر کنند (یا نکنند، به هر حال) دوزخ جایگاه آنهاست; و اگر تقاضاى عفو کنند، مورد عفو قرار نمىگیرند! (24)
ما براى آنها همنشینانى (زشتسیرت) قرار دادیم که زشتیها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند; و فرمان الهى در باره آنان تحقق یافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند; آنها مسلما زیانکار بودند! (25)
کافران گفتند: «گوش به این قرآن فراندهید; و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!» (26)
به یقین به کافران عذاب شدیدى مىچشمانیم، و آنها را به بدترین اعمالى که انجام مى دادند کیفر مىدهیم! (27)
این آتش کیفر دشمنان خدا است، سراى جاویدشان در آن خواهد بود، کیفرى است بخاطر اینکه آیات ما را انکار مىکردند. (28)
کافران گفتند: «پروردگارا! آنهایى که از جن و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پاى خود نهیم (و لگدمالشان کنیم) تا از پست ترین مردم باشند!» (29)
به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است! (30)
ما یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم; و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مىشود! (31)
اینها وسیله پذیرایى از سوى خداوند غفور و رحیم است!» (32)
چه کسى خوش گفتارتر است از آن کس که دعوت به سوى خدا مىکند و عمل صالح انجام مىدهد و مىگوید: «من از مسلمانانم»؟! (33)
هرگز نیکى و بدى یکسان نیست; بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است! (34)
اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمىرسند، و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمىگردند! (35)
و هرگاه وسوسههایى از شیطان متوجه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست! (36)
و از نشانههاى او، شب و روز و خورشید و ماه است; براى خورشید و ماه سجده نکنید، براى خدایى که آفریننده آنهاست سجده کنید اگر مىخواهید او را بپرستید! (37)
و اگر (از عبادت پروردگار) تکبر کنند، کسانى که نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبیح مىگویند و خسته نمىشوند! (38)
و از آیات او این است که زمین را خشک (و بىجان) مىبینى، اما هنگامى که آب (باران) بر آن مىفرستیم به جنبش درمىآید و نمو مىکند; همان کسى که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده مىکند; او بر هر چیز تواناست! (39)
کسانى که آیات ما را تحریف مىکنند بر ما پوشیده نخواهند بود! آیا کسى که در آتش افکنده مىشود بهتر است یا کسى که در نهایت امن و امان در قیامت به عرصه محشر مىآید؟! هر کارى مىخواهید بکنید، او به آنچه انجام مىدهید بیناست! (40)
کسانى که به این ذکر ( قرآن) هنگامى که به سراغشان آمد کافر شدند (نیز بر ما مخفى نخواهد ماند)! و این کتابى است قطعا شکست ناپذیر... (41)
که هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمىآید; چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است! (42)
آنچه به ناروا درباره تو مىگویند همان است که درباره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده; پروردگار تو داراى مغفرت و (هم) داراى مجازات دردناکى است! (43)
هرگاه آن را قرآنى عجمى قرار مىدادیم حتما مىگفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمى از پیغمبرى عربى؟!» بگو: «این (کتاب) براى کسانى که ایمان آوردهاند هدایت و درمان است; ولى کسانى که ایمان نمىآورند، در گوشهایشان سنگینى است و گویى نابینا هستند و آن را نمىبینند; آنها (همچون کسانى هستند که گوئى) از راه دور صدا زده مىشوند!» (44)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; سپس در آن اختلاف شد; و اگر فرمانى از ناحیه پروردگارت در این باره صادر نشده بود (که باید به آنان مهلت داد تا اتمام حجت شود)، در میان آنها داورى مىشد (و به کیفر مىرسیدند); ولى آنها هنوز درباره آن شکى تهمتانگیز دارند! (45)
کسى که عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست; و هر کس بدى کند، به خویشتن بدى کرده است; و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمىکند! (46)
علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا بازمىگردد; هیچ میوهاى از غلاف خود خارج نمىشود، و هیچ زنى باردار نمىگردد و وضع حمل نمىکند مگر به علم او; و آن روز که آنها را ندا مىدهد (و مىگوید:) کجایند شریکانى که براى من مىپنداشتید؟! مىگویند: «(پروردگارا!) ما عرضه داشتیم که هیچ گواهى بر گفته خود نداریم!» (47)
و همه معبودانى را که قبلا مىخواندند محو و گم مىشوند; و مىدانند هیچ گریزگاهى ندارند! (48)
انسان هرگز از تقاضاى نیکى (و نعمت) خسته نمىشود; و هرگاه شر و بدى به او رسد، بسیار مایوس و نومید مىگردد! (49)
و هرگاه او را رحمتى از سوى خود بعد از ناراحتى که به او رسیده بچشانیم مىگوید: «این بخاطر شایستگى و استحقاق من بوده، و گمان نمىکنم قیامت برپا شود; و (بفرض که قیامتى باشد،) هرگاه بسوى پروردگارم بازگردانده شوم، براى من نزد او پاداشهاى نیک است. ما کافران را از اعمالى که انجام دادهاند (بزودى) آگاه خواهیم کرد و از عذاب شدید به آنها مىچشانیم. (50)
و هرگاه به انسان (غافل و بىخبر) نعمت دهیم، روى مىگرداند و به حال تکبر از حق دور مىشود; ولى هرگاه مختصر ناراحتى به او رسد، تقاضاى فراوان و مستمر (براى بر طرف شدن آن) دارد! (51)
بگو: «به من خبر دهید اگر این قرآن از سوى خداوند باشد و شما به آن کافر شوید، چه کسى گمراهتر خواهد بود از کسى که در مخالفت شدیدى قرار دارد؟! (52)
به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهیم تا براى آنان آشکار گردد که او حق است; آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟ ! (53)
آگاه باشید که آنها از لقاى پروردگارشان در شک و تردیدند; و آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد! (54)
سورة غافر 40
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
حم. (1)
این کتابى است که از سوى خداوند قادر و دانا نازل شده است. (2)
خداوندى که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، داراى مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است; هیچ معبودى جز او نیست; و بازگشت (همه شما) تنها بسوى اوست. (3)
تنها کسانى که در آیات ما مجادله مىکنند که (از روى عناد) کافر شدهاند; پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها (و قدرتنمایى آنان) تو را بفریبد! (4)
پیش از آنها قوم نوح و اقوامى که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند; و هر امتى در پى آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد)، و براى محو حق به مجادله باطل دست زدند; اما من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم); ببین که مجازات من چگونه بود! (5)
و این گونه فرمان پروردگارت درباره کسانى که کافر شدند مسلم شده که آنها همه اهل آتشند! (6)
فرشتگانى که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف مىکنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را مىگویند و به او ایمان دارند و براى مؤمنان استغفار مىکنند (و مى گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است; پس کسانى راکه توبه کرده و راه تو را پیروى مىکنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار! (7)
پروردگارا! آنها را در باغهاى جاویدان بهشت که به آنها وعده فرمودهاى وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمى! (8)
و آنان را از بدیها نگاه دار، و هر کس را که در آن روز از بدیها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساختهاى; و این است همان رستگارى عظیم! (9)
کسانى را که کافر شدند روز قیامت صدا مىزنند که عداوت و خشم خداوند نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بیشتر است، چرا که بسوى ایمان دعوت مىشدید، ولى انکار مىکردید! (10)
آنها مىگویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده کردى; اکنون به گناهان خود معترفیم; آیا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟» (11)
این بخاطر آن است که وقتى خداوند به یگانگى خوانده مىشد انکار مىکردید، و اگر براى او همتایى مىپنداشتند ایمان مىآوردید; اکنون داورى مخصوص خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و شما را مطابق عدل خود کیفر مىدهد). (12)
او کسى است که آیات خود را به شما نشان مىدهد و از آسمان براى شما روزى (با ارزشى) مىفرستد; تنها کسانى متذکر این حقایق مىشوند که بسوى خدا باز مىگردند. (13)
(تنها) خدا را بخوانید و دین خود را براى او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند! (14)
او درجات (بندگان صالح) را بالا مىبرد، او صاحب عرش است، روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء مىکند تا (مردم را) از روز ملاقات ( روز رستاخیز) بیم دهد! (15)
روزى که همه آنان آشکار مىشوند و چیزى از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند; (و گفته مىشود: ) حکومت امروز براى کیست؟ براى خداوند یکتاى قهار است! (16)
امروز هر کس در برابر کارى که انجام داده است پاداش داده مىشود; امروز هیچ ظلمى نیست; خداوند سریع الحساب است! (17)
و آنها را از روز نزدیک بترسان، هنگامى که از شدت وحشت دلها به گلوگاه مىرسد و تمامى وجود آنها مملو از اندوه مىگردد; براى ستمکاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت کنندهاى که شفاعتش پذیرفته شود. (18)
او چشمهایى را که به خیانت مىگردد و آنچه را سینهها پنهان مىدارند، مىداند. (19)
خداوند بحق داورى مىکند، و معبودهایى را که غیر از او مىخوانند هیچ گونه داورى ندارند; خداوند شنوا و بیناست! (20)
آیا آنها روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند; ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند! (21)
این براى آن بود که پیامبرانشان پیوسته با دلایل روشن به سراغشان مىآمدند، ولى آنها انکار مىکردند; خداوند هم آنان را گرفت (و کیفر داد) که او قوى و مجازاتش شدید است! (22)
ما موسى را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم... (23)
بسوى فرعون و هامان و قارون; ولى آنها گفتند: «او ساحرى بسیار دروغگو است!» (24)
و هنگامى که حق را از سوى ما براى آنها آورد، گفتند: «پسران کسانى را که با موسى ایمان آوردهاند بکشید و زنانشان را (براى اسارت و خدمت) زنده بگذارید!» اما نقشه کافران جز در گمراهى نیست (و نقش بر آب مىشود). (25)
و فرعون گفت: «بگذارید موسى را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من مىترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!» (26)
موسى گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم از هر متکبرى که به روز حساب ایمان نمىآورد!» (27)
و مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را پنهان مىداشت گفت: «آیا مىخواهید مردى را بکشید بخاطر اینکه مىگوید: پروردگار من «الله» است، در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت; و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضى از عذابهایى را که وعده مىدهد به شما خواهد رسید; خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمىکند. (28)
اى قوم من! امروز حکومت از آن شماست و در این سرزمین پیروزید; اگر عذاب خدا به سراغ ما آید، چه کسى ما را یارى خواهد کرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمىدهم، و شما را جز به راه صحیح راهنمایى نمىکنم! (دستور، همان قتل موسى است!)» (29)
آن مرد باایمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم! (30)
و از عادتى همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانى که بعد از آنان بودند (از شرک و کفر و طغیان) مىترسم; و خداوند ظلم و ستمى بر بندگانش نمىخواهد. (31)
اى قوم من! من بر شما از روزى که مردم یکدیگر را صدا مىزنند (و از هم یارى مىطلبند و صدایشان به جایى نمىرسد) بیمناکم! (32)
همان روزى که روى مىگردانید و فرار مىکنید; اما هیچ پناهگاهى در برابر عذاب خداوند براى شما نیست; و هر کس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدایتکنندهاى براى او نیست! (33)
پیش از این یوسف دلایل روشن براى شما آورد، ولى شما همچنان در آنچه او براى شما آورده بود تردید داشتید; تا زمانى که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبرى مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکنندهاى را گمراه مىسازد! (34)
همانها که در آیات خدا بىآنکه دلیلى برایشان آمده باشد به مجادله برمىخیزند; (این کارشان) خشم عظیمى نزد خداوند و نزد آنان که ایمان آوردهاند به بار مىآورد; این گونه خداوند بر دل هر متکبر جبارى مهر مىنهد!» (35)
فرعون گفت: «اى هامان! براى من بناى مرتفعى بساز، شاید به وسایلى دست یابم، (36)
وسایل (صعود به) آسمانها تا از خداى موسى آگاه شوم; هر چند گمان مىکنم او دروغگو باشد!; سذللّه اینچنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق باز داشته شد; و توطئه فرعون (و همفکران او) جز به نابودى نمىانجامد! (37)
کسى که (از قوم فرعون) ایمان آورده بود گفت: «اى قوم من! از من پیروى کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم. (38)
اى قوم من! این زندگى دنیا، تنها متاع زودگذرى است; و آخرت سراى همیشگى است! (39)
هر کس بدى کند، جز بمانند آن کیفر داده نمىشود; ولى هر کس کار شایستهاى انجام دهد -خواه مرد یا زن- در حالى که مؤمن باشد آنها وارد بهشت مىشوند و در آن روزى بىحسابى به آنها داده خواهد شد. (40)
اى قوم من! چرا من شما را به سوى نجات دعوت مىکنم، اما شما مرا بسوى آتش فرا مىخوانید؟! (41)
مرا دعوت مىکنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایى که به آن علم ندارم براى او قرار دهم، در حالى که من شما را بسوى خداوند عزیز غفار دعوت مىکنم! (42)
قطعا آنچه مرا بسوى آن مىخوانید، نه دعوت (و حاکمیتى) در دنیا دارد و نه در آخرت; و تنها بازگشت ما در قیامت بسوى خداست; و مسرفان اهل آتشند! (43)
و بزودى آنچه را به شما مىگویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!» (44)
خداوند او را از نقشههاى سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد! (45)
عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مىشوند; و روزى که قیامت برپا شود (مىفرماید:) «آل فرعون را در سختترین عذابها وارد کنید!» (46)
به خاطر بیاور هنگامى را که در آتش دوزخ با هم محاجه مىکنند; ضعیفان به مستکبران مىگویند: «ما پیرو شما بودیم، آیا شما (امروز) سهمى از آتش را بجاى ما پذیرا مىشوید؟!» (47)
مستکبران مىگویند: «ما همگى در آن هستیم، زیرا خداوند در میان بندگانش (بعدالت) حکم کرده است!» (48)
و آنها که در آتشند به ماموران دوزخ مىگویند: «از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد!» (49)
آنها مىگویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» مىگویند: «آرى!» آنها مىگویند: «پس هر چه مىخواهید (خدا را) بخوانید; ولى دعاى کافران (به جایى نمىرسد و) جز در ضلالت نیست!» (50)
ما به یقین پیامبران خود و کسانى را که ایمان آوردهاند، در زندگى دنیا و (در آخرت) روزى که گواهان به پا مىخیزند یارى مىدهیم! (51)
روزى که عذرخواهى ظالمان سودى به حالشان نمىبخشد; و لعنت خدا براى آنها، و خانه (و جایگاه) بد نیز براىآنان است. (52)
و ما به موسى هدایت بخشیدیم، و بنى اسرائیل را وارثان کتاب (تورات) قرار دادیم. (53)
کتابى که مایه هدایت و تذکر براى صاحبان عقل بود! (54)
پس (اى پیامبر!) صبر و شکیبایى پیشه کن که وعده خدا حق است، و براى گناهت استغفار کن، و هر صبح و شام تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور! (55)
کسانى که در آیات خداوند بدون دلیلى که براى آنها آمده باشد ستیزهجویى مىکنند، در سینههایشان فقط تکبر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید، پس به خدا پناه بر که او شنوا و بیناست! (56)
آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است، ولى بیشتر مردم نمىدانند. (57)
هرگز نابینا و بینا یکسان نیستند; همچنین کسانى که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدکاران یکسان نخواهند بود; اما کمتر متذکر مىشوید! (58)
روز قیامت به یقین آمدنى است، و شکى در آن نیست; ولى اکثر مردم ایمان نمى آورند! (59)
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبر مىورزند به زودى با ذلت وارد دوزخ مىشوند!» (60)
خداوند کسى است که شب را براى شما آفرید تا در آن بیاسایید، و روز را روشنىبخش قرار داد; خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است; ولى بیشتر مردم شکرگزارى نمىکنند! (61)
این است خداوند، پروردگار شما که آفریننده همه چیز است; هیچ معبودى جز او نیست; با این حال چگونه از راه حق منحرف مىشوید؟! (62)
اینچنین کسانى که آیات خدا را انکار مىکردند (از راه راست) منحرف مىشوند! (63)
خداوند کسى است که زمین را براى شما جایگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفى (بالاى سرتان); و شما را صورتگرى کرد، و صورتتان را نیکو آفرید; و از چیزهایى پاکیزه به شما روزى داد; این است خداوند پروردگار شما! جاوید و پربرکت است خداوندى که پروردگار عالمیان است! (64)
زنده (واقعى) اوست; معبودى جز او نیست; پس او را بخوانید در حالى که دین خود را براى او خالص کردهاید! ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است! (65)
بگو: «من نهى شدهام از اینکه معبودهایى را که شما غیر از خدا مىخوانید بپرستم، چون دلایل روشن از جانب پروردگارم براى من آمده است; و مامورم که تنها در برابر پروردگار عالمیان تسلیم باشم!» (66)
او کسى است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلى (از شکم مادر) بیرون مىفرستد، بعد به مرحله کمال قوت خود مىرسید، و بعد از آن پیر مىشوید و (در این میان) گروهى از شما پیش از رسیدن به این مرحله مىمیرند و در نهایت به سرآمد عمر خود مىرسید; و شاید تعقل کنید! (67)
او کسى است که زنده مىکند و مىمیراند; و هنگامى که کارى را مقرر کند، تنها به آن مىگوید: «موجود باش!» بىدرنگ موجود مىشود! (68)
آیا ندیدى کسانى را که در آیات خدا مجادله مىکنند، چگونه از راه حق منحرف مى شوند؟! (69)
همان کسانى که کتاب (آسمانى) و آنچه رسولان خود را بدان فرستادهایم تکذیب کردند; اما بزودى (نتیجه کار خود را) مىدانند! (70)
در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را مىکشند... (71)
و در آب جوشان وارد مىکنند; سپس در آتش دوزخ افروخته مىشوند! (72)
سپس به آنها گفته مىشود: «کجایند آنچه را همتاى خدا قرار مىدادید، (73)
همان معبودهایى را که جز خدا پرستش مىکردید؟!» آنها مىگویند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند; بلکه ما اصلا پیش از این چیزى را پرستش نمىکردیم»! این گونه خداوند کافران را گمراه مىسازد! (74)
این (عذاب) بخاطر آن است که بناحق در زمین شادى مىکردید و از روى غرور و مستى به خوشحالى مىپرداختید! (75)
از درهاى جهنم وارد شوید و جاودانه در آن بمانید; و چه بد است جایگاه متکبران! (76)
پس (اى پیامبر) صبر کن که وعده خدا حق است; و هرگاه قسمتى از مجازاتهایى را که به آنها وعده دادهایم در حال حیاتت به تو ارائه دهیم، یا تو را (پیش از آن) از دنیا ببریم (مهم نیست); چرا که همه آنان را تنها بسوى ما باز مىگردانند! (77)
ما پیش از تو رسولانى فرستادیم; سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نکردهایم; و هیچ پیامبرى حق نداشت معجزهاى جز بفرمان خدا بیاورد و هنگامى که فرمان خداوند (براى مجازات آنها) صادر شود، بحق داورى خواهد شد; و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد! (78)
خداوند کسى است که چهارپایان را براى شما آفرید تا بعضى را سوار شوید و از بعضى تغذیه کنید. (79)
و براى شما در آنها منافع بسیارى (جز اینها) است، تا بوسیله آنها به مقصدى که در دل دارید برسید; و بر آنها و بر کشتیها سوار مىشوید. (80)
او آیاتش را همواره به شما نشان مىدهد; پس کدام یک از آیات او را انکار مىکنید؟! (81)
آیا روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود; اما هرگز آنچه را به دست مىآوردند نتوانست آنها را بىنیاز سازد (و عذاب الهى را از آنان دور کند)! (82)
هنگامى که رسولانشان دلایل روشنى براى آنان آوردند، به دانشى که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ مىشمردند); ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر مىگرفتند آنان را فراگرفت! (83)
هنگامى که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند: «هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایى که همتاى او مىشمردیم کافر شدیم!» (84)
اما هنگامى که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان براى آنها سودى نداشت!این سنت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند! (85)
سورة الزمر 39
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
این کتابى است که از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است. (1)
ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم; پس خدا را پرستش کن و دین خود را براى او خالص گردان! (2)
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیاى خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمىپرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مىکند; خداوند آن کس را که دروغگو و کفرانکننده است هرگز هدایت نمىکند! (3)
اگر (بفرض محال) خدا مىخواست فرزندى انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را مىخواست برمیگزید; منزه است (از اینکه فرزندى داشته باشد)! او خداوند یکتاى پیروز است! (4)
آسمانها و زمین را بحق آفرید; شب را بر روز مىپیچد و روز را بر شب; و خورشید و ماه را مسخر فرمان خویش قرار داد; هر کدام تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه مىدهند; آگاه باشید که او قادر و آمرزنده است! (5)
او شما را از یک نفس آفرید، و همسرش را از (باقیمانده گل) او خلق کرد; و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد; او شما را در شکم مادرانتان آفرینشى بعد از آفرینش دیگر، در میان تاریکیهاى سه گانه، مىبخشد! این است خداوند، پروردگار شما که حکومت (عالم هستى) از آن اوست; هیچ معبودى جز او نیست; پس چگونه از راه حق منحرف مىشوید؟! (6)
اگر کفران کنید، خداوند از شما بىنیاز است و هرگز کفران را براى بندگانش نمى پسندد; و اگر شکر او را بجا آورید آن را براى شما مىپسندد! و هیچ گنهکارى گناه دیگرى را بر دوش نمىکشد! سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام مىدادید آگاه مىسازد; چرا که او به آنچه در سینههاست آگاه است! (7)
هنگامى که انسان را زیانى رسد، پروردگار خود را مىخواند و بسوى او باز مى گردد; اما هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را مى خواند از یاد مىبرد و براى خداوند همتایانى قرارمىدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد; بگو: «چند روزى از کفرت بهرهگیر که از دوزخیانى!» (8)
(آیا چنین کسى با ارزش است) یا کسى که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکر مىشوند!» (9)
بگو: «اى بندگان من که ایمان آوردهاید! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! براى کسانى که در این دنیا نیکى کردهاند پاداش نیکى است! و زمین خدا وسیع است، (اگر تحت فشار سران کفر بودید مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دریافت مىدارند! (10)
بگو: «من مامورم که خدا را پرستش کنم در حالى که دینم را براى او خالص کرده باشم، (11)
و مامورم که نخستین مسلمان باشم! (12)
بگو: «من اگر نافرمانى پروردگارم کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) مىترسم!» (13)
بگو: «من تنها خدا را مىپرستم در حالى که دینم را براى او خالص مىکنم. (14)
شما هر چه را جز او مىخواهید بپرستید!» بگو: «زیانکاران واقعى آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست دادهاند! آگاه باشید زیان آشکار همین است! سذللّه (15)
براى آنان از بالاى سرشان سایبانهایى از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایى از آتش است; این چیزى است که خداوند با آن بندگانش را مىترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهیزید! (16)
و کسانى که از عبادت طاغوت پرهیز کردند وبه سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست; پس بندگان مرا بشارت ده! (17)
همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند; آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند. (18)
آیا تو مىتوانى کسى را که فرمان عذاب درباره او قطعى شده رهایى بخشى؟! آیا تو میتوانى کسى را که در درون آتش است برگیرى و نجات دهى؟! (19)
ولى آنها که تقواى الهى پیشه کردند، غرفههایى در بهشت دارند که بر فراز آنها غرفههاى دیگرى بنا شده و از زیر آنها نهرها جارى است این وعده الهى است، و خداوند در وعده خود تخلف نمىکند! (20)
آیا ندیدى که خداوند از آسمان آبى فرستاد و آن را بصورت چشمههایى در زمین وارد نمود، سپس با آن زراعتى را خارج مىسازد که رنگهاى مختلف دارد; بعد آن گیاه خشک مىشود، بگونهاى که آن را زرد و بىروح مىبینى; سپس آن را در هم مىشکند و خرد مىکند; در این مثال تذکرى است براى خردمندان (از ناپایدارى دنیا)! (21)
آیا کسى که خدا سینهاش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مرکبى از نور الهى قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان که قلبهایى سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهى آشکارى هستند! (22)
خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابى که آیاتش (در لطف و زیبایى و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است; آیاتى مکرر دارد (با تکرارى شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مىترسند مىافتد; سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا مىشود; این هدایت الهى است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایى مىکند; و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایى براى او نخواهد بود! (23)
آیا کسى که با صورت خود عذاب دردناک (الهى) را در روز قیامت دور مىسازد (همانند کسى است که هرگز آتش دوزخ به او نمىرسد)؟! و به ظالمان گفته مى شود: «بچشید آنچه را به دست مىآوردید (و انجام مىدادید)!» (24)
کسانى که قبل از آنها بودند نیز (آیات ما را) تکذیب نمودند، و عذاب (الهى) از جایى که فکر نمىکردند به سراغشان آمد! (25)
پس خداوند خوارى را در زندگى این دنیا به آنها چشانید، و عذاب آخرت شدیدتر است اگر مىدانستند. (26)
ما براى مردم در این قرآن از هر نوع مثلى زدیم، شاید متذکر شوند. (27)
قرآنى است فصیح و خالى از هر گونه کجى و نادرستى، شاید آنان پرهیزگارى پیشه کنند! (28)
خداوند مثالى زده است: مردى را که مملوک شریکانى است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى که تنها تسلیم یک نفر است; آیا این دو یکسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولى بیشتر آنان نمىدانند. (29)
تو مىمیرى و آنها نیز خواهند مرد! (30)
سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان مخاصمه مىکنید. (31)
پس چه کسى ستمکارتر است از آن کسى که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را هنگامى که به سراغ او آمده تکذیب کند؟! آیا در جهنم جایگاهى براى کافران نیست؟! (32)
اما کسى که سخن راست بیاورد و کسى که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند! (33)
آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنان موجود است; و این است جزاى نیکوکاران! (34)
تا خداوند بدترین اعمالى را که انجام دادهاند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد، و آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند پاداش دهد! (35)
آیا خداوند براى (نجات و دفاع از) بندهاش کافى نیست؟! اما آنها تو را از غیر او مىترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهاى ندارد! (36)
و هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراهکنندهاى نخواهد داشت آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟! (37)
و اگر از آنها بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟» حتما مىگویند:«خدا!» بگو: «آیا هیچ درباره معبودانى که غیر از خدا مىخوانید اندیشه مىکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافى است; و همه متوکلان تنها بر او توکل مىکنند!» (38)
بگو: «اى قوم من! شما هر چه در توان دارید انجام دهید، من نیز به وظیفه خود عمل مىکنم; اما بزودى خواهید دانست... (39)
چه کسى عذاب خوارکنندهاى (در دنیا) به سراغش مىآید، و (سپس) عذابى جاویدان (در آخرت) بر او وارد مىگردد!» (40)
ما این کتاب (آسمانى) را براى مردم بحق بر تو نازل کردیم; هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست; و هر کس گمراهى را برگزیند، تنها به زیان خود گمراه مىگردد; و تو مامور اجبار آنها به هدایت نیستى. (41)
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مىکند، و ارواحى را که نمردهاند نیز به هنگام خواب مىگیرد; سپس ارواح کسانى که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مىدارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) بازمىگرداند تا سرآمدى معین;در این امر نشانههاى روشنى است براى کسانى که اندیشه مىکنند! (42)
آیا آنان غیر از خدا شفیعانى گرفتهاند؟! به آنان بگو: «آیا (از آنها شفاعت مىطلبید) هر چند مالک چیزى نباشند و درک و شعورى براى آنها نباشد؟!» (43)
بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما را به سوى او بازمىگردانند!» (44)
هنگامى که خداوند به یگانگى یاد مىشود، دلهاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند مشمئز (و متنفر) مىگردد; اما هنگامى که از معبودهاى دیگر یاد مىشود، آنان خوشحال مىشوند. (45)
بگو: «خداوندا! اى آفریننده آسمانها و زمین، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تو در میان بندگانت در آنچه اختلاف داشتند داورى خواهى کرد!» (46)
اگر ستمکاران تمام آنچه را روى زمین است مالک باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهایى یابند;و از سوى خدا براى آنها امورى ظاهر مىشود که هرگز گمان نمىکردند! (47)
در آن روز اعمال بدى را که انجام دادهاند براى آنها آشکار مىشود، و آنچه را استهزا مىکردند بر آنها واقع مىگردد. (48)
هنگامى که انسان را زیانى رسد، ما را (براى حل مشکلش) مىخواند; سپس هنگامى که از جانب خود به او نعمتى دهیم، مىگوید: «این نعمت را بخاطر کاردانى خودم به من دادهاند»; ولى این وسیله آزمایش (آنها) است، اما بیشترشان نمىدانند. (49)
این سخن را کسانى که قبل از آنها بودند نیز گفتند، ولى آنچه را به دست مىآوردند براى آنها سودى نداشت! (50)
سپس بدیهاى اعمالشان به آنها رسید; و ظالمان این گروه ( اهل مکه) نیز بزودى گرفتار بدیهاى اعمالى که انجام دادهاند خواهند شد، و هرگز نمىتوانند از چنگال عذاب الهى بگریزند. (51)
آیا آنها ندانستند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مىسازد؟! در این، آیات و نشانههایى است براى گروهى که ایمان مىآورند. (52)
بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. (53)
و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ کس یارى نشوید!(54)
و از بهترین دستورهائى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید پیش از آنکه عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آید در حالى که از آن خبر ندارید!» (55)
(این دستورها براى آن است که) مبادا کسى روز قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهیهایى که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخرهکنندگان (آیات او) بودم!» (56)
یا بگوید: «اگر خداوند مرا هدایت مىکرد، از پرهیزگاران بودم!» (57)
یا هنگامى که عذاب را مىبیند بگوید: «اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازمىگشتم و از نیکوکاران بودم!» (58)
آرى، آیات من به سراغ تو آمد، اما آن را تکذیب کردى و تکبر نمودى و از کافران بودى! (59)
و روز قیامت کسانى را که بر خدا دروغ بستند مىبینى که صورتهایشان سیاه است; آیا در جهنم جایگاهى براى متکبران نیست؟! (60)
و خداوند کسانى را که تقوا پیشه کردند با رستگارى رهایى مىبخشد; هیچ بدى به آنان نمىرسد و هرگز غمگین نخواهند شد. (61)
خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همه اشیا است. (62)
کلیدهاى آسمانها و زمین از آن اوست; و کسانى که به آیات خداوند کافر شدند زیانکارانند. (63)
بگو: «آیا به من دستور مىدهید که غیر خدا را بپرستم اى جاهلان؟!» (64)
به تو و همه پیامبران پیشین وحى شده که اگر مشرک شوى، تمام اعمالت تباه مىشود و از زیانکاران خواهى بود! (65)
بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش! (66)
آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند، در حالى که تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها پیچیده در دست او; خداوند منزه و بلندمقام است از شریکیهایى که براى او مىپندارند (67)
و در «صور» دمیده مىشود، پس همه کسانى که در آسمانها و زمینند مىمیرند، مگر کسانى که خدا بخواهد; سپس بار دیگر در «صور» دمیده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (68)
و زمین (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مىشود، و نامههاى اعمال را پیش مىنهند و پیامبران و گواهان را حاضر مىسازند، و میان آنها بحق داورى مىشود و به آنان ستم نخواهد شد! (69)
و به هر کس آنچه انجام داده است بىکم و کاست داده مىشود; و او نسبت به آنچه انجام مىدادند از همه آگاهتر است. (70)
و کسانى که کافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مىشوند; وقتى به دوزخ مىرسند، درهاى آن گشوده مىشود و نگهبانان دوزخ به آنها مىگویند: «آیا رسولانى از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!» مىگویند: «آرى، (پیامبران آمدند و آیات الهى را بر ما خواندند، و ما مخالفت کردیم!) ولى فرمان عذاب الهى بر کافران مسلم شده است. (71)
به آنان گفته مىشود: «از درهاى جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید; چه بد جایگاهى است جایگاه متکبران!» (72)
و کسانى که تقواى الهى پیشه کردند گروه گروه به سوى بهشت برده مىشوند; هنگامى که به آن مىرسند درهاى بهشت گشوده مىشود و نگهبانان به آنان مىگویند:«سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید!» (73)
آنها مىگویند: «حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم; چه نیکوست پاداش عمل کنندگان!» (74)
(در آن روز) فرشتگان را مىبینى که بر گرد عرش خدا حلقه زدهاند و با ستایش پروردگارشان تسبیح مىگویند; و در میان بندگان بحق داورى مىشود; و (سرانجام) گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است!» (75)
سورة ص 38
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ص، سوگند به قرآنى که داراى ذکر است (که این کتاب، معجزه الهى است). (1)
ولى کافران گرفتار غرور اختلافند! (2)
چه بسیار اقوامى را که پیش از آنها هلاک کردیم; و به هنگام نزول عذاب فریاد مىزدند (و کمک مىخواستند) ولى وقت نجات گذشته بود! (3)
آنها تعجب کردند که پیامبر بیمدهندهاى از میان آنان به سویشان آمده; و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویى است! (4)
آیا او بجاى اینهمه خدایان، خداى واحدى قرار داده؟! این براستى چیز عجیبى است!» (5)
سرکردگان آنها بیرون آمدند و گفتند: «بروید و خدایانتان را محکم بچسبید، این چیزى است که خواستهاند (شما را گمراه کنند)! (6)
ما هرگز چنین چیزى در آیین دیگرى نشنیدهایم; این تنها یک آئین ساختگى است! (7)
آیا از میان همه ما، قرآن تنها بر او ( محمد) نازل شده؟!» آنها در حقیقت در اصل وحى من تردید دارند، بلکه آنان هنوز عذاب الهى را نچشیدهاند (که این چنین گستاخانه سخن مىگویند)! (8)
مگر خزاین رحمت پروردگار توانا و بخشندهات نزد آنهاست (تا به هر کس میل دارند بدهند)؟! (9)
یا اینکه مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنین است) با هر وسیله ممکن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحى را بر قلب پاک محمد بگیرند)! (10)
(آرى) اینها لشکر کوچک شکستخوردهاى از احزابند! (11)
پیش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پیامبران ما را) تکذیب کردند! (12)
و (نیز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الایکه ( قوم شعیب)، اینها احزابى بودند (که به تکذیب پیامبران برخاستند)! (13)
هر یک (از این گروهها) رسولان را تکذیب کردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق یافت! (14)
اینها (با این اعمالشان) جز یک صیحه آسمانى را انتظار نمىکشند که هیچ مهلت و بازگشتى براى آن وجود ندارد (و همگى را نابود مىسازد)! (15)
آنها (از روى خیرهسرى) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!» (16)
در برابر آنچه مىگویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبهکننده بود! (17)
ما کوهها را مسخر او ساختیم که هر شامگاه و صبحگاه با او تسبیح مىگفتند! (18)
پرندگان را نیز دسته جمعى مسخر او کردیم (تا همراه او تسبیح خدا گویند);و همه اینها بازگشتکننده به سوى او بودند! (19)
و حکومت او را استحکام بخشیدیم، (هم) دانش به او دادیم و (هم) داورى عادلانه! (20)
آیا داستان شاکیان هنگامى که از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسیده است؟! (21)
در آن هنگام که (بىمقدمه) بر او وارد شدند و او از دیدن آنها وحشت کرد; گفتند: «نترس، دو نفر شاکى هستیم که یکى از ما بر دیگرى ستم کرده; اکنون در میان ما بحق داورى کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن! (22)
این برادر من است; و او نود و نه میش دارد و من یکى بیش ندارم اما او اصرار مىکند که: این یکى را هم به من واگذار; و در سخن بر من غلبه کرده است!» (23)
(داوود) گفت: «مسلما او با درخواست یک میش تو براى افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده; و بسیارى از شریکان (و دوستان) به یکدیگر ستم مىکنند، مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند; اما عده آنان کم است!» داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزمودهایم، از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد. (24)
ما این عمل را بر او بخشیدیم; و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نیکوست! (25)
اى داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم; پس در میان مردم بحق داورى کن، و از هواى نفس پیروى مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد; کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند! (26)
ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم; این گمان کافران است; واى بر کافران از آتش (دوزخ)! (27)
آیا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمین قرار مىدهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران؟! (28)
این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند! (29)
ما سلیمان را به داوود بخشیدیم; چه بنده خوبى! زیرا همواره به سوى خدا بازگشت مىکرد (و به یاد او بود)! (30)
به خاطر بیاور هنگامى را که عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند، (31)
گفت: «من این اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و مىخواهم از آنها در جهاد استفاده کنم»، او همچنان به آنها نگاه مىکرد) تا از دیدگانش پنهان شدند. (32)
(آنها به قدرى جالب بودند که گفت:) بار دیگر آنها را نزد من بازگردانید! و دست به ساقها و گردنهاى آنها کشید (و آنها را نوازش داد). (33)
ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدى افکندیم; سپس او به درگاه خداوند توبه کرد. (34)
گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتى به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشندهاى! (35)
پس ما باد را مسخر او ساختیم تا به فرمانش بنرمى حرکت کند و به هر جا او مىخواهد برود! (36)
و شیاطین را مسخر او کردیم، هر بنا و غواصى از آنها را! (37)
و گروه دیگرى (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم، (38)
(و به او گفتیم:) این عطاى ما است، به هر کس مىخواهى (و صلاح مىبینى) ببخش، و از هر کس مىخواهى امساک کن، و حسابى بر تو نیست (تو امین هستى)! (39)
و براى او ( سلیمان) نزد ما مقامى ارجمند و سرانجامى نیکوست! (40)
و به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. (41)
(به او گفتیم:) پاى خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است! (42)
و خانوادهاش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذکرى براى اندیشمندان. (43)
(و به او گفتیم:) بستهاى از ساقههاى گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم; چه بنده خوبى که بسیار بازگشتکننده (به سوى خدا) بود! (44)
و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها(ى نیرومند) و چشمها(ى بینا)! (45)
ما آنها را با خلوص ویژهاى خالص کردیم، و آن یادآورى سراى آخرت بود! (46)
و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند! (47)
و به خاطر بیاور «اسماعیل» و «الیسع» و «ذا الکفل» را که همه از نیکان بودند! (48)
این یک یادآورى است، و براى پرهیزکاران فرجام نیکویى است: (49)
باغهاى جاویدان بهشتى که درهایش به روى آنان گشوده است، (50)
در حالى که در آن بر تختها تکیه کردهاند و میوههاى بسیار و نوشیدنیها در اختیار آنان است! (51)
و نزد آنان همسرانى است که تنها چشم به شوهرانشان دوختهاند، و همسن و سالند! (52)
این همان است که براى روز حساب به شما وعده داده مىشود (وعدهاى تخلف ناپذیر)! (53)
این روزى ما است که هرگز آن را پایانى نیست! (54)
این (پاداش پرهیزگاران است)، و براى طغیانگران بدترین محل بازگشت است: (55)
دوزخ، که در آن وارد مىشوند; و چه بستر بدى است! (56)
این نوشابه «حمیم» و «غساق» است ( دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آن بچشند! (57)
و جز اینها کیفرهاى دیگرى همانند آن دارند! (58)
(به آنان گفته مىشود:) این گروهى است که همراه شما وارد دوزخ مىشوند (اینها همان سران گمراهیند); خوشامد بر آنها مباد، همگى در آتش خواهند سوخت! (59)
آنها (به رؤساى خود) مىگویند: «بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما براى ما فراهم ساختید! چه بد قرارگاهى است اینجا!» (60)
(سپس) مىگویند: «پروردگارا! هر کس این عذاب را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بیفزا!» (61)
آنها مىگویند: «چرا مردانى را که ما از اشرار مىشمردیم (در اینجا، در آتش دوزخ) نمىبینیم؟! (62)
آیا ما آنان را به مسخره گرفتیم یا (به اندازهاى حقیرند که) چشمها آنها را نمىبیند؟! (63)
این یک واقعیت است گفتگوهاى خصمانه دوزخیان! (64)
بگو: «من تنها یک بیمدهندهام; و هیچ معبودى جز خداوند یگانه قهار نیست! (65)
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفار!» (66)
بگو: «این خبرى بزرگ است، (67)
که شما از آن روىگردانید! (68)
من از ملا اعلى (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامى که (درباره آفرینش آدم) مخاصمه مىکردند خبر ندارم! (69)
تنها چیزى که به من وحى مىشود این است که من انذارکننده آشکارى هستم!» (70)
و به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مىآفرینم! (71)
هنگامى که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، براى او به سجده افتید!» (72)
در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، (73)
جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود! (74)
گفت: «اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنى؟ ! آیا تکبر کردى یا از برترینها بودى؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» (75)
گفت: «من از او بهترم; مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل!» (76)
فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منى! (77)
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود! (78)
گفت: «پروردگارا! مرا تا روزى که انسانها برانگیخته مىشوند مهلت ده!» (79)
فرمود: «تو از مهلت دادهشدگانى، (80)
ولى تا روز و زمان معین!» (81)
گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، (82)
مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!» (83)
فرمود: «به حق سوگند، و حق مىگویم، (84)
که جهنم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروى کند، پر خواهم کرد!» (85)
(اى پیامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوت هیچ پاداشى از شما نمىطلبم، و من از متکلفین نیستم! (سخنانم روشن و همراه با دلیل است!)» (86)
این (قرآن) تذکرى براى همه جهانیان است; (87)
و خبر آن را بعد از مدتى مىشنوید! (88)
سورة الصافات 37
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به (فرشتگان) صفکشیده (و منظم) (1)
و به نهىکنندگان و (بازدارندگان) (2)
و تلاوتکنندگان پیاپى آیات الهى... (3)
که معبود شما یگانه است; (4)
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرقها! (5)
ما آسمان نزدیک ( پایین) را با ستارگان آراستیم، (6)
تا آن را از هر شیطان خبیثى حفظ کنیم! (7)
آنها نمىتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنین کنند) از هر سو هدف قرارمىگیرند! (8)
آنها به شدت به عقب رانده مىشوند; و براى آنان مجازاتى دائم است! (9)
مگر آنها که در لحظهاى کوتاه براى استراق سمع به آسمان نزدیک شوند، که «شهاب ثاقب سذللّه آنها را تعقیب مىکند! (10)
از آنان بپرس: «آیا آفرینش (و معاد) آنان سختتر است یا آفرینش فرشتگان (و آسمانها و زمین)؟! ما آنان را از گل چسبندهاى آفریدیم! (11)
تو از انکارشان تعجب مىکنى، ولى آنها مسخره مىکنند! (12)
و هنگامى که به آنان تذکر داده شود، هرگز متذکر نمىشوند! (13)
و هنگامى که معجزهاى را ببینند، دیگران را نیز به استهزا دعوتمىکنند! (14)
و مىگویند: «این فقط سحرى آشکار است! (15)
آیا هنگامى که ما مردیم و به خاک و استخوان مبدل شدیم، بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! (16)
یا پدران نخستین ما (بازمىگردند)؟!» (17)
بگو: «آرى، همه شما زنده مىشوید در حالى که خوار و کوچک خواهید بود! (18)
تنها یک صیحه عظیم واقع مىشود، ناگهان همه (از قبرها برمىخیزند و) نگاه مىکنند! (19)
و مىگویند: «اى واى بر ما، این روز جزاست!» (20)
(آرى) این همان روز جدایى (حق از باطل) است که شما آن را تکذیب مىکردید! (21)
(در این هنگام به فرشتگان دستور داده مىشود:) ظالمان و همردیفانشان و آنچه را مىپرستیدند... (22)
(آرى آنچه را) جز خدا مىپرستیدند جمع کنید و بسوى راه دوزخ هدایتشان کنید! (23)
آنها را نگهدارید که باید بازپرسى شوند! (24)
شما را چه شده که از هم یارى نمىطلبید؟! (25)
ولى آنان در آن روز تسلیم قدرت خداوندند! (26)
(و در این حال) رو به یکدیگر کرده و از هم مىپرسند... (27)
گروهى (مىگویند: «شما رهبران گمراهى بودید که به ظاهر) از طریق خیرخواهى و نیکى وارد شدید اما جز فریب چیزى در کارتان نبود)!» (28)
(آنها در جواب) مىگویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟! (29)
ما هیچ گونه سلطهاى بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومى طغیانگر بودید! (30)
اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده، و همگى از عذاب او مىچشیم! (31)
ما شما را گمراه کردیم، همان گونه که خود گمراه بودیم! (32)
(آرى) همه آنها ( پیشوایان و پیروان گمراه) در آن روز در عذاب الهى مشترکند! (33)
ما این گونه با مجرمان رفتار مىکنیم! (34)
چرا که وقتى به آنها گفته مىشد: «معبودى جز خدا وجود ندارد»، تکبر و سرکشى مىکردند... (35)
و پیوسته مىگفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى دیوانه رها کنیم؟!» (36)
چنین نیست، او حق را آورده و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است! (37)
اما شما (مستکبران کوردل) بطور مسلم عذاب دردناک (الهى) را خواهید چشید! (38)
و جز به آنچه انجام مىدادید کیفر داده نمىشوید، (39)
جز بندگان مخلص خدا (که از این کیفرها برکنارند)! (40)
براى آنان ( بندگان مخلص) روزى معین و ویژهاى است، (41)
میوهها(ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مىشوند... (42)
در باغهاى پر نعمت بهشت; (43)
در حالى که بر تختها رو به روى یکدیگر تکیه زدهاند، (44)
و گرداگردشان قدحهاى لبریز از شراب طهور را مىگردانند; (45)
شرابى سفید و درخشنده، و لذتبخش براى نوشندگان; (46)
شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مىشوند! (47)
و نزد آنها همسرانى زیبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمىورزند. (48)
گویى از (لطافت و سفیدى) همچون تخممرغهایى هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نکرده است)! (49)
(در حالى که آنها غرق گفتگو هستند) بعضى رو به بعضى دیگر کرده مىپرسند... (50)
کسى از آنها مىگوید: «من همنشینى داشتم... (51)
که پیوسته مىگفت: آیا (به راستى) تو این سخن را باور کردهاى... (52)
که وقتى ما مردیم و به خاک و استخوان مبدل شدیم، (بار دیگر) زنده مىشویم و جزا داده خواهیم شد؟!» (53)
(سپس) مىگوید: «آیا شما مىتوانید از او خبرى بگیرید؟» (54)
اینجاست که نگاهى مىکند، ناگهان او را در میان دوزخ مىبیند. (55)
مىگوید:«به خدا سوگند نزدیک بود مرا (نیز) به هلاکت بکشانى! (56)
و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نیز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم! (57)
(سپس به یاران خود مىگوید: اى دوستان!) آیا ما هرگز نمىمیریم (و در بهشت جاودانه خواهیم بود)، (58)
و جز همان مرگ اول، مرگى به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد. (59)
راستى این همان پیروزى بزرگ است! (60)
آرى، براى مثل این، باید عملکنندگان عمل کنند! (61)
آیا این (نعمتهاى جاویدان بهشتى) بهتر است یا درخت (نفرتانگیز) زقوم؟! (62)
ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم! (63)
آن درختى است که از قعر جهنم مىروید! (64)
شکوفه آن مانند سرهاى شیاطین است! (65)
آنها ( مجرمان) از آن مىخورند و شکمها را از آن پر مىکنند! (66)
سپس روى آن آب داغ متعفنى مىنوشند! (67)
سپس بازگشت آنها به سوى جهنم است! (68)
چرا که آنها پدران خود را گمراه یافتند، (69)
با این حال به سرعت بدنبال آنان کشانده مىشوند! (70)
و قبل از آنها بیشتر پیشینیان (نیز) گمراه شدند! (71)
ما در میان آنها انذارکنندگانى فرستادیم، (72)
ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود! (73)
مگر بندگان مخلص خدا! (74)
و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت کردیم); و چه خوب اجابت کنندهاى هستیم! (75)
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم، (76)
و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمین) قرار دادیم، (77)
و نام نیک او را در میان امتهاى بعد باقى نهادیم. (78)
سلام بر نوح در میان جهانیان باد! (79)
ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم! (80)
چرا که او از بندگان باایمان ما بود! (81)
سپس دیگران ( دشمنان او) را غرق کردیم! (82)
و از پیروان او ابراهیم بود; (83)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد; (84)
هنگامى که به پدر و قومش گفت: «اینها چیست که مىپرستید؟! (85)
آیا غیر از خدا به سراغ این معبودان دروغین مىروید؟! (86)
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان مىبرید؟! (87)
(سپس) نگاهى به ستارگان افکند... (88)
و گفت: «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمىآیم)!» (89)
آنها از او روى برتافته و به او پشت کردند (و بسرعت دور شدند.) (90)
(او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهى به معبودانشان کرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از این غذاها) نمىخورید؟! (91)
(اصلا) چرا سخن نمىگویید؟!» (92)
سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محکم با دست راست بر پیکر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شکست). (93)
آنها با سرعت به او روى آوردند. (94)
گفت: «آیا چیزى را مىپرستید که با دست خود مىتراشید؟! (95)
با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى که مىسازید!» (96)
(بتپرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازید و او را در جهنمى از آتش بیفکنید!» (97)
آنها طرحى براى نابودى ابراهیم ریخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم! (98)
(او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا هدایت خواهد کرد! (99)
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش!» (100)
ما او ( ابراهیم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم! (101)
هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم، نظر تو چیست؟» گفت«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!» (102)
هنگامى که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد... (103)
او را ندا دادیم که: «اى ابراهیم! (104)
آن رؤیا را تحقق بخشیدى (و به ماموریت خود عمل کردى)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا مىدهیم! (105)
این مسلما همان امتحان آشکار است! (106)
ما ذبح عظیمى را فداى او کردیم، (107)
و نام نیک او را در امتهاى بعد باقى نهادیم! (108)
سلام بر ابراهیم! (109)
این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم! (110)
او از بندگان باایمان ما است! (111)
ما او را به اسحاق -پیامبرى از شایستگان- بشارت دادیم! (112)
ما به او و اسحاق برکت دادیم; و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند! (113)
ما به موسى و هارون نعمت بخشیدیم! (114)
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم! (115)
و آنها را یارى کردیم تا بر دشمنان خود پیروز شدند! (116)
ما به آن دو، کتاب روشنگر دادیم، (117)
و آن دو را به راه راست هدایت نمودیم! (118)
و نام نیکشان را در اقوام بعد باقى گذاردیم! (119)
سلام بر موسى و هارون! (120)
ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم! (121)
آن دو از بندگان مؤمن ما بودند! (122)
و الیاس از رسولان (ما) بود! (123)
به خاطر بیاور هنگامى را که به قومش گفت: «آیا تقوا پیشه نمىکنید؟! (124)
آیا بت «بعل» را مىخوانید و بهترین آفریدگارها را رها مىسازید؟! (125)
خدایى که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!» (126)
اما آنها او را تکذیب کردند; ولى به یقین همگى (در دادگاه عدل الهى) احضار مىشوند! (127)
مگر بندگان مخلص خدا! (128)
ما نام نیک او را در میان امتهاى بعد باقى گذاردیم! (129)
سلام بر الیاسین! (130)
ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم! (131)
او از بندگان مؤمن ما است! (132)
و لوط از رسولان (ما) است! (133)
و به خاطر بیاور زمانى را که او و خاندانش را همگى نجات دادیم، (134)
مگر پیرزنى که از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)! (135)
سپس بقیه را نابود کردیم! (136)
و شما پیوسته صبحگاهان از کنار (ویرانههاى شهرهاى) آنها مىگذرید... (137)
و (همچنین) شبانگاه; آیا نمىاندیشید؟! (138)
و یونس از رسولان (ما) است! (139)
به خاطر بیاور زمانى را که به سوى کشتى پر (از جمعیت و بار) فرار کرد. (140)
و با آنها قرعه افکند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد! (141)
(او را به دریا افکندند) و ماهى عظیمى او را بلعید، در حالى که مستحق سرزنش بود! (142)
و اگر او از تسبیحکنندگان نبود... (143)
تا روز قیامت در شکم ماهى مىماند! (144)
(به هر حال ما او را رهایى بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالى از گیاه افکندیم در حالى که بیمار بود! (145)
و بوته کدوئى بر او رویاندیم (تا در سایه برگهاى پهن و مرطوبش آرامش یابد)! (146)
و او را به سوى جمعیت یکصد هزار نفرى -یا بیشتر- فرستادیم! (147)
آنها ایمان آوردند، از این رو تا مدت معلومى آنان را از مواهب زندگى بهرهمند ساختیم! (148)
از آنان بپرس: آیا پروردگارت دخترانى دارد و پسران از آن آنهاست؟! (149)
آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها ناظر بودند؟! (150)
دانید آنها با این تهمت بزرگشان مىگویند: (151)
«خداوند فرزند آورده!» ولى آنها به یقین دروغ مىگویند! (152)
آیا دختران را بر پسران ترجیح داده است؟! (153)
شما را چه شده است؟! چگونه حکم مىکنید؟! (هیچ مىفهمید چه مىگویید؟!) (154)
آیا متذکر نمىشوید؟! (155)
یا شما دلیل روشنى در این باره دارید؟ (156)
کتابتان را بیاورید اگر راست مىگویید! (157)
آنها ( مشرکان) میان او ( خداوند) و جن، (خویشاوندى و) نسبتى قائل شدند; در حالى که جنیان بخوبى مىدانند که این بتپرستان در دادگاه الهى احضار مىشوند! (158)
منزه است خداوند از آنچه توصیف مىکنند، (159)
مگر بندگان مخلص خدا! (160)
شما و آنچه را پرستش مىکنید، (161)
هرگز نمىتوانید کسى را (با آن) فریب دهید، (162)
مگر آنها که در آتش دوزخ وارد مىشوند! (163)
و هیچ یک از ما نیست جز آنکه مقام معلومى دارد; (164)
و ما همگى (براى اطاعت فرمان خداوند) به صف ایستادهایم; (165)
و ما همه تسبیحگوى او هستیم! (166)
آنها پیوسته مىگفتند: (167)
«اگر یکى از کتابهاى پیشینیان نزد ما بود، (168)
به یقین، ما بندگان مخلص خدا بودیم!» (169)
(اما هنگامى که این کتاب بزرگ آسمانى بر آنها نازل شد،) به آن کافر شدند; ولى بزودى (نتیجه کار خود را) خواهند دانست! (170)
وعده قطعى ما براى بندگان فرستاده ما از پیش مسلم شده... (171)
که آنان یارى شدگانند، (172)
و لشکر ما پیروزند! (173)
از آنها ( کافران) روى بگردان تا زمان معینى (که فرمان جهاد فرارسد)! (174)
و وضع آنها را بنگر (چه بىمحتواست) اما بزودى (نتیجه اعمال خود را) مىبینند! (175)
آیا آنها براى عذاب ما شتاب مىکنند؟! (176)
اما هنگامى که عذاب ما در آستانه خانههایشان فرود آید، انذارشدگان صبحگاه بدى خواهند داشت! (177)
از آنان روى بگردان تا زمان معینى! (178)
و وضع کارشان را ببین; آنها نیز به زودى (نتیجه اعمال خود را) مىبینند! (179)
منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت (و قدرت) از آنچه آنان توصیف مىکنند. (180)
و سلام بر رسولان! (181)
و حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است! (182)
سورة یس 36
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
یس. (1)
سوگند به قرآن حکیم. (2)
که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستى، (3)
بر راهى راست (قرار دارى); (4)
این قرآنى است که از سوى خداوند عزیز و رحیم نازل شده است (5)
تا قومى را بیم دهى که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند! (6)
فرمان (الهى) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمىآورند! (7)
ما در گردنهاى آنان غلهایى قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهاى آنان را به بالا نگاه داشته است! (8)
و در پیش روى آنان سدى قرار دادیم، و در پشت سرشان سدى; و چشمانشان را پوشاندهایم، لذا نمىبینند! (9)
براى آنان یکسان است: چه انذارشان کنى یا نکنى، ایمان نمىآورند! (10)
تو فقط کسى را انذار مىکنى که از این یادآورى (الهى) پیروى کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد; چنین کسى را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده! (11)
به یقین ما مردگان را زنده مىکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مى نویسیم; و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهاى برشمردهایم! (12)
و براى آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامى که فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند; (13)
هنگامى که دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستادیم، اما آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند; پس براى تقویت آن دو، شخص سومى فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم!» (14)
اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشرى همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزى نازل نکرده، شما فقط دروغ مىگویید!» (15)
(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوى شما هستیم، (16)
و بر عهده ما چیزى جز ابلاغ آشکار نیست!» (17)
آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهایم (و وجود شما را شوم مىدانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکى از ما به شما خواهد رسید! (18)
(رسولان) گفتند: «شومى شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهى اسرافکارید!» (19)
و مردى (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروى کنید! (20)
از کسانى پیروى کنید که از شما مزدى نمىخواهند و خود هدایت یافتهاند! (21)
من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگى به سوى او بازگشت داده مىشوید؟! (22)
آیا غیر از او معبودانى را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانى به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهاى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23)
اگر چنین کنم، من در گمراهى آشکارى خواهم بود! (24)
(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم; پس به سخنان من گوش فرا دهید!» (25)
(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «اى کاش قوم من مىدانستند... (26)
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامىداشتگان قرار داده است!» (27)
و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکرى از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود; (28)
(بلکه) فقط یک صیحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند! (29)
افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا مىکردند! (30)
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوى ایشان بازنمىگردند (و زنده نمىشوند)! (31)
و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار مىشوند! (32)
زمین مرده براى آنها آیتى است، ما آن را زنده کردیم و دانههاى (غذایى) از آن خارج ساختیم که از آن مىخورند; (33)
و در آن باغهایى از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایى از آن جارى ساختیم، (34)
تا از میوه آن بخورند در حالى که دست آنان هیچ دخالتى در ساختن آن نداشته است! آیا شکر خدا را بجا نمىآورند؟! (35)
منزه است کسى که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین مىرویاند، و از خودشان، و از آنچه نمىدانند! (36)
شب (نیز) براى آنها نشانهاى است (از عظمت خدا); ما روز را از آن برمىگیریم، ناگهان تاریکى آنان را فرا مىگیرد! (37)
و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است; این تقدیر خداوند قادر و داناست. (38)
و براى ماه منزلگاههایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام بصورت سخللّهشاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مىآید. (39)
نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مىگیرد; و هر کدام در مسیر خود شناورند. (40)
نشانهاى (دیگر از عظمت پروردگار) براى آنان است که ما فرزندانشان را در کشتیهایى پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم. (41)
و براى آنها مرکبهاى دیگرى همانند آن آفریدیم. (42)
و اگر بخواهیم آنها را غرق مىکنیم بطورى که نه فریادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند! (43)
مگر اینکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معینى از این زندگى بهره گیرند! (44)
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست ( از عذابهاى الهى) بترسید تا مشمول رحمت الهى شوید!» (اعتنا نمىکنند). (45)
و هیچ آیهاى از آیات پروردگارشان براى آنها نمىآید مگر اینکه از آن روىگردان مى شوند. (46)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان مىگویند: «آیا ما کسى را اطعام کنیم که اگر خدا مىخواست او را اطعام مىکرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهى آشکارید»! (47)
آنها مىگویند: «اگر راست مىگویید، این وعده (قیامت) کى خواهد بود؟! (48)
(اما)جز این انتظار نمىکشند که یک صیحه عظیم (آسمانى) آنها را فراگیرد، در حالى که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند. (49)
(چنان غافلگیر مىشوند که حتى) نمىتوانند وصیتى کنند یا به سوى خانواده خود بازگردند! (50)
(بار دیگر) در «صور» دمیده مىشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مىروند! (51)
مىگویند: «اى واى بر ما! چه کسى ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آرى) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (52)
صیحه واحدى بیش نیست، (فریادى عظیم برمىخیزد) ناگهان همگى نزد ما احضار مىشوند! (53)
(و به آنها گفته مىشود:) امروز به هیچ کس ذرهاى ستم نمىشود، و جز آنچه را عمل مىکردید جزا داده نمىشوید! (54)
بهشتیان، امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند. (55)
آنها و همسرانشان در سایههاى (قصرها و درختان بهشتى) بر تختها تکیه زدهاند. (56)
براى آنها در بهشت میوه بسیار لذتبخشى است، و هر چه بخواهند در اختیار آنان خواهد بود! (57)
بر آنها سلام (و درود الهى) است; این سخنى است از سوى پروردگارى مهربان! (58)
(و به آنها مىگویند:) جدا شوید امروز اى گنهکاران! (59)
آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟! (60)
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)
او گروه زیادى از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! (62)
این همان دوزخى است که به شما وعده داده مىشد! (63)
امروز وارد آن شوید و به خاطر کفرى که داشتید به آتش آن بسوزید! (64)
امروز بر دهانشان مهر مىنهیم، و دستهایشان با ما سخن مىگویند و پاهایشان کارهایى را که انجام مىدادند شهادت مىدهند! (65)
و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم; سپس براى عبور از راه، مىخواهند بر یکدیگر پیشى بگیرند، اما چگونه مىتوانند ببینند؟! (66)
و اگر بخواهیم آنها را در جاى خود مسخ مىکنیم (و به مجسمههایى بىروح مبدل مىسازیم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند! (67)
هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونهاش مىکنیم (و به ناتوانى کودکى باز مىگردانیم) ; آیا اندیشه نمىکنند؟! (68)
ما هرگز شعر به او ( پیامبر) نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد); این (کتاب آسمانى) فقط ذکر و قرآن مبین است! (69)
تا افرادى را که زندهاند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد! (70)
آیا ندیدند کهاز آنچه با قدرت خود به عمل آوردهایم چهارپایانى براى آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟! (71)
و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه مىکنند; (72)
و براى آنان بهرههاى دیگرى در آن (حیوانات) است و نوشیدنیهائى گوارا; آیا با این حال شکرگزارى نمىکنند؟! (73)
آنان غیر از خدا معبودانى براى خویش برگزیدند به این امید که یارى شوند! (74)
ولى آنها قادر به یارى ایشان نیستند، و این (عبادتکنندگان در قیامت) لشکرى براى آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار مىشوند! (75)
پس سخنانشان تو را غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىکنند مىدانیم! (76)
آیا انسان نمىداند که ما او را از نطفهاى بىارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست! (77)
و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوانها را زنده مىکند در حالى که پوسیده است؟!» (78)
بگو: «همان کسى آن را زنده مىکند که نخستین بار آن را آفرید; و او به هر مخلوقى داناست! (79)
همان کسى که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش مىافروزید!» (80)
آیا کسى که آسمانها و زمین را آفرید، نمىتواند همانند آنان ( انسانهاى خاک شده) را بیافریند؟ ! آرى (مىتواند)، و او آفریدگار داناست! (81)
فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: «موجود باش!»، آن نیز بىدرنگ موجود مىشود! (82)
پس منزه است خداوندى که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست; و شما را به سوى او بازمىگردانند! (83)
سورة فاطر 35
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر!
ستایش مخصوص خداوندى است آفریننده آسمانها و زمین، که فرشتگان را رسولانى قرار داد داراى بالهاى دوگانه و سهگانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرینش مىافزاید، و او بر هر چیزى تواناست! (1)
هر رحمتى را خدا به روى مردم بگشاید، کسى نمىتواند جلو آن را بگیرد; و هر چه را امساک کند، کسى غیر از او قادر به فرستادن آن نیست; و او عزیز و حکیم است! (2)
اى مردم! به یاد آورید نعمت خدا را بر شما; آیا آفرینندهاى جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزى دهد؟! هیچ معبودى جز او نیست; با این حال چگونه به سوى باطل منحرف مىشوید؟! (3)
اگر تو را تکذیب کنند (غم مخور، موضوع تازهاى نیست) پیامبران پیش از تو نیز تکذیب شدند; و همه کارها بسوى خدا بازمىگردد. (4)
اى مردم! وعده خداوند حق است; مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد! (5)
البته شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید; او فقط حزبش را به این دعوت مىکند که اهل آتش سوزان (جهنم) باشند! (6)
کسانى که راه کفر پیش گرفتند، براى آنان عذابى سخت است; و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست! (7)
آیا کسى که عمل بدش براى او آراسته شده و آن را خوب و زیبا مىبیند (همانند کسى است که واقع را آنچنان که هست مىیابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مىکند; پس جانت به خاطر شدت تاسف بر آنان از دست نرود; خداوند به آنچه انجام مىدهند داناست! (8)
خداوند کسى است که بادها را فرستاد تا ابرهایى را به حرکت درآورند; سپس ما این ابرها را به سوى زمین مردهاى راندیم و به وسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده مىکنیم; رستاخیز نیز همین گونه است! (9)
کسى که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت براى خداست; سخنان پاکیزه به سوى او صعود مىکند، و عمل صالح را بالا مىبرد; و آنها که نقشههاى بد مىکشند، عذاب سختى براى آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود مىشود (و به جایى نمىرسد) ! (10)
خداوند شما را از خاکى آفرید، سپس از نطفهاى; سپس شما را بصورت زوجهایى قرار داد; هیچ جنس مادهاى باردار نمىشود و وضع حمل نمىکند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانى نمىکند، یا از عمرش کاسته نمىشود مگر اینکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است; اینها همه براى خداوند آسان است. (11)
دو دریا یکسان نیستند: این یکى دریایى است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدنش خوشگوار است، و آن یکى شور و تلخ و گلوگیر; (اما) از هر دو گوشتى تازه مى خورید و وسایل زینتى استخراج کرده مىپوشید; و کشتیها را در آن مىبینى که آنها را مىشکافند (و به سوى مقصد پیش مىروند) تا از فضل خداوند بهرهگیرید، و شاید شکر (نعمتهاى او را) بجا آورید! (12)
او شب را در روز داخل مىکند و روز را در شب; و خورشید و ماه را مسخر (شما) کرده، هر یک تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه مىدهد; این است خداوند، پروردگار شما; حاکمیت (در سراسر عالم) از آن اوست: و کسانى را که جز او مىخوانید (و مىپرستید) حتى به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند! (13)
اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمىشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمىگویند; و روز قیامت، شرک (و پرستش) شما را منکر مىشوند، و هیچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمىسازد! (14)
اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید; تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است! (15)
اگر بخواهد شما را مىبرد و خلق جدیدى مىآورد; (16)
و این براى خداوند مشکل نیست! (17)
هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را بر دوش نمىکشد; و اگر شخص سنگینبارى دیگرى را براى حمل گناه خود بخواند، چیزى از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد! تو فقط کسانى را بیممىدهى که از پروردگار خود در پنهانى مىترسند و نماز را برپا مىدارند; و هر کس پاکى (و تقوا) پیشه کند، نتیجه آن به خودش بازمىگردد; و بازگشت (همگان) به سوى خداست! (18)
و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند، (19)
و نه ظلمتها و روشنایى، (20)
و نه سایه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان! (21)
و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد مىرساند، و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنان که در گور خفتهاند برسانى! (22)
تو فقط انذارکنندهاى، (اگر ایمان نیاورند نگران نباش، وظیفهات را انجام ده.) (23)
ما تو را بحق براى بشارت و انذار فرستادیم; و هر امتى در گذشته انذارکنندهاى داشته است! (24)
اگر تو را تکذیب کنند (عجیب نیست); کسانى که پیش از آنان بودند (نیز پیامبران خود را) تکذیب کردند; آنها با دلایل روشن و کتابهاى پند و موعظه و کتب آسمانى روشنگر (مشتمل بر معارف و احکام) به سراغ آنان آمدند (اما کوردلان ایمان نیاوردند). (25)
سپس من کافران را (بعد از اتمام حجت) گرفتم (و سخت مجازات کردم); مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟! (26)
آیا ندیدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد که بوسیله آن میوههایى رنگارنگ (از زمین) خارج ساختیم و از کوهها نیز (به لطف پروردگار) جادههایى آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهاى مختلف و گاه به رنگ کاملا سیاه! (27)
و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعى با رنگهاى مختلف، (آرى) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مىترسند; خداوند عزیز و غفور است! (28)
کسانى که کتاب الهى را تلاوت مىکنند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهایم پنهان و آشکار انفاق مىکنند، تجارتى (پرسود و) بىزیان و خالى از کساد را امید دارند. (29)
(آنها این اعمال صالح را انجام مىدهند) تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است! (30)
و آنچه از کتاب به تو وحى کردیم حق است و تصدیقکننده و هماهنگ با کتب پیش از آن; خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست! (31)
سپس این کتاب (آسمانى) را به گروهى از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم; (اما) از میان آنها عدهاى بر خود ستم کردند، و عدهاى میانه رو بودند،و گروهى به اذن خدا در نیکیها (از همه) پیشى گرفتند، و این، همان فضیلت بزرگ است! (32)
(پاداش آنان) باغهاى جاویدان بهشت است که در آن وارد مىشوند در حالى که با دستبندهایى از طلا و مروارید آراستهاند، و لباسشان در آنجا حریر است! (33)
آنها مىگویند: «حمد (و ستایش) براى خداوندى است که اندوه را از ما برطرف ساخت; پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است! (34)
همان کسى که با فضل خود ما را در این سراى اقامت (جاویدان) جاى داد که نه در آن رنجى به ما مىرسد و نه سستى و واماندگى! (35)
و کسانى که کافر شدند، آتش دوزخ براى آنهاست; هرگز فرمان مرگشان صادر نمىشود تا بمیرند، و نه چیزى از عذابش از آنان تخفیف داده مىشود; این گونه هر کفرانکنندهاى را کیفر مىدهیم! (36)
آنها در دوزخ فریاد مىزنند: «پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحى انجام دهیم غیر از آنچه انجام مىدادیم!» (در پاسخ به آنان گفته مىشود:) آیا شما را به اندازهاى که هر کس اهل تذکر است در آن متذکر مىشود عمر ندادیم، و انذارکننده (الهى) به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که براى ظالمان هیچ یاورى نیست! (37)
خداوند از غیب آسمانها و زمین آگاه است، و آنچه را در درون دلهاست مىداند! (38)
اوست که شما را جانشینانى در زمین قرار داد; هر کس کافر شود، کفر او به زیان خودش خواهد بود، و کافران را کفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چیزى نمىافزاید، و (نیز) کفرشان جز زیان و خسران چیزى بر آنها اضافه نمىکند! (39)
بگو: «این معبودانى را که جز خدا مىخوانید به من نشان دهید چه چیزى از زمین را آفریدهاند، یا اینکه شرکتى در (آفرینش و مالکیت) آسمانها دارند؟! یا به آنان کتابى (آسمانى) دادهایم و دلیلى از آن براى (شرک) خود دارند؟!» نه هیچ یک از اینها نیست، ظالمان فقط وعدههاى دروغین به یکدیگر مىدهند! (40)
خداوند آسمانها و زمین را نگاه مىدارد تا از نظام خود منحرف نشوند; و هرگاه منحرف گردند، کسى جز او نمىتواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است! (41)
آنان با نهایت تاکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبرى انذارکننده به سراغشان آید، هدایت یافتهترین امتها خواهند بود; اما چون پیامبرى براى آنان آمد، جز فرار و فاصلهگرفتن از (حق) چیزى بر آنها نیفزود! (42)
اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهاى بدشان بود; اما این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را مىگیرد; آیا آنها چیزى جز سنت پیشینیان و (عذابهاى دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز براى سنت خدا تبدیل نخواهى یافت، و هرگز براى سنت الهى تغییرى نمىیابى! (43)
آیا آنان در زمین نگشتند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها که از اینان قویتر (و نیرومندتر) بودند; نه چیزى در آسمانها و نه چیزى در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت; او دانا و تواناست! (44)
اگر خداوند مردم را به سبب کارهایى که انجام دادهاند مجازات کند، جنبندهاى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت! ولى (به لطفش) آنها را تا سرآمد معینى تاخیر مىاندازد (و مهلت اصلاح مىدهد) اما هنگامى که اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر کس را به مقتضاى عملش جزا مىدهد) او نسبت به بندگانش بیناست (و از اعمال و نیات همه آگاه است)! (45)
سورة سبا 34
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حمد (و ستایش) مخصوص خداوندى است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست; و (نیز) حمد (و سپاس) براى اوست در سراى آخرت; و او حکیم و آگاه است. (1)
آنچه در زمین فرومىرود و آنچه را از آن برمىآید مىداند، و (همچنین) آنچه از آسمان نازل مىشود و آنچه بر آن بالا مىرود; و او مهربان و آمرزنده است. (2)
کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آرى به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندى که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینى ذرهاى در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابى آشکار ثبت است!» (3)
تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند پاداش دهد; براى آنان مغفرت و روزى پرارزشى است! (4)
و کسانى که سعى در (تکذیب) آیات ما داشتند و گمان کردند مىتوانند از حوزه قدرت ما بگریزند، عذابى بد و دردناک خواهند داشت! (5)
کسانى که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق مى دانند و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت مىکند. (6)
« و کافران گفتند: «آیا مردى را به شما نشان دهیم که به شما خبر مىدهد هنگامى که (مردید و) سخت از هم متلاشى شدید، (بار دیگر) آفرینش تازهاى خواهید یافت؟! (7)
آیا او بر خدا دروغ بسته یا به نوعى جنون گرفتار است؟!» (چنین نیست)، بلکه کسانى که به آخرت ایمان نمىآورند، در عذاب و گمراهى دورى هستند (و نشانه گمراهى آنها همین انکار شدید است). (8)
آیا به آنچه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نکردند (تا به قدرت خدا بر همه چیز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهیم آنها را (با یک زمینلرزه) در زمین فرومىبریم، یا قطعههایى از سنگهاى آسمانى را بر آنها فرومىریزیم; در این نشانهاى است (بر قدرت خدا) براى هر بنده توبهکار! (9)
و ما به داوود از سوى خود فضیلتى بزرگ بخشیدیم; (ما به کوهها و پرندگان گفتیم:) اى کوهها و اى پرندگان! با او همآواز شوید و همراه او تسبیح خدا گویید! و آهن را براى او نرم کردیم. (10)
(و به او گفتیم:) زرههاى کامل و فراخ بساز، و حلقهها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام میدهید بینا هستم! (11)
و براى سلیمان باد را مسخر ساختیم که مسیر یک ماه را; و چشمه مس (مذاب) را براى او روان ساختیم; و گروهى از جن پیش روى او به اذن پروردگارش کار مىکردند; و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچى مىکرد، او را عذاب آتش سوزان مىچشانیم! (12)
آنها هر چه سلیمان مىخواست برایش درست مىکردند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها، و دیگهاى ثابت (که از بزرگى قابل حمل و نقل نبود; و به آنان گفتیم:) اى آل داوود! شکر (این همه نعمت را) بجا آورید; ولى عده کمى از بندگان من شکرگزارند! (13)
(با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامى که مرگ را بر او مقرر داشتیم، کسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمین ( موریانه) که عصاى او را مىخورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد); هنگامى که بر زمین افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقى نمىماندند! (14)
براى قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانهاى (از قدرت الهى) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظیم با میوههاى فراوان; و به آنها گفتیم:) از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید; شهرى است پاک و پاکیزه، و پروردگارى آمرزنده (و مهربان)! (15)
اما آنها (از خدا) روىگردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم، و دو باغ (پربرکت) شان را به دو باغ (بىارزش) با میوههاى تلخ و درختان شوره گز و اندکى درخت سدر مبدل ساختیم! (16)
این کیفر را بخاطر کفرانشان به آنها دادیم; و آیا جز کفران کننده را کیفر مىدهیم؟! (17)
و میان آنها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادیهاى آشکارى قرار دادیم; و سفر در میان آنها را بطور متناسب (با فاصله نزدیک) مقرر داشتیم; (و به آنان گفتیم:) شبها و روزها در این آبادیها با ایمنى (کامل) سفر کنید! (18)
ولى (این ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! میان سفرهاى ما دورى بیفکن» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایى (براى عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیتشان را متلاشى ساختیم; در این ماجرا، نشانههاى عبرتى براى هر صابر شکرگزار است. (19)
(آرى) بیقین، ابلیس گمان خود را درباره آنها محقق یافت که همگى از او پیروى کردند جز گروه اندکى از مؤمنان! (20)
او سلطه بر آنان نداشت جز براى اینکه مؤمنان به آخرت را از آنها که در شک هستند باز شناسیم; و پروردگار تو، نگاهبان همه چیز است! (21)
بگو: «کسانى را که غیر از خدا (معبود خود) مىپندارید بخوانید! (آنها هرگز گرهى از کار شما نمىگشایند، چرا که) آنها به اندازه ذرهاى در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند. (22)
هیچ شفاعتى نزد او، جز براى کسانى که اذن داده، سودى ندارد! (در آن روز همه در اضطرابند) تا زمانى که اضطراب از دلهاى آنان زایل گردد (و فرمان از ناحیه او صادر شود; در این هنگام مجرمان به شفیعان) مىگویند: «پروردگارتان چه دستورى داده؟» مىگویند: «حق را (بیان کرد و اجازه شفاعت درباره مستحقان داد); و اوست بلندمقام و بزرگمرتبه!» (23)
بگو: «چه کسى شما را از آسمانها و زمین روزى مىدهد؟» بگو: «الله! و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکارى هستیم!» (24)
بگو: «شما از گناهى که ما کردهایم سؤال نخواهید شد، (همان گونه که) ما در برابر اعمال شما مسؤول نیستیم!» (25)
بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع مىکند، سپس در میان ما بحق داورى مىنماید (و صفوف مجرمان رااز نیکوکاران جدا مىسازد)، و اوست داور (و جداکننده) آگاه!» (26)
بگو: «کسانى را که بعنوان شریک به او ملحق ساختهاید به من نشان دهید! هرگز چنین نیست! (او شریک و شبیهى ندارد)، بلکه او خداوند عزیز و حکیم است! (27)
و ما تو را جز براى همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى; ولى بیشتر مردم نمىدانند! (28)
مىگویند: «اگر راست مىگویید، این وعده (رستاخیز) کى خواهد بود؟!» (29)
بگو: «وعده شما روزى خواهد بود که نه ساعتى از آن تاخیر مىکنید و نه (بر آن) پیشى خواهید گرفت!» (30)
کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتابهاى دیگرى که پیش از آن بوده ایمان نخواهیم آورد!; سذللّه اگر ببینى هنگامى که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) نگه داشته شدهاند در حالى که هر کدام گناه خود را به گردن دیگرى مىاندازد (از وضع آنها تعجب مىکنى)! مستضعفان به مستکبران مىگویند: «اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!» (31)
(اما) مستکبران به مستضعفان پاسخ مىدهند: «آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد (و آن را بخوبى دریافتید)؟! بلکه شما خود مجرم بودید!» (32)
و مستضعفان به مستکبران مىگویند: «وسوسههاى فریبکارانه شما در شب و روز (مایه گمراهى ما شد)، هنگامى که به ما دستور مىدادید که به خداوند کافر شویم و همتایانى براى او قرار دهیم!» و آنان هنگامى که عذاب (الهى) را مىبینند پشیمانى خود را پنهان مىکنند (تا بیشتر رسوا نشوند)! و ما غل و زنجیرها در گردن کافران مى نهیم; آیا جز آنچه عمل مىکردند به آنها جزا داده مىشود؟! (33)
و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیمدهنده نفرستادیم مگر اینکه مترفین آنها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شدهاید کافریم!» (34)
و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست!); و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!» (35)
بگو: «پروردگار من روزى را براى هر کس بخواهد وسیع یا تنگ مىکند، (این ربطى به قرب در درگاه او ندارد); ولى بیشتر مردم نمىدانند! (36)
اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرب نمىسازد، جز کسانى که ایمان بیاورند و عمل صالحى انجام دهند که براى آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایى است که انجام دادهاند; و آنها در غرفههاى (بهشتى)در (نهایت) امنیت خواهند بود! (37)
و کسانى که براى انکار و ابطال آیات ما تلاش مىکنند و مىپندارند از چنگ قدرت ما فرار خواهند کرد، در عذاب (الهى) احضار مىشوند! (38)
بگو: «پروردگارم روزى را براى هر کس بخواهد وسعت مىبخشد، و براى هر کس بخواهد تنگ (و محدود) مىسازد; و هر چیزى را (در راه او) انفاق کنید، عوض آن را مىدهد (و جاى آن را پر مىکند); و او بهترین روزىدهندگان است!» (39)
(به خاطر بیاور) روزى را که خداوند همه آنان را بر مىانگیزد، سپس به فرشتگان مىگوید: سخللّهآیا اینها شما را پرستش مىکردند؟!» (40)
آنها مىگویند: «منزهى (از اینکه همتایى داشته باشى)! تنها تو ولى مائى، نه آنها; (آنها ما را پرستش نمىکردند) بلکه جن را پرستش مىنمودند; و اکثرشان به آنها ایمان داشتند!» (41)
(آرى) امروز هیچ یک از شما نسبت به دیگرى مالک سود و زیانى نیست! و به ظالمان مىگوییم: «بچشید عذاب آتشى را که تکذیب مىکردید!» (42)
و هنگامى که آیات روشنگر ما بر آنان خوانده مىشود، مىگویند: «او فقط مردى است که مىخواهد شما را از آنچه پدرانتان مىپرستیدند بازدارد!» و مىگویند: «این جز دروغ بزرگى که (به خدا)بسته شده چیز دیگرى نیست!» و کافران هنگامى که حق به سراغشان آمد گفتند: سخللّهاین، جز افسونى آشکار نیست!» (43)
ما (قبلا) چیزى از کتابهاى آسمانى را به آنان ندادهایم که آن را بخوانند (و به اتکاى آن سخنان تو را تکذیب کنند)، و پیش از تو هیچ بیمدهنده ( پیامبرى ) براى آنان نفرستادیم! (44)
کسانى که پیش از آنان بودند (نیز آیات الهى را) تکذیب کردند، در حالى که اینها به یک دهم آنچه به آنان دادیم نمىرسند! (آرى) آنها رسولان مرا تکذیب کردند; پس ببین مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود! (45)
بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز مىدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر براى خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما ( محمد) هیچ گونه جنونى ندارد; او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید (الهى) است!» (46)
بگو: «هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست; اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است!» (47)
بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پیامبران خود) مىافکند، که او داناى غیبها (و اسرار نهان) است.» (48)
بگو: «حق آمد! و باطل (کارى از آن ساخته نیست و) نمىتواند آغازگر چیزى باشد و نه تجدیدکننده آن!» (49)
بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحیه خود گمراه مىشوم; و اگر هدایت یابم، به وسیله آنچه پروردگارم به من وحى مىکند هدایت مىیابم; او شنواى نزدیک است !» (50)
اگر ببینى هنگامى که فریادشان بلند مىشود اما نمىتوانند (از عذاب الهى) بگریزند، و آنها را از جاى نزدیکى (که حتى انتظارش را ندارند) مىگیرند (از درماندگى آنها تعجب خواهى کرد)! (51)
و (در آن حال) مىگویند: «به حق ایمان آوردیم!»، ولى چگونه مىتوانند از فاصله دور به آن دسترسى پیدا کنند! (52)
آنها پیش از این (که در نهایت آزادى بودند) به آن کافر شدند و دورا دور، و غائبانه (و بدون آگاهى). نسبتهاى ناروا مىدادند. (53)
(سرانجام) میان آنها و خواستههایشان جدایى افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هممسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آنها در شک و تردید بودند! (54)
سورة الاحزاب 33
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است. (1)
و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مىشود پیروى کن که خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (2)
و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! (3)
خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده; و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرارمىدهید مادران شما قرار نداده; و (نیز) فرزندخواندههاى شما را فرزند حقیقى شما قرارنداده است; این سخن شماست که به دهان خود مىگویید (سخنى باطل و بىپایه); اما خداوند حق را مىگوید و او به راه راست هدایت مىکند. (4)
آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است; و اگر پدرانشان را نمىشناسید، آنها برادران دینى و موالى شما هستند; اما گناهى بر شما نیست در خطاهایى که از شما سرمىزند (و بىتوجه آنها را به نام دیگران صدا مىزنید)، ولى آنچه را از روى عمد مىگویید (مورد حساب قرار خواهد داد); و خداوند آمرزنده و رحیم است. (5)
پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها ( مؤمنان) محسوب مىشوند; و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکى کنید (و سهمى از اموال خود را به آنها بدهید); این حکم در کتاب (الهى) نوشته شده است. (6)
(به خاطر آور) هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمى گرفتیم (که در اداى مسؤولیت تبلیغ و رسالت کوتاهى نکنند)! (7)
به این منظور که خدا راستگویان را از صدقشان (در ایمان و عمل صالح) سؤال کند; و براى کافران عذابى دردناک آماده ساخته است. (8)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایى (عظیم) به سراغ شما آمدند; ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمىدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم); و خداوند همیشه به آنچه انجام مىدهید بینا بوده است. (9)
(به خاطر بیاورید) زمانى را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانى را که چشمها از شدت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مىبردید. (10)
آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند! (11)
و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که منافقان و بیماردلان مىگفتند: «خدا و پیامبرش جز وعدههاى دروغین به ما ندادهاند!» (12)
و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که گروهى از آنها گفتند: «اى اهل یثرب (اى مردم مدینه)! اینجا جاى توقف شما نیست; به خانههاى خود بازگردید!» و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت مىخواستند و مىگفتند: «خانههاى ما بىحفاظ است!»، در حالى که بىحفاظ نبود; آنها فقط مىخواستند (از جنگ) فرار کنند. (13)
آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد مىشدند و پیشنهاد بازگشت به سوى شرک به آنان مىکردند مىپذیرفتند، و جز مدت کمى (براى انتخاب این راه) درنگ نمىکردند! (14)
(در حالى که) آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند; و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسؤولند)! (15)
بگو: «اگر از مرگ یا کشتهشدن فرار کنید، سودى به حال شما نخواهد داشت; و در آن هنگام جز بهره کمى از زندگانى نخواهید گرفت!» (16)
بگو: «چه کسى مىتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدى یا رحمتى را براى شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاورى براى خود نخواهند یافت. (17)
خداوند کسانى که مردم را از جنگ بازمىداشتند و کسانى را که به برادران خود مىگفتند: سخللّهبسوى ما بیایید (و خود را از معرکه بیرون کشید)» بخوبى مىشناسد; و آنها (مردمى ضعیفند و) جز اندکى پیکار نمىکنند! (18)
آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند; و هنگامى که (لحظات) ترس (و بحرانى) پیش آید، مىبینى آنچنان به تو نگاه مىکنند، و چشمهایشان در حدقه مىچرخد، که گویى مىخواهند قالب تهى کنند! اما وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانیت بر شما مىگشایند (و سهم خود را از غنایم مطالبه مىکنند!) در حالى که در آن نیز حریص و بخیلند; آنها (هرگز) ایمان نیاوردهاند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد; و این کار بر خدا آسان است. (19)
آنها گمان مىکنند هنوز لشکر احزاب نرفتهاند; و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مىدارند در میان اعراب بادیهنشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند; و اگر در میان شما باشند جز اندکى پیکار نمىکنند! (20)
مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند. (21)
(اما) مؤمنان وقتى لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. (22)
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند; بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند; و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند. (23)
هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد; چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است. (24)
خدا کافران را با دلى پر از خشم بازگرداند بىآنکه نتیجهاى از کار خود گرفته باشند; و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بىنیاز ساخت (و پیروزى را نصیبشان کرد); و خدا قوى و شکستناپذیر است! (25)
و خداوند گروهى از اهل کتاب ( یهود) را که از آنان ( مشرکان عرب) حمایت کردند از قلعههاى محکمشان پایین کشید و در دلهایشان رعب افکند; (و کارشان به جایى رسید که) گروهى را به قتل مىرساندید و گروهى را اسیر مىکردید! (26)
و زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینى را که هرگز در آن گام ننهاده بودید; و خداوند بر هر چیز تواناست! (27)
اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مىخواهید بیایید با هدیهاى شما را بهرهمند سازم و شما را بطرز نیکویى رها سازم! (28)
و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مىخواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است.» (29)
اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود; و این براى خدا آسان است. (30)
و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده کردهایم. (31)
اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از آنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید; پس به گونهاى هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید! (32)
و در خانههاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. (33)
آنچه را در خانههاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود یاد کنید; خداوند لطیف و خبیر است! (34)
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است. (35)
هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد; و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است! (36)
(به خاطر بیاور) زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى (به فرزند خواندهات «زید») مىگفتى: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار مىکردى); و در دل چیزى را پنهان مىداشتى که خداوند آن را آشکار مىکند; و از مردم مىترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامى که طلاق گیرند- نباشد; و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود). (37)
هیچ گونه منعى بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست; این سنت الهى در مورد کسانى که پیش از این بودهاند نیز جارى بوده; و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقیقى است! (38)
(پیامبران) پیشین کسانى بودند که تبلیغ رسالتهاى الهى مىکردند و (تنها) از او مى ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند; و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! (39)
آنه آنه محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست; ولى رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است; و خداوند به همه چیز آگاه است! (40)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید، (41)
و صبح و شام او را تسبیح گویید! (42)
او کسى است که بر شما درود و رحمت مىفرستد، و فرشتگان او (نیز) براى شما تقاضاى رحمت مىکنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوى نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد; او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! (43)
تحیت آنان در روزى که او را دیدار مىکنند سلام است; و براى آنها پاداش پرارزشى فراهم ساخته است. (44)
اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذارکننده! (45)
و تو را دعوتکننده بسوى خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغى روشنىبخش! (46)
و مؤمنان را بشارت ده که براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است. (47)
و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهاى آنها اعتنا منما، و بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامى و مدافع (تو) است! (48)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که با زنان با ایمان ازدواجکردید و قبل از همبستر شدن طلاق دادید، عدهاى براى شما بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید; آنها را با هدیه مناسبى بهرهمند سازید و بطرز شایستهاى رهایشان کنید. (49)
اى پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداختهاى براى تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانى که از طریق غنایمى که خدا به تو بخشیده است مالک شدهاى و دختران عموى تو، و دختران عمهها، و دختران دایى تو، و دختران خالهها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هرگاه رن با ایمانى خود را به پیامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد مىتواند او را به همسرى برگزیند; اما چنین ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه دیگر مؤمنان; ما مىدانیم براى آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمى مقرر داشتهایم (و مصلحت آنان چه حکمى را ایجاب مىکند); این بخاطر آن است که مشکلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان فزونترى فراهم سازى); و خداوند آمرزنده و مهربان است! (50)
(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهى مىتوانى به تاخیر اندازى، و هر کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى; و هرگاه بعضى از آنان را که برکنار ساختهاى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نیست; این حکم الهى براى روشنى چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان مىدهى همگى راضى شوند نزدیکتر است; و خدا آنچه را در قلوب شماست مىداند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمىکند)! (51)
بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمىتوانى همسرانت را به همسران دیگرى مبدل کنى ( بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنیز در ملک تو درآید! و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است (و با این حکم فشار قبایل عرب را در اختیار همسر از آنان، از تو برداشتیم). (52)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید; اما هنگامى که دعوت شدید داخل شوید; و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید; این عمل، پیامبر را ناراحت مىنماید، ولى از شما شرم مىکند (و چیزى نمىگوید); اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان ( همسران پیامبر) مىخواهید از پشت پرده بخواهید; این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است! (53)
اگر چیزى را آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند از همه چیز آگاه است! (54)
بر آنان ( همسران پیامبر) گناهى نیست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خویش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند); و تقواى الهى را پیشه کنید که خداوند نسبت به هر چیزى شاهد و آگاه است. (55)
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستد; اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم (فرمان او) باشید. (56)
آنها که خدا و پیامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکنندهاى آماده کرده است. (57)
و آنان که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام ندادهاند آزار مىدهند; بار بهتان و گناه آشکارى را به دوش کشیدهاند. (58)
گ گ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها ( روسرىهاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است; (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است. (59)
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بىاساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان مىشورانیم، سپس جز مدت کوتاهى نمىتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! (60)
و از همه جا طرد مىشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید! (61)
این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت! (62)
مردم از تو درباره (زمان قیام) قیامت سؤال مىکنند، بگو: «علم آن تنها نزد خداست!» و چه مىدانى شاید قیامت نزدیک باشد! (63)
خداوند کافران را لعن کرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنان آتش سوزانندهاى آماده نموده است، (64)
در حالى که همواره در آن تا ابد مىمانند، و ولى و یاورى نخواهند یافت! (65)
در آن روز که صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان مىشوند و) مىگویند: «اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم!» (66)
و مىگویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند! (67)
پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما!» (68)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند; و خداوند او را از آنچه در حق او مىگفتند مبرا ساخت; و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود! (69)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید... (70)
تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگارى (و پیروزى) عظیمى دست یافته است! (71)
ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند; اما انسان آن را بر دوش کشید; او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)! (72)
هدف این بود که خداوند مردان و زنانمنافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باایمان بفرستد; خداوند همواره آمرزنده و رحیم است! (73)
سورة السجده 32
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این کتابى است که از سوى پروردگار جهانیان نازل شده، و شک و تردیدى در آن نیست! (2)
ولى آنان مىگویند: «(محمد) آن را بدروغ به خدا بسته است»، اما این سخن حقى است از سوى پروردگارت تا گروهى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکنندهاى براى آنان نیامده است، شاید (پند گیرند و) هدایت شوند! (3)
خداوند کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز ( شش دوران) آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت; هیچ سرپرست و شفاعت کنندهاى براى شما جز او نیست; آیا متذکر نمىشوید؟! (4)
امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مىکند; سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما مىشمرید بسوى او بالا مىرود (و دنیا پایان مىیابد). (5)
او خداوندى است که از پنهان و آشکار با خبر است، و شکستناپذیر و مهربان است! (6)
او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید; و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد; (7)
سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچیز و بىقدر آفرید. (8)
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید; و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد; اما کمتر شکر نعمتهاى او را بجا مىآورید! (9)
آنها گفتند: «آیا هنگامى که ما (مردیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟! سذللّه ولى آنان لقاى پروردگارشان را انکار مىکنند (و مىخواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانى خویش ادامه دهند). (10)
بگو: «فرشته مرگ که بر شما مامور شده، (روح) شما را مىگیرد; سپس شما را بسوى پروردگارتان بازمىگردانند.» (11)
و اگر ببینى مجرمان را هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، مىگویند: سخللّهپروردگارا! آنچه وعده کرده بودى دیدیم و شنیدیم; ما را بازگردان تا کار شایستهاى انجام دهیم; ما (به قیامت) یقین داریم!» (12)
و اگر مىخواستیم به هر انسانى هدایت لازمش را (از روى اجبار بدهیم) مىدادیم; ولى (من آنها را آزاد گذاردهام و) سخن و وعدهام حق است که دوزخ را (از افراد بىایمان و گنهکار) از جن و انس همگى پر کنم! (13)
(و به آنها مىگویم:) بچشید (عذاب جهنم را)! بخاطر اینکه دیدار امروزتان را فراموش کردید، ما نیز شما را فراموش کردیم; و بچشید عذاب جاودان را به خاطر اعمالى که انجام مىدادید! (14)
تنها کسانى که به آیات ما ایمان مىآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآورى شود به سجده مىافتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا مىآورند، و تکبر نمىکنند. (15)
پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مىشود (و بپا مىخیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مىکنند! (16)
هیچ کس نمىداند چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، این پاداش کارهائى است که انجام مىدادند! (17)
آیا کسى که باایمان باشد همچون کسى است که فاسق است؟! نه، هرگز این دو برابر نیستند. (18)
اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، باغهاى بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود، این وسیله پذیرایى (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام مىدادند. (19)
و اما کسانى که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جایگاه همیشگى آنها آتش است; هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمىگردانند و به آنان گفته د: «بچشید عذاب آتشى را که انکار مىکردید!» (20)
به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مىچشانیم، شاید بازگردند! (21)
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلما ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت! (22)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; و شک نداشته باش که او آیات الهى را دریافت داشت; و ما آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم! (23)
و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مىکردند; چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند. (24)
البته پروردگار تو میان آنان روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند داورى مىکند (و هر کس را به سزاى اعمالش مىرساند)! (25)
آیا براى هدایت آنها همین کافى نیست که افراد زیادى را که در قرن پیش از آنان زندگى داشتند هلاک کردیم؟! اینها در مساکن (ویران شده) آنان راه مىروند; در این آیاتى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان); آیا نمىشنوند؟! (26)
آیا ندیدند که ما آب را بسوى زمینهاى خشک مىرانیم و بوسیله آن زراعتهایى مىرویانیم که هم چهارپایانشان از آن مىخورند و هم خودشان تغذیه مىکنند; آیا نمى بینند؟! (27)
آنان مىگویند: «اگر راستمىگویید، این پیروزى شما کى خواهد بود؟!» (28)
بگو: «روز پیروزى، ایمان آوردن، سودى به حال کافران نخواهد داشت; و به آنها هیچ مهلت داده نمىشود!» (29)
حال که چنین است، از آنها روى بگردان و منتظر باش; آنها نیز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!) (30)