قرآن و آموزه الهی
قرآن از این آموزه و تعلیم الهی به إنزال، تلاوت، قرائت، القاء، اظهار، فرقان، تعلیم، وحی و … تعبیر نموده است.
(بالحق اَنزَلناهُ وَ بِالحق نَزَلَ) (اسراء، 105)؛ «قرآن را به حق فرود فرستادیم و به حق هم فرود آمده است».
(اَللهُ الَّذی اَنزَلَ الکتابَ بِالحق وَ المیزانَ) (نساء، 105)؛ «خدای آن چنانی که کتاب و میزان را به حق فرود فرستاد».
(قُرآناً فَرقناهُ لتَقراهُ علی النّاسِ علی مُکثٍ) (اسراء، 106)؛ «قرآنی را که قطعه قطعه بر تو فرود فرستادیم، تا با مکث آرامش بر مردم بخوانی».
(تلک آیات الله نَتلُوها علَیکَ بِالحق وَ اِنَّک لَمن المُرسلین( (بقره، 252)؛ «آنها آیههای خدای سبحان هستند که بر تو به حق تلاوت میکنیم و تو از فرستادگان خدا هستی».
(سنُقرِئُکَ فَلا تَنسی) (اعلی، 6)؛ «قرآن را به تو قرائت میکنیم هیچگاه آن را فراموش نمیکنی».
(اِنا سنُقلی اِلَیک قَولاً ثَقیلاً) (مزمل، 5)؛ «ما به زودی بر تو سخن گرانقدر و سنگین القا خواهیم کرد».
)فَلا یُظهِرُ علی غَیبِه اَحداً اِلّا من اِرتَضی من رَسُولٍ( (جن، 26)؛ «خدای سبحان کسی را از علم غیبش آگاه نمیکند مگر کسی که مورد رضایت او باشد از پیامبران».
)وَ علَّمک مالَم تَکُن تَعلَم( (نساء، 113)؛ «خدای سبحان حقایقی به تو یاد میدهد که هیچگاه قادر نیستی آنها را یاد بگیری».
)وَ لَقَد اَوحینا اِلَیک وَ اِلَی الَّذین من قَبلک( (زمر، 65)؛ «بر تو و بر پیامبران پیش از تو وحی کردیم».
)اِن هُو اِلّا یُوحی( (نجم، 4)؛ «قرآن جز وحی چیز دیگری نیست».
اینها همه تعیبر از یک حقیقت میباشد، از این حقیقت به وحی یاد میشود. گرچه مفهوم واژگانی وحی به لحاظ ویژگیهایش بیشتر رهنمود به خصوصیت وحی است زیرا واژه وحی را به اشاره سریع (مفردات، ص 51)، سرعت (کتابالعین، 843. و نهایه ابن اثیر، ج 5، ص 296)، سخن پنهانی (المنجد، ص 891. صحاح اللغه، ج 6 ص 2520)، اشاره (لسان العرب، ج 15، ص 240) معنا نمودهاند.
این تبیرها، ویژگیهای وحی را بهتر میرساند. که در کاربرد این واژه ممکن است برخی این خصوصیات در نظر باشد و ممکن است در مثل وحی رسالی تمام خصوصیات مورد توجه باشد چنانکه ابن اثیر میگوید وحی بر کتاب و اشاره، رسالت، الهام، سخن پنهانی اطلاق میشود. در هر صورت شناخت واژه وحی و امثال آن در راهیابی به حقیقت وحی رسالی آن چنان کمکی نمیکند به خصوص با توجه به کاربردهای قرآنی آن.