قرآن در کامپیوتر

دانلود نرم افزار های قرآنی یه صورت رایگان

قرآن در کامپیوتر

دانلود نرم افزار های قرآنی یه صورت رایگان

سورة الاحزاب 33

سورة الاحزاب 33
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است. (1)

و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مى‏شود پیروى کن که خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است. (2)

و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! (3)

خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده; و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرارمى‏دهید مادران شما قرار نداده; و (نیز) فرزندخوانده‏هاى شما را فرزند حقیقى شما قرارنداده است; این سخن شماست که به دهان خود مى‏گویید (سخنى باطل و بى‏پایه); اما خداوند حق را مى‏گوید و او به راه راست هدایت مى‏کند. (4)

آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‏تر است; و اگر پدرانشان را نمى‏شناسید، آنها برادران دینى و موالى شما هستند; اما گناهى بر شما نیست در خطاهایى که از شما سرمى‏زند (و بى‏توجه آنها را به نام دیگران صدا مى‏زنید)، ولى آنچه را از روى عمد مى‏گویید (مورد حساب قرار خواهد داد); و خداوند آمرزنده و رحیم است. (5)

پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها ( مؤمنان) محسوب مى‏شوند; و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکى کنید (و سهمى از اموال خود را به آنها بدهید); این حکم در کتاب (الهى) نوشته شده است. (6)

(به خاطر آور) هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمى گرفتیم (که در اداى مسؤولیت تبلیغ و رسالت کوتاهى نکنند)! (7)

به این منظور که خدا راستگویان را از صدقشان (در ایمان و عمل صالح) سؤال کند; و براى کافران عذابى دردناک آماده ساخته است. (8)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایى (عظیم) به سراغ شما آمدند; ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمى‏دیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم); و خداوند همیشه به آنچه انجام مى‏دهید بینا بوده است. (9)

(به خاطر بیاورید) زمانى را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانى را که چشمها از شدت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مى‏بردید. (10)

آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند! (11)

و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که منافقان و بیماردلان مى‏گفتند: «خدا و پیامبرش جز وعده‏هاى دروغین به ما نداده‏اند!» (12)

و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که گروهى از آنها گفتند: «اى اهل یثرب (اى مردم مدینه)! اینجا جاى توقف شما نیست; به خانه‏هاى خود بازگردید!» و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت مى‏خواستند و مى‏گفتند: «خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است!»، در حالى که بى‏حفاظ نبود; آنها فقط مى‏خواستند (از جنگ) فرار کنند. (13)

آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد مى‏شدند و پیشنهاد بازگشت به سوى شرک به آنان مى‏کردند مى‏پذیرفتند، و جز مدت کمى (براى انتخاب این راه) درنگ نمى‏کردند! (14)

(در حالى که) آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند; و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسؤولند)! (15)

بگو: «اگر از مرگ یا کشته‏شدن فرار کنید، سودى به حال شما نخواهد داشت; و در آن هنگام جز بهره کمى از زندگانى نخواهید گرفت!» (16)

بگو: «چه کسى مى‏تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدى یا رحمتى را براى شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاورى براى خود نخواهند یافت. (17)

خداوند کسانى که مردم را از جنگ بازمى‏داشتند و کسانى را که به برادران خود مى‏گفتند: س‏خ‏للّهبسوى ما بیایید (و خود را از معرکه بیرون کشید)» بخوبى مى‏شناسد; و آنها (مردمى ضعیفند و) جز اندکى پیکار نمى‏کنند! (18)

آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند; و هنگامى که (لحظات) ترس (و بحرانى) پیش آید، مى‏بینى آنچنان به تو نگاه مى‏کنند، و چشمهایشان در حدقه مى‏چرخد، که گویى مى‏خواهند قالب تهى کنند! اما وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانیت بر شما مى‏گشایند (و سهم خود را از غنایم مطالبه مى‏کنند!) در حالى که در آن نیز حریص و بخیلند; آنها (هرگز) ایمان نیاورده‏اند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد; و این کار بر خدا آسان است. (19)

آنها گمان مى‏کنند هنوز لشکر احزاب نرفته‏اند; و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مى‏دارند در میان اعراب بادیه‏نشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند; و اگر در میان شما باشند جز اندکى پیکار نمى‏کنند! (20)

مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند. (21)

(اما) مؤمنان وقتى لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. (22)

در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستاده‏اند; بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند; و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند. (23)

هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد; چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است. (24)

خدا کافران را با دلى پر از خشم بازگرداند بى‏آنکه نتیجه‏اى از کار خود گرفته باشند; و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بى‏نیاز ساخت (و پیروزى را نصیبشان کرد); و خدا قوى و شکست‏ناپذیر است! (25)

و خداوند گروهى از اهل کتاب ( یهود) را که از آنان ( مشرکان عرب) حمایت کردند از قلعه‏هاى محکمشان پایین کشید و در دلهایشان رعب افکند; (و کارشان به جایى رسید که) گروهى را به قتل مى‏رساندید و گروهى را اسیر مى‏کردید! (26)

و زمینها و خانه‏ها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینى را که هرگز در آن گام ننهاده بودید; و خداوند بر هر چیز تواناست! (27)

اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى‏خواهید بیایید با هدیه‏اى شما را بهره‏مند سازم و شما را بطرز نیکویى رها سازم! (28)

و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مى‏خواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است.» (29)

اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود; و این براى خدا آسان است. (30)

و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده کرده‏ایم. (31)

اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از آنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید; پس به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید! (32)

و در خانه‏هاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. (33)

آنچه را در خانه‏هاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مى‏شود یاد کنید; خداوند لطیف و خبیر است! (34)

به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه‏دار و زنان روزه‏دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى‏کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است. (35)

هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد; و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است! (36)

(به خاطر بیاور) زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى (به فرزند خوانده‏ات «زید») مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار مى‏کردى); و در دل چیزى را پنهان مى‏داشتى که خداوند آن را آشکار مى‏کند; و از مردم مى‏ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هایشان -هنگامى که طلاق گیرند- نباشد; و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود). (37)

هیچ گونه منعى بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست; این سنت الهى در مورد کسانى که پیش از این بوده‏اند نیز جارى بوده; و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقیقى است! (38)

(پیامبران) پیشین کسانى بودند که تبلیغ رسالتهاى الهى مى‏کردند و (تنها) از او مى ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند; و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش‏دهنده اعمال آنها) است! (39)

آنه آنه محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست; ولى رسول خدا و ختم‏کننده و آخرین پیامبران است; و خداوند به همه چیز آگاه است! (40)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خدا را بسیار یاد کنید، (41)

و صبح و شام او را تسبیح گویید! (42)

او کسى است که بر شما درود و رحمت مى‏فرستد، و فرشتگان او (نیز) براى شما تقاضاى رحمت مى‏کنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوى نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد; او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! (43)

تحیت آنان در روزى که او را دیدار مى‏کنند سلام است; و براى آنها پاداش پرارزشى فراهم ساخته است. (44)

اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‏دهنده و انذارکننده! (45)

و تو را دعوت‏کننده بسوى خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغى روشنى‏بخش! (46)

و مؤمنان را بشارت ده که براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است. (47)

و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهاى آنها اعتنا منما، و بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامى و مدافع (تو) است! (48)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که با زنان با ایمان ازدواج‏کردید و قبل از همبستر شدن طلاق دادید، عده‏اى براى شما بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید; آنها را با هدیه مناسبى بهره‏مند سازید و بطرز شایسته‏اى رهایشان کنید. (49)

اى پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‏اى براى تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانى که از طریق غنایمى که خدا به تو بخشیده است مالک شده‏اى و دختران عموى تو، و دختران عمه‏ها، و دختران دایى تو، و دختران خاله‏ها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هرگاه رن با ایمانى خود را به پیامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد مى‏تواند او را به همسرى برگزیند; اما چنین ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه دیگر مؤمنان; ما مى‏دانیم براى آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمى مقرر داشته‏ایم (و مصلحت آنان چه حکمى را ایجاب مى‏کند); این بخاطر آن است که مشکلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان فزونترى فراهم سازى); و خداوند آمرزنده و مهربان است! (50)

(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهى مى‏توانى به تاخیر اندازى، و هر کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى; و هرگاه بعضى از آنان را که برکنار ساخته‏اى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نیست; این حکم الهى براى روشنى چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان مى‏دهى همگى راضى شوند نزدیکتر است; و خدا آنچه را در قلوب شماست مى‏داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمى‏کند)! (51)

بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمى‏توانى همسرانت را به همسران دیگرى مبدل کنى ( بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنیز در ملک تو درآید! و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است (و با این حکم فشار قبایل عرب را در اختیار همسر از آنان، از تو برداشتیم). (52)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! در خانه‏هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید; اما هنگامى که دعوت شدید داخل شوید; و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید; این عمل، پیامبر را ناراحت مى‏نماید، ولى از شما شرم مى‏کند (و چیزى نمى‏گوید); اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان ( همسران پیامبر) مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید; این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است! (53)

اگر چیزى را آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند از همه چیز آگاه است! (54)

بر آنان ( همسران پیامبر) گناهى نیست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خویش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند); و تقواى الهى را پیشه کنید که خداوند نسبت به هر چیزى شاهد و آگاه است. (55)

خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‏فرستد; اى کسانى که ایمان آورده‏اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم (فرمان او) باشید. (56)

آنها که خدا و پیامبرش را آزار مى‏دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکننده‏اى آماده کرده است. (57)

و آنان که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام نداده‏اند آزار مى‏دهند; بار بهتان و گناه آشکارى را به دوش کشیده‏اند. (58)

گ گ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها ( روسرى‏هاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است; (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است. (59)

اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى‏اساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان مى‏شورانیم، سپس جز مدت کوتاهى نمى‏توانند در کنار تو در این شهر بمانند! (60)

و از همه جا طرد مى‏شوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید! (61)

این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت! (62)

مردم از تو درباره (زمان قیام) قیامت سؤال مى‏کنند، بگو: «علم آن تنها نزد خداست!» و چه مى‏دانى شاید قیامت نزدیک باشد! (63)

خداوند کافران را لعن کرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنان آتش سوزاننده‏اى آماده نموده است، (64)

در حالى که همواره در آن تا ابد مى‏مانند، و ولى و یاورى نخواهند یافت! (65)

در آن روز که صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان مى‏شوند و) مى‏گویند: «اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم!» (66)

و مى‏گویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند! (67)

پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما!» (68)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند; و خداوند او را از آنچه در حق او مى‏گفتند مبرا ساخت; و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود! (69)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید... (70)

تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگارى (و پیروزى) عظیمى دست یافته است! (71)

ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوه‏ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند; اما انسان آن را بر دوش کشید; او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)! (72)

هدف این بود که خداوند مردان و زنان‏منافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باایمان بفرستد; خداوند همواره آمرزنده و رحیم است! (73)

 

سورة السجده 32

سورة السجده 32
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

این کتابى است که از سوى پروردگار جهانیان نازل شده، و شک و تردیدى در آن نیست! (2)

ولى آنان مى‏گویند: «(محمد) آن را بدروغ به خدا بسته است‏»، اما این سخن حقى است از سوى پروردگارت تا گروهى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکننده‏اى براى آنان نیامده است، شاید (پند گیرند و) هدایت شوند! (3)

خداوند کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز ( شش دوران) آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت; هیچ سرپرست و شفاعت کننده‏اى براى شما جز او نیست; آیا متذکر نمى‏شوید؟! (4)

امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى‏کند; سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما مى‏شمرید بسوى او بالا مى‏رود (و دنیا پایان مى‏یابد). (5)

او خداوندى است که از پنهان و آشکار با خبر است، و شکست‏ناپذیر و مهربان است! (6)

او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید; و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد; (7)

سپس نسل او را از عصاره‏اى از آب ناچیز و بى‏قدر آفرید. (8)

سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید; و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد; اما کمتر شکر نعمتهاى او را بجا مى‏آورید! (9)

آنها گفتند: «آیا هنگامى که ما (مردیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازه‏اى خواهیم یافت؟! س‏ذللّه ولى آنان لقاى پروردگارشان را انکار مى‏کنند (و مى‏خواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانى خویش ادامه دهند). (10)

بگو: «فرشته مرگ که بر شما مامور شده، (روح) شما را مى‏گیرد; سپس شما را بسوى پروردگارتان بازمى‏گردانند.» (11)

و اگر ببینى مجرمان را هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، مى‏گویند: س‏خ‏للّهپروردگارا! آنچه وعده کرده بودى دیدیم و شنیدیم; ما را بازگردان تا کار شایسته‏اى انجام دهیم; ما (به قیامت) یقین داریم!» (12)

و اگر مى‏خواستیم به هر انسانى هدایت لازمش را (از روى اجبار بدهیم) مى‏دادیم; ولى (من آنها را آزاد گذارده‏ام و) سخن و وعده‏ام حق است که دوزخ را (از افراد بى‏ایمان و گنهکار) از جن و انس همگى پر کنم! (13)

(و به آنها مى‏گویم:) بچشید (عذاب جهنم را)! بخاطر اینکه دیدار امروزتان را فراموش کردید، ما نیز شما را فراموش کردیم; و بچشید عذاب جاودان را به خاطر اعمالى که انجام مى‏دادید! (14)

تنها کسانى که به آیات ما ایمان مى‏آورند که هر وقت این آیات به آنان یادآورى شود به سجده مى‏افتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا مى‏آورند، و تکبر نمى‏کنند. (15)

پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى‏شود (و بپا مى‏خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى‏خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند! (16)

هیچ کس نمى‏داند چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، این پاداش کارهائى است که انجام مى‏دادند! (17)

آیا کسى که باایمان باشد همچون کسى است که فاسق است؟! نه، هرگز این دو برابر نیستند. (18)

اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، باغهاى بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود، این وسیله پذیرایى (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام مى‏دادند. (19)

و اما کسانى که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جایگاه همیشگى آنها آتش است; هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمى‏گردانند و به آنان گفته د: «بچشید عذاب آتشى را که انکار مى‏کردید!» (20)

به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مى‏چشانیم، شاید بازگردند! (21)

چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلما ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت! (22)

ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; و شک نداشته باش که او آیات الهى را دریافت داشت; و ما آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم! (23)

و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مى‏کردند; چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند. (24)

البته پروردگار تو میان آنان روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‏کند (و هر کس را به سزاى اعمالش مى‏رساند)! (25)

آیا براى هدایت آنها همین کافى نیست که افراد زیادى را که در قرن پیش از آنان زندگى داشتند هلاک کردیم؟! اینها در مساکن (ویران شده) آنان راه مى‏روند; در این آیاتى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان); آیا نمى‏شنوند؟! (26)

آیا ندیدند که ما آب را بسوى زمینهاى خشک مى‏رانیم و بوسیله آن زراعتهایى مى‏رویانیم که هم چهارپایانشان از آن مى‏خورند و هم خودشان تغذیه مى‏کنند; آیا نمى بینند؟! (27)

آنان مى‏گویند: «اگر راست‏مى‏گویید، این پیروزى شما کى خواهد بود؟!» (28)

بگو: «روز پیروزى، ایمان آوردن، سودى به حال کافران نخواهد داشت; و به آنها هیچ مهلت داده نمى‏شود!» (29)

حال که چنین است، از آنها روى بگردان و منتظر باش; آنها نیز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!) (30)

 

سورة لقمان 31

سورة لقمان 31
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)

مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)

همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)

آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)

و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)

و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)

(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)

جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکست‏ناپذیر و دانا). (9)

(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه‏هایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبنده‏اى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)

این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریده‏اند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)

ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمى‏رساند); چرا که خداوند بى‏نیاز و ستوده است. (12)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مى‏کرد- گفت: س‏خ‏للّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)

و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه‏اى را متحمل مى‏شد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)

و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مى‏دانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایسته‏اى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبه‏کنان به سوى من آمده‏اند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مى‏کردید آگاه مى‏کنم. (15)

پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى‏آورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)

پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)

(پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)

(پسرم!) در راه‏رفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها صداى خران است. (19)

آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مى‏کنند! (20)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مى‏گویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مى‏کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مى‏کنند)؟! (21)

کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیه‏گاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)

و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام داده‏اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینه‏هاست آگاه است. (23)

ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهره‏مند مى‏کنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مى‏سازیم! (24)

و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مى‏گویند: «الله س‏ذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمى‏دانند! (25)

آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بى‏نیاز و شایسته ستایش است! (26)

و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مى‏شود ولى کلمات خدا پایان نمى‏گیرد; خداوند عزیز و حکیم است. (27)

آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (28)

آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مى‏کند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مى‏دهند؟! خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است. (29)

اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مى‏خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30)

آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مى‏کنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانه‏هایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (31)

و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مى‏خوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مى‏گیرند (و به ایمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مى‏گیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمان‏شکنان ناسپاس انکار نمى‏کنند! (32)

اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مى‏کند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (33)

آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مى‏کند، و آنچه را که در رحم‏ها(ى مادران) است مى‏داند، و هیچ کس نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد، و هیچ کس نمى‏داند در چه سرزمینى مى‏میرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (34)

 

سورة الروم 30

سورة الروم 30
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

رومیان مغلوب شدند! (2)

(و این شکست) در سرزمین نزدیکى رخ داد; اما آنان پس از (این) مغلوبیت بزودى غلبه خواهند کرد... (3)

در چند سال همه کارها از آن خداست; چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزى); و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزى دیگرى) خوشحال خواهند شد... (4)

به سبب یارى خداوند; و او هر کس را بخواهد یارى مى‏دهد; و او صاحب قدرت و رحیم است! (5)

این وعده‏اى است که خدا کرده; و خداوند هرگز از وعده‏اش تخلف نمى‏کند; ولى بیشتر مردم نمى‏دانند! (6)

آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مى‏دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! (7)

آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و براى زمان معینى نیافریده است؟! ولى بسیارى از مردم (رستاخیز و) لقاى پروردگارشان را منکرند! (8)

آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نیرومندتر از اینان بودند، و زمین را (براى زراعت و آبادى)بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پیامبرانشان با دلایل روشن به‏سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند); خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مى‏کردند! (9)

سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! (10)

خداوند آفرینش را آغاز مى‏کند، سپس آن را بازمى‏گرداند، سپس شما را بسوى او باز مى‏گردانند! (11)

آن روز که قیامت برپا مى‏شود، مجرمان در نومیدى و غم و اندوه فرو مى‏روند! (12)

و براى آنان شفیعانى از معبودانشان نخواهد بود، و نسبت به معبودهایى که آنها را همتاى خدا قرار داده بودند کافر مى‏شوند! (13)

آن روز که قیامت برپا مى‏گردد، (مردم) از هم جدا مى‏شوند; (14)

اما آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغى از بهشت شاد و مسرور خواهند بود. (15)

و اما آنان که به آیات ما و لقاى آخرت کافر شدند، در عذاب الهى احضار مى‏شوند. (16)

منزه است خداوند به هنگامى که شام مى‏کنید و صبح مى‏کنید; (17)

و حمد و ستایش مخصوص اوست در آسمان و زمین، و به هنگام عصر و هنگامى که ظهر مى‏کنید. (18)

او زنده را از مرده بیرون مى‏آورد، و مرده رااز زنده، و زمین را پس از مردنش حیات مى‏بخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده مى‏شوید! (19)

از نشانه‏هاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایى شدید و در روى زمین گسترش یافتید! (20)

و از نشانه‏هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد; در این نشانه‏هایى است براى گروهى که تفکر مى‏کنند! (21)

و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست; در این نشانه‏هایى است براى عالمان! (22)

و از نشانه‏هاى او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان براى بهره‏گیرى از فضل پروردگار (و تامین معاش); در این امور نشانه‏هایى است براى آنان که گوش شنوا دارند! (23)

و از آیات او این است که برق و رعد را به شما نشان مى‏دهد که هم مایه ترس و هم امید است (ترس از صاعقه، و امید به نزول باران)، و از آسمان آبى فرو مى‏فرستد که زمین را بعد از مردنش بوسیله آن زنده مى‏کند; در این نشانه‏هایى است براى جمعیتى که مى‏اندیشند! (24)

و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست; سپس هنگامى که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج مى‏شوید (و در صحنه محشر حضور مى‏یابید)! (25)

و از آن اوست تمام کسانى که در آسمانها و زمین‏اند و همگى در برابر او خاضع و مطیع‏اند! (26)

او کسى است که آفرینش را آغاز مى‏کند، سپس آن را بازمى‏گرداند، و این کار براى او آسانتر مى‏باشد; و براى اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین; و اوست توانمند و حکیم! (27)

خداوند مثالى از خودتان، براى شما زده است: آیا (اگر مملوک و برده‏اى داشته باشید)، این برده‏هاى شما هرگز در روزیهایى که به شما داده‏ایم شریک شما مى‏باشند; آنچنان که هر دو مساوى بوده و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنان بیم داشته باشید، آن گونه که در مورد شرکاى آزاد خود بیم دارید؟! اینچنین آیات خود را براى کسانى که تعقل مى‏کنند شرح مى‏دهیم. (28)

ولى ظالمان بدون علم و آگاهى، از هوى و هوسهاى خود پیروى کردند! پس چه کسى مى‏تواند آنان را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! و براى آنها هیچ یاورى نخواهد بود! (29)

پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند،انسانها را بر آن آفریده; دگرگونى در آفرینش الهى نیست; این است آیین استوار; ولى اکثر مردم نمى‏دانند! (30)

این باید در حالى باشد که شما بسوى او بازگشت مى‏کنید و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزید، نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید... (31)

از کسانى که دین خود را پراکنده ساختند و به دسته‏ها و گروه‏ها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهى به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند! (32)

هنگامى که رنج و زیانى به مردم برسد، پروردگار خود را مى‏خوانند و توبه‏کنان بسوى او بازمى‏گردند; اما همین که رحمتى از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهى از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک مى‏شوند. (33)

(بگذار) نعمتهایى را که ما به آنها داده‏ایم کفران کنند! و (از نعمتهاى زودگذر دنیا هر چه مى‏توانید) بهره گیرید; اما بزودى خواهید دانست (که نتیجه کفران و کامجوییهاى بى حساب شما چه بوده است)! (34)

آیا ما دلیل محکمى بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن مى‏گوید (و آن را موجه مى‏شمارد)؟ ! (35)

و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم، از آن خوشحال مى‏شوند; و هرگاه رنج و مصیبتى بخاطر اعمالى که انجام داده‏اند به آنان رسد، ناگهان مایوس مى‏شوند! (36)

آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مى‏سازد؟!در این نشانه‏هایى است براى گروهى که ایمان مى‏آورند. (37)

پس حق نزدیکان و مسکینان و در راه‏ماندگان را ادا کن! این براى آنها که رضاى خدا را مى‏طلبند بهتر است، و چنین کسانى رستگارانند. (38)

آنچه بعنوان ربا مى‏پردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فزونى نخواهد یافت; و آنچه را بعنوان زکات مى‏پردازید و تنها رضاى خدا را مى‏طلبید (مایه برکت است; و) کسانى که چنین مى‏کنند داراى پاداش مضاعفند. (39)

خداوند همان کسى است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد مى‏میراند، سپس زنده مى‏کند; آیا هیچ یک از همتایانى که براى خدا قرار داده‏اید چیزى از این کارها را مى‏توانند انجام دهند؟! او منزه و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‏دهند. (40)

فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام داده‏اند آشکار شده است; خدا مى‏خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق)بازگردند! (41)

بگو: «در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند! (42)

روى خود را بسوى آیین مستقیم و پایدار بدار، پیش از آنکه روزى فرا رسد که هیچ کس نمى‏تواند آن را از خدا بازگرداند; در آن روز مردم به گروه‏هایى تقسیم مى‏شوند: (43)

هر کس کافر شود، کفرش بر زیان خود اوست; و آنها که کار شایسته انجام دهند، به سود خودشان آماده مى‏سازند. (44)

این براى آن است که خداوند کسانى را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، از فضلش پاداش دهد; او کافران را دوست نمى‏دارد! (45)

و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را بعنوان بشارتگرانى مى‏فرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سیراب کند) و کشتیها بفرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید; شاید شکرگزارى کنید. (46)

و پیش از تو پیامبرانى را بسوى قومشان فرستادیم; آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى (هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یارى کردیم); و یارى مؤمنان، همواره حقى است بر عهده ما! (47)

خداوند همان کسى است که بادها را مى‏فرستد تا ابرهایى را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد مى‏گستراند و متراکم مى‏سازد; در این هنگام دانه‏هاى باران را مى‏بینى که از لا به لاى آن خارج مى‏شود،هنگامى که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى‏رساند، ناگهان خوشحال مى‏شوند... (48)

و قطعا پیش از آنکه بر آنان نازل شود مایوس بودند! (49)

به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده مى‏کند; چنین کسى (که زمین مرده را زنده کرد) زنده‏کننده مردگان (در قیامت) است; و او بر همه چیز تواناست! (50)

و اگر ما بادى بفرستیم (داغ و سوزان)، و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، (مایوس شده و) پس از آن راه کفران پیش مى‏گیرند! (51)

تو نمى‏توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران هنگامى که روى برگردانند و دور شوند! (52)

و (نیز) نمى‏توانى نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنى; تو تنها سخنت را به گوش کسانى مى‏رسانى که ایمان به آیات ما مى‏آورند و در برابر حق تسلیمند! (53)

خدا همان کسى است که شما را آفرید در حالى که ضعیف بودید; سپس بعد از ناتوانى ، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیرى قرار داد; او هر چه بخواهد مى‏آفریند، و دانا و تواناست. (54)

و روزى که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد مى‏کنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین از درک حقیقت بازگردانده مى‏شوند. (55)

ولى کسانى که علم و ایمان به آنان داده شده مى‏گویند: «شما بفرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است، اما شما نمى‏دانستید!» (56)

آن روز عذرخواهى ظالمان سودى به حالشان ندارد، و توبه آنان پذیرفته نمى‏شود. (57)

ما براى مردم در این قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بیان کردیم; و اگر آیه‏اى براى آنان بیاورى، کافران مى‏گویند: «شما اهل باطلید (و اینها سحر و جادو است)!» (58)

این گونه خداوند بر دلهاى آنان که آگاهى ندارند مهر مى‏نهد! (59)

اکنون که چنین است صبر پیشه کن که وعده خدا حق است; و هرگز کسانى که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند (و از راه خود منحرف نکنند)! (60)

 

سورة العنکبوت 29

سورة العنکبوت 29
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم‏»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمایش نخواهند شد؟! (2)

ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان مى‏کنیم); باید علم خدا درباره کسانى که راست مى‏گویند و کسانى که دروغ مى‏گویند تحقق یابد! (3)

آیا کسانى که اعمال بد انجام مى‏دهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داورى مى‏کنند! (4)

کسى که امید به لقاء الله (و رستاخیز) دارد (باید در اطاعت فرمان او بکوشد!) زیرا سرآمدى را که خدا تعیین کرده فرامى‏رسد; و او شنوا و داناست! (5)

کسى که جهاد و تلاش کند، براى خود جهاد مى‏کند; چرا که خداوند از همه جهانیان بى نیاز است. (6)

و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، گناهان آنان را مى‏پوشانیم (و مى‏بخشیم) و آنان را به بهترین اعمالى که انجام مى‏دادند پاداش مى‏دهیم. (7)

ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آنها پیروى مکن! بازگشت شما به سوى من است، و شما را از آنچه انجام مى‏دادید با خبر خواهم ساخت! (8)

و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهیم کرد! (9)

و از مردم کسانى هستند که مى‏گویند: «به خدا ایمان آورده‏ایم!» اما هنگامى که در راه خدا شکنجه و آزار مى‏بینند، آزار مردم را همچون عذاب الهى مى‏شمارند (و از آن سخت وحشت مى‏کنند); ولى هنگامى که پیروزى از سوى پروردگارت (براى شما) بیاید، مى‏گویند: «ما هم با شما بودیم (و در این پیروزى شریکیم)»!! آیا خداوند به آنچه در سینه‏هاى جهانیان است آگاه‏تر نیست؟! (10)

مسلما خداوند مؤمنان را مى‏شناسد، و به یقین منافقان را (نیز) مى‏شناسد. (11)

و کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پیروى کنید، (و اگر گناهى دارد) ما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت!» آنان هرگز چیزى از گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت; آنان به یقین دروغگو هستند! (12)

آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش مى‏کشند، و (همچنین) بارهاى سنگین دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خود; و روز قیامت به یقین از تهمتهائى که مى‏بستند سؤال خواهند شد! (13)

و ما نوح را بسوى قومش فرستادیم; و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد; اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالى که ظالم بودند. (14)

ما او و سرنشینان کشتى را رهایى بخشیدیم، و آن را آیتى براى جهانیان قرار دادیم! (15)

ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامى که به قومش گفت: «خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این براى شما بهتر است اگر بدانید! (16)

شما غیر از خدا فقط بتهایى (از سنگ و چوب) را مى‏پرستید و دروغى به هم مى‏بافید; آنهایى را که غیر از خدا پرستش مى‏کنید، مالک هیچ رزقى براى شما نیستند; روزى را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را بجا آورید که بسوى او بازگشت داده مى‏شوید! (17)

اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جاى تعجب نیست)، امتهایى پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند; وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست‏». (18)

آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز مى‏کند، سپس بازمى‏گرداند؟! این کار براى خدا آسان است! (19)

بگو: «در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین‏گونه) جهان آخرت را ایجاد مى‏کند; یقینا خدا بر هر چیز توانا است! (20)

هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مى‏کند، و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرارمى‏دهد; و شما را به سوى او بازمى‏گردانند. (21)

شما هرگز نمى‏توانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید; و براى شما جز خدا، ولى و یاورى نیست!» (22)

کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من مایوسند; و براى آنها عذاب دردناکى است! (23)

اما جواب قوم او ( ابراهیم) جز این نبود که گفتند: «او را بکشید یا بسوزانید!» ولى خداوند او را از آتش رهایى بخشید; در این ماجرا نشانه‏هایى است براى کسانى که ایمان مى‏آورند. (24)

(ابراهیم) گفت: «شما غیر از خدا بتهایى براى خود انتخاب کرده‏اید که مایه دوستى و محبت میان شما در زندگى دنیا باشد; سپس روز قیامت از یکدیگر بیزارى مى‏جویید و یکدیگر را لعن مى‏کنید; و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاورى براى شما نخواهد بود!» (25)

و لوط به او ( ابراهیم) ایمان آورد، و (ابراهیم) گفت: «من بسوى پروردگارم هجرت مى‏کنم که او صاحب قدرت و حکیم است!» (26)

و (در اواخر عمر،) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانى را در دودمانش قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است! (27)

و لوط را فرستادیم هنگامى که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتى انجام مى‏دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است! (28)

آیا شما به سراغ مردان مى‏روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‏کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهید؟! «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند:» اگر راست مى‏گویى عذاب الهى را براى ما بیاور! (29)

(لوط) عرض کرد: «پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یارى فرما!» (30)

و هنگامى که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براى ابراهیم آوردند، گفتند: س‏خ‏للّهما اهل این شهر و آبادى را (و به شهرهاى قوم لوط اشاره کردند) هلاک خواهیم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند!» (31)

(ابراهیم) گفت: «در این آبادى لوط است!» گفتند: «ما به کسانى که در آن هستند آگاهتریم! او و خانواده‏اش را نجات مى‏دهیم; جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقى خواهد ماند.» (32)

هنگامى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آنها بدحال و دلتنگ شد; گفتند:«نترس و غمگین مباش، ما تو و خانواده‏ات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقى مى‏ماند. (33)

ما بر اهل این شهر و آبادى به خاطر گناهانشان، عذابى از آسمان فرو خواهیم ریخت!» (34)

و از این آبادى نشانه روشنى (و درس عبرتى) براى کسانى که مى‏اندیشند باقى گذاردیم! (35)

و ما بسوى «مدین‏»، برادرشان «شعیب‏» را فرستادیم; گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، و به روز بازپسین امیدوار باشید، و در زمین فساد نکنید!» (36)

(ولى) آنها او را تکذیب کردند، و به این سبب زلزله آنان را فراگرفت، و بامدادان در خانه‏هاى خود به رو در افتاده و مرده بودند! (37)

ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان براى شما آشکار است; شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى که بینا بودند. (38)

و «قارون‏» و «فرعون‏» و «هامان‏» را نیز هلاک کردیم; موسى با دلایل روشن به سراغشان آمد، اما آنان در زمین برترى جویى کردند، ولى نتوانستند بر خدا پیشى گیرند! (39)

ما هر یک از آنان را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضى از آنها طوفانى از سنگریزه فرستادیم، و بعضى از آنان را صیحه آسمانى فروگرفت، و بعضى دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضى را غرق کردیم; خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولى آنها خودشان بر خود ستم مى‏کردند! (40)

مثل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثل عنکبوت است که خانه‏اى براى خود انتخاب کرده; در حالى که سست‏ترین خانه‏هاى خانه عنکبوت است اگر مى‏دانستند! (41)

خداوند آنچه را غیر از او مى‏خوانند مى‏داند، و او شکست‏ناپذیر و حکیم است. (42)

اینها مثالهایى است که ما براى مردم مى‏زنیم، و جز دانایان آن را درک نمى‏کنند. (43)

خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفرید; و در این آیتى است براى مؤمنان. (44)

آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد، و یاد خدا بزرگتر است; و خداوند مى‏داند شما چه کارهایى انجام مى‏دهید! (45)

با اهل کتاب جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانى از آنان که ستم کردند; و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده‏ایم، و معبود ما و شما یکى است، و ما در برابراو تسلیم هستیم!» (46)

و این گونه، کتاب ( قرآن) را بر تو نازل کردیم، کسانى که کتاب (آسمانى)به آنها داده‏ایم به این کتاب ایمان مى‏آورند; و بعضى از این گروه ( مشرکان) نیز به آن مؤمن مى‏شوند; و آیات ما را جز کافران انکار نمى‏کنند. (47)

تو هرگز پیش از این کتابى نمى‏خواندى، و با دست خود چیزى نمى‏نوشتى، مبادا کسانى که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند! (48)

ولى این آیات روشنى است که در سینه دانشوران جاى دارد; و آیات ما را جز ستمگران انکار نمى‏کنند! (49)

گفتند: «چرا معجزاتى از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟!» بگو: «معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل مى‏شود، نه به میل من و شما); من تنها بیم دهنده‏اى آشکارم! (50)

آیا براى آنان کافى نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت مى‏شود؟! در این، رحمت و تذکرى است براى کسانى که ایمان مى‏آورند (و این معجزه بسیار واضحى است) . (51)

بگو: «همین بس که خدا میان من و شما گواه است; آنچه را در آسمانها و زمین است مى‏داند; و کسانى که به باطل ایمان آوردند و به خدا کافر شدند زیانکاران واقعى هستند! (52)

آنان با شتاب از تو عذاب را مى‏طلبند; و اگر موعد مقررى تعیین نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان مى‏آمد; و سرانجام این عذاب بطور ناگهانى بر آنها نازل مى‏شود در حالى که نمى‏دانند (و غافلند). (53)

آنان با عجله از تو عذاب مى‏طلبند، در حالى که جهنم به کافران احاطه دارد! (54)

آن روز که عذاب (الهى) آنها را از بالاى سر و پایین پایشان فرامى‏گیرد و به آنها ید: «بچشید آنچه را عمل مى‏کردید» (روز سخت و دردناکى براى آنهاست!) (55)

اى بندگان من که ایمان آورده‏اید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در برابر فشارهاى دشمنان تسلیم نشوید)! (56)

هر انسانى مرگ را مى‏چشد، سپس شما را بسوى ما بازمى‏گردانند. (57)

و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، آنان را در غرفه‏هایى از بهشت جاى مى‏دهیم که نهرها در زیر آن جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; چه خوب است پاداش عمل‏کنندگان! (58)

همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند. (59)

چه بسا جنبنده‏اى که قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى مى‏دهد; و او شنوا و داناست. (60)

و هر گاه از آنان بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟» مى‏گویند: «الله‏»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مى‏سازند؟! (61)

خداوند روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مى‏کند، و براى هر کس بخواهد محدود مى‏سازد; خداوند به همه چیز داناست! (62)

و اگر از آنان بپرسى: «چه کسى از آسمان آبى فرستاد و بوسیله آن زمین را پس از مردنش زنده کرد؟ مى‏گویند: «الله‏»! بگو: «حمد و ستایش مخصوص خداست!»اما بیشتر آنها نمى‏دانند. (63)

این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمى و بازى نیست; و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مى‏دانستند! (64)

هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مى‏خوانند (و غیر او را فراموش مى‏کنند); اما هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مى‏شوند! (65)

(بگذار) آنچه را (از آیات) به آنها داده‏ایم انکار کنند و از لذات زودگذر زندگى بهره گیرند; اما بزودى خواهند فهمید! (66)

آیا ندیدند که ما حرم امنى (براى آنها) قرار دادیم در حالى که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) مى‏ربایند؟! آیا به باطل ایمان مى‏آورند و نعمت خدا را کفران مى‏کنند؟! (67)

چه کسى ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟! (68)

و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راه‏هاى خود، هدایتشان خواهیم کرد; و خداوند با نیکوکاران است. (69)

 

سورة القصص 28


به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

طسم! (1)

اینها از آیات کتاب مبین است! (2)

ما از داستان موسى و فرعون بحق بر تو مى‏خوانیم، براى گروهى که (طالب حقند و) ایمان مى‏آورند! (3)

فرعون در زمین برترى‏جویى کرد، و اهل آن را به گروه‏هاى مختلفى تقسیم نمود; گروهى را به ضعف و ناتوانى مى‏کشاند، پسرانشان را سر مى‏برید و زنانشان را (براى کنیزى و خدمت) زنده نگه مى‏داشت; او به یقین از مفسدان بود! (4)

ما مى‏خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم! (5)

و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم; و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها ( بنى اسرائیل) بیم داشتند نشان دهیم! (6)

ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر ده; و هنگامى که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفکن; و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمى‏گردانیم، و او را از رسولان قرار مى‏دهیم!» (7)

(هنگامى که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلما فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.(8)

همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید براى ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمى‏فهمیدند (که دشمن اصلى خود را در آغوش خویش مى‏پرورانند)! (9)

(سرانجام) قلب مادر موسى از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهى گشت; و اگر دل او را (بوسیله ایمان و امید) محکم نکرده بودیم، نزدیک بود مطلب را افشا کند! (10)

و (مادر موسى) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیرى کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالى که آنان بى‏خبر بودند. (11)

ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد); و خواهرش (که بیتابى ماموران را براى پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانواده‏اى راهنمایى کنم که مى‏توانند این نوزاد را براى شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» (12)

ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهى حق است; ولى بیشتر آنان نمى‏دانند! (13)

و هنگامى که (موسى) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم; و این گونه نیکوکاران را جزا مى‏دهیم! (14)

او به هنگامى که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد; ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند; یکى از پیروان او بود (و از بنى اسرائیل)، و دیگرى از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى کمک نمود; موسى مشت محکمى بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد); موسى گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‏کننده آشکارى است‏» (15)

(سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم; مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است! (16)

عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتى که به من دادى، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود! س‏ذللّه (17)

موسى در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏اى (و در جستجوى اخبار); ناگهان دید همان کسى که دیروز از او یارى طلبیده بود فریاد مى‏زند و از او کمک مى‏خواهد، موسى به او گفت: «تو آشکارا انسان (ماجراجو و) گمراهى هستى!» (18)

و هنگامى که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود درگیر شود و با قدرت مانع او گردد، (فریادش بلند شد،) گفت: «اى موسى مى‏خواهى! مرا بکشى همان گونه که دیروز انسانى را کشتى؟! تو فقط مى‏خواهى جبارى در روى زمین باشى، و نمى‏خواهى از مصلحان باشى!» (19)

(در این هنگام) مردى با سرعت از دورترین نقطه شهر ( مرکز فرعونیان) آمد و گفت: «اى موسى! این جمعیت براى کشتن تو به مشورت نشسته‏اند; فورا از شهر خارج شو، که من از خیرخواهان توام!» (20)

موسى از شهر خارج شد در حالى که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏اى; عرض کرد: س‏خ‏للّهپروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایى بخش!» (21)

و هنگامى که متوجه جانب مدین شد گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند! س‏ذللّه (22)

و هنگامى که به (چاه) آب مدین رسید، گروهى از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب مى‏کنند; و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیک نمى‏شوند; موسى) به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمى‏دهید؟!) س‏ذللّه گفتند: «ما آنها را آب نمى‏دهیم تا چوپانها همگى خارج شوند; و پدر ما پیرمرد کهنسالى است (و قادر بر این کارها نیست.)!» (23)

موسى براى (گوسفندان) آن دو آب کشید; سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکى بر من فرستى، به آن نیازمندم!» (24)

ناگهان یکى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى که با نهایت حیا گام برمى‏داشت، گفت: س‏خ‏للّهپدرم از تو دعوت مى‏کند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که براى ما انجام دادى به تو بپردازد.» هنگامى که موسى نزد او ( شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات یافتى!» (25)

یکى از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسى را که مى‏توانى استخدام کنى آن کسى است که قوى و امین باشد (و او همین مرد است)!» (26)

(شعیب) گفت: «من مى‏خواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى; و اگر آن را تا ده سال افزایش دهى، محبتى از ناحیه توست; من نمى‏خواهم کار سنگینى بر دوش تو بگذارم; و ان شاء الله مرا از صالحان خواهى یافت‏» (27)

(موسى) گفت: «(مانعى ندارد،) این قراردادى میان من و تو باشد; البته هر کدام از این دو مدت را انجام دهم ستمى بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما مى‏گوییم گواه است!» (28)

هنگامى که موسى مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانواده‏اش (از مدین به سوى مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشى دید! به خانواده‏اش گفت: «درنگ کنید که من آتشى دیدم! (مى‏روم) شاید خبرى از آن براى شما بیاورم، یا شعله‏اى از آتش تا با آن گرم شوید!» (29)

هنگامى که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست دره، در آن سرزمین پر برکت، از میان یک درخت ندا داده شد که: «اى موسى! منم خداوند، پروردگار جهانیان! (30)

عصایت را بیفکن!» هنگامى که (عصا را افکند و) دید همچون مارى با سرعت حرکت مى‏کند، ترسید و به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستى! (31)

دستت را در گریبان خود فروبر، هنگامى که خارج مى‏شود سفید و درخشنده است بدون عیب و نقص; و دستهایت را بر سینه‏ات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! این دو ( معجزه عصا و ید بیضا) برهان روشن از پروردگارت بسوى فرعون و اطرافیان اوست، که آنان قوم فاسقى هستند!» (32)

عرض کرد: «پروردگارا! من یک تن از آنان را کشته‏ام; مى‏ترسم مرا به قتل برسانند! (33)

و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است; او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند; مى‏ترسم مرا تکذیب کنند!» (34)

فرمود: «بزودى بازوان تو را بوسیله برادرت محکم (و نیرومند) مى‏کنیم، و براى شما سلطه و برترى قرارمى‏دهیم; و به برکت آیات ما، بر شما دست نمى‏یابند; شما و پیروانتان پیروزید!» (35)

هنگامى که موسى معجزات روشن ما را براى آنان آورد، گفتند: «این چیزى جز سحر نیست که بدروغ به خدا بسته شده; ما هرگز چنین چیزى را در نیاکان خود نشنیده‏ایم!» (36)

موسى گفت: «پروردگارم از حال کسانى که هدایت را از نزد او آورده‏اند، و کسانى که عاقبت نیک سرا(ى دنیا و آخرت) از آن آنهاست آگاهتر است! مسلما ظالمان رستگار نخواهند شد! س‏ذللّه (37)

فرعون گفت: «اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم. (اما براى تحقیق بیشتر،) اى هامان، برایم آتشى بر گل بیفروز (و آجرهاى محکم بساز)، و براى من برج بلندى ترتیب ده تا از خداى موسى خبر گیرم; هر چند من گمان مى‏کنم او از دروغگویان است!» (38)

(سرانجام) فرعون و لشکریانش بدون حق در زمین استکبار کردند، و پنداشتند بسوى ما بازگردانده نمى‏شوند! (39)

ما نیز او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم; اکنون بنگر پایان کار ظالمان چگونه بود! (40)

و آنان ( فرعونیان) را پیشوایانى قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت مى‏کنند; وروز رستاخیز یارى نخواهند شد! (41)

و در این دنیا نیز لعنتى بدنبال آنان قرار دادیم; و روز قیامت از زشت‏رویانند! (42)

و ما به موسى کتاب آسمانى دادیم بعد از آنکه اقوام قرون نخستین را هلاک نمودیم; کتابى که براى مردم بصیرت‏آفرین بود، و مایه هدایت و رحمت; شاید متذکر شوند! (43)

تو در جانب غربى نبودى هنگامى که ما فرمان نبوت را به موسى دادیم; و تو از شاهدان نبودى (در آن هنگام که معجزات را در اختیار موسى گذاردیم)! (44)

ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق کردیم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت (که آثار انبیا از دلهایشان محو شد; پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم)! تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آیات ما را براى آنها ( مشرکان مکه) بخوانى، ولى ما بودیم که تو را فرستادیم (و این آیات را در اختیارت قرار دادیم)! (45)

تو در کنار طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم; ولى این رحمتى از سوى پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا بوسیله آن قومى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکننده‏اى براى آنان نیامده است; شاید متذکر شوند! (46)

هرگاه(پیش از فرستادن پیامبرى) مجازات و مصیبتى بر اثر اعمالشان به آنان مى‏رسید، مى‏گفتند: «پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا از آیات تو پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم؟!» (47)

ولى هنگامى که حق از نزد ما براى آنها آمد گفتند: «چرا مثل همان چیزى که به موسى داده شد به این پیامبر داده نشده است؟!» مگر بهانه‏جویانى همانند آنان، معجزاتى را که در گذشته به موسى داده شد، انکار نکردند و گفتند: «این دو نفر ( موسى و هارون) دو ساحرند که دست به دست هم داده‏اند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر دو کافریم‏»؟! (48)

بگو: «اگر راست مى‏گویید (که تورات و قرآن از سوى خدا نیست)، کتابى هدایت‏بخش‏تر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروى کنم!» (49)

اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند، بدان که آنان تنها از هوسهاى خود پیروى مى‏کنند! و آیا گمراهتر از آن کس که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته، کسى پیدا مى‏شود؟! مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى‏کند! (50)

ما آیات قرآن را یکى پس از دیگرى براى آنان آوردیم شاید متذکر شوند! (51)

کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنان داده‏ایم به آن ( قرآن) ایمان مى‏آورند! (52)

و هنگامى که بر آنان خوانده شود مى‏گویند: «به آن ایمان آوردیم; اینها همه حق است و از سوى پروردگار ماست; ما پیش از این هم مسلمان بودیم!» (53)

آنها کسانى هستند که بخاطر شکیباییشان، اجر و پادششان را دو بار دریافت مى‏دارند; و بوسیله نیکیها بدیها را دفع مى‏کنند; و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏نمایند; (54)

و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روى مى‏گردانند و مى‏گویند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان; سلام بر شما (سلام وداع); ما خواهان جاهلان نیستیم!» (55)

تو نمى‏توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى; ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى‏کند; و او به هدایت یافتگان آگاهتر است! (56)

آنها گفتند: «ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان مى‏ربایند!» آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى (از هر شهر و دیارى) بسوى آن آورده مى‏شود؟! رزقى است از جانب ما; ولى بیشتر آنان نمى‏دانند! (57)

و چه بسیار از شهرها و آبادیهایى را که بر اثر فراوانى نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاک کردیم! این خانه‏هاى آنهاست (که‏ویران شده)، و بعد از آنان جز اندکى کسى در آنها سکونت نکرد; و ما وارث آنان بودیم! (58)

و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى‏کرد تا اینکه در کانون آنها پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند; و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند! (59)

آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است; و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است; آیا اندیشه نمى‏کنید؟! (60)

آیا کسى که به او وعده نیکو داده‏ایم و به آن خواهد رسید، همانند کسى است که متاع زندگى دنیا به او داده‏ایم سپس روز قیامت (براى حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟! (61)

روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «کجا هستند همتایانى که براى من مى‏پنداشتید؟!» (62)

گروهى (از معبودان) که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است میگویند: «پروردگارا! ما اینها ( عابدان) را گمراه کردیم; (آرى) ما آنها را گمراه کردیم همان‏گونه که خودمان گمراه شدیم; ما از آنان به سوى تو بیزارى مى‏جوییم; آنان در حقیقت ما را نمى‏پرستیدند (بلکه هواى نفس خود را پرستش مى‏کردند)!» (63)

و به آنها ( عابدان) گفته مى‏شود: «معبودهایتان را که همتاى خدا مى‏پنداشتید بخوانید (تا شما را یارى کنند)!» معبودهایشان را مى‏خوانند، ولى جوابى به آنان نمى‏دهند! و (در این هنگام) عذاب الهى را (با چشم خود) مى‏بینند، و آرزو مى‏کنند اى کاش هدایت یافته بودند! (64)

(به خاطر آورید) روزى را که خداوند آنان را ندا مى‏دهد و مى‏گوید: «چه پاسخى به پیامبران (من) گفتید؟!» (65)

در آن روز، همه اخبار به آنان پوشیده مى‏ماند، (حتى نمى‏توانند) از یکدیگر سؤالى کنند! (66)

اما کسى که توبه کند، و ایمان آورد و عمل صالحى انجام دهد، امید است از رستگاران باشد! (67)

پروردگار تو هر چه بخواهد مى‏آفریند، و هر چه بخواهد برمى‏گزیند; آنان (در برابر او) اختیارى ندارند; منزه است خداوند، و برتر است از همتایانى که براى او قائل مى‏شوند! (68)

و پروردگار تو مى‏داند آنچه را که سینه‏هایشان پنهان مى‏دارد و آنچه را آشکار مى‏سازند! (69)

و او خدایى است که معبودى جز او نیست; ستایش براى اوست در این جهان و در جهان دیگر; حاکمیت (نیز) از آن اوست; و همه شما به سوى او بازگردانده مى‏شوید! (70)

بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا قیامت بر شما جاودان سازد، آیا معبودى جز خدا مى‏تواند روشنایى براى شما بیاورد؟! آیا نمى‏شنوید؟!» (71)

بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان کند، کدام معبود غیر از خداست که شبى براى شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمى‏بینید؟!» (72)

و از رحمت اوست که براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم براى بهره‏گیرى از فضل خدا تلاش کنید، و شاید شکر نعمت او را بجا آورید! (73)

(به خاطر آورید) روزى را که آنها را ندا مى‏دهد و مى‏گوید: «کجایند همتایانى که براى من مى‏پنداشتید؟!» (74)

(در آن روز) از هر امتى گواهى برمى‏گزینیم و (به مشرکان) مى‏گوییم: «دلیل خود را بیاورید! س‏ذللّه اما آنها مى‏دانند که حق از آن خداست، و تمام آنچه را افترا مى‏بستند از (نظر) آنها گم خواهد شد! (75)

قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم کرد; ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامى را که قومش به او گفتند: «این همه شادى مغرورانه مکن، که خداوند شادى‏کنندگان مغرور را دوست نمى‏دارد! (76)

و درآنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب; و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن; و همان‏گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن; و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! (77)

(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشى که نزد من است به دست آورده‏ام!» آیا او نمى‏دانست که خداوند اقوامى را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى که عذاب الهى فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‏شوند. (78)

(روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: «اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمى دارد!» (79)

اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمى‏کنند. س‏ذللّه (80)

سپس ما، او و خانه‏اش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمى‏توانست خویشتن را یارى دهد. (81)

و آنها که دیروز آرزو مى‏کردند بجاى او باشند (هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: «واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى‏دهد یا تنگ مى‏گیرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد! اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمى‏شوند! (82)

(آرى،) این سراى آخر تو را (تنها) براى کسانى قرارمى‏دهیم که اراده برترى‏جویى در زمین و فساد را ندارند; و عاقبت نیک براى پرهیزگاران است! (83)

کسى که کار نیکى انجام دهد، براى او پاداشى بهتر از آن است; و به کسانى که کارهاى بد انجام دهند، مجازات بدکاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود. (84)

آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت ( زادگاهت) بازمى‏گرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر مى‏داند چه کسى (برنامه) هدایت آورده، و چه کسى در گمراهى آشکار است! س‏ذللّه (85)

و تو هرگز امید نداشتى که این کتاب آسمانى به تو القا گردد; ولى رحمت پروردگارت چنین ایجاب کرد! اکنون که چنین است، هرگز از کافران پشتیبانى مکن! (86)

و هرگز (آنها) تو را از آیات خداوند، بعد از آنکه بر تو نازل گشت، بازندارند! و بسوى پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش! (87)

معبود دیگرى را با خدا مخوان، که هیچ معبودى جز او نیست; همه چیز جز ذات (پاک) او فانى مى‏شود; حاکمیت تنها از آن اوست; و همه بسوى او بازگردانده مى شوید! (88)

 

سورة النمل 27

سورة النمل 27

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

طس - این آیات قرآن و کتاب مبین است، (1)

وسیله هدایت و بشارت براى مؤمنان است; (2)

همان کسانى که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را ادا مى‏کنند، و آنان به آخرت یقین دارند. (3)

کسانى که به آخرت ایمان ندارند، اعمال (بد)شان را براى آنان زینت مى‏دهیم بطورى که سرگردان مى‏شوند. (4)

آنان کسانى هستند که عذاب بد (و دردناک) براى آنهاست; و آنها در آخرت، زیانکارترین مردمند! (5)

به یقین این قرآن از سوى حکیم و دانایى بر تو القا مى‏شود. (6)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که موسى به خانواده خود گفت: «من آتشى از دور دیدم; (همین جا توقف کنید;) بزودى خبرى از آن براى شما مى‏آورم، یا شعله آتشى تا گرم شوید.» (7)

هنگامى که نزد آتش آمد، ندایى برخاست که: «مبارک باد آن کس که در آتش است و کسى که در اطراف آن است ( فرشتگان و موسى) و منزه است خداوندى که پروردگار جهانیان است! (8)

اى موسى! من خداوند عزیز و حکیمم! (9)

و عصایت را بیفکن! -هنگامى که (موسى) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون مارى به هر سو مى‏دود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد- اى موسى! نترس، که رسولان در نزد من نمى‏ترسند! (10)

مگر کسى که ستم کند; سپس بدى را به نیکى تبدیل نماید، که (توبه او را مى‏پذیرم، و) من غفور و رحیمم! (11)

و دستت را در گریبانت داخل کن; هنگامى که خارج مى‏شود، سفید و درخشنده است بى آنکه عیبى در آن باشد; این در زمره معجزات نه‏گانه‏اى است که تو با آنها بسوى فرعون و قومش فرستاده مى‏شوى; آنان قومى فاسق و طغیانگرند!» (12)

و هنگامى که آیات روشنى‏بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «این سحرى است آشکار!» (13)

و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! (14)

و ما به داوود و سلیمان، دانشى عظیم دادیم; و آنان گفتند: «ستایش از آن خداوندى است که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش برترى بخشید.» (15)

و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده; این فضیلت آشکارى است.» (16)

لشکریان سلیمان، از جن و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند; آنقدر زیاد بودند که باید توقف مى‏کردند تا به‏هم ملحق شوند! (17)

(آنها حرکت کردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند; مورچه‏اى گفت: «به لانه‏هاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمى‏فهمند!» (18)

سلیمان از سخن او تبسمى کرد و خندید و گفت: «پروردگارا! شکر نعمتهایى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى به من الهام کن، و توفیق ده تا عمل صالحى که موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن!» (19)

(سلیمان) در جستجوى آن پرنده ( هدهد) برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمى‏بینم، یا اینکه او از غایبان است؟! (20)

قطعا او را کیفر شدیدى خواهم داد، یا او را ذبح مى‏کنم، یا باید دلیل روشنى (براى غیبتش) براى من بیاورد! (21)

چندان درنگ نکرد (که هدهد آمد و) گفت: «من بر چیزى آگاهى یافتم که تو بر آن آگاهى نیافتى; من از سرزمین «سبا» یک خبر قطعى براى تو آورده‏ام! (22)

من زنى را دیدم که بر آنان حکومت مى‏کند، و همه چیز در اختیار دارد، و (به خصوص) تخت عظیمى دارد! (23)

او و قومش را دیدم که براى غیر خدا -خورشید- سجده مى‏کنند; و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته; و از این رو هدایت نمى‏شوند!» (24)

چرا براى خداوندى سجده نمى‏کنند که آنچه را در آسمانها و زمین پنهان است خارج (و آشکار) مى‏سازد، و آنچه را پنهان مى‏دارید یا آشکار مى‏کنید مى‏داند؟! (25)

خداوندى که معبودى جز او نیست، و پروردگار عرش عظیم است! (26)

(سلیمان) گفت: «ما تحقیق مى‏کنیم ببینیم راست گفتى یا از دروغگویان هستى؟ (27)

این نامه مرا ببر و بر آنان بیفکن; سپس برگرد (و در گوشه‏اى توقف کن) ببین آنها چه عکس العملى نشان مى‏دهند! (28)

(ملکه سبا) گفت: «اى اشراف! نامه پرارزشى به سوى من افکنده شده! (29)

این نامه از سلیمان است، و چنین مى‏باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان (30)

توصیه من این است که نسبت به من برترى‏جویى نکنید، و بسوى من آیید در حالى که تسلیم حق هستید!» (31)

(سپس) گفت: «اى اشراف (و اى بزرگان)! نظر خود را در این امر مهم به من بازگو کنید، که من هیچ کار مهمى را بدون حضور (و مشورت) شما انجام نداده‏ام! (32)

گفتند: «ما داراى نیروى کافى و قدرت جنگى فراوان هستیم، ولى تصمیم نهایى با توست; ببین چه دستور مى‏دهى!» (33)

گفت: پادشاهان هنگامى که وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى‏کشند، و عزیزان آنجا را ذلیل مى‏کنند; (آرى) کار آنان همین‏گونه است! (34)

و من (اکنون جنگ را صلاح نمى‏بینم،) هدیه گرانبهایى براى آنان مى‏فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر مى‏آورند (و از این طریق آنها را بیازمایم)!» (35)

هنگامى که (فرستاده ملکه سبا)ا نزد سلیمان آمد، گفت: «مى‏خواهید مرا با مال کمک کنید (و فریب دهید)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است; بلکه شما هستید که به هدیه‏هایتان خوشحال مى‏شوید! (36)

بسوى آنان بازگرد (و اعلام کن) با لشکریانى به سراغ آنان مى‏آییم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند; و آنان را از آن (سرزمین آباد) با ذلت و خوارى بیرون مى‏رانیم!» (37)

(سلیمان) گفت: «اى بزرگان! کدام یک از شما تخت او را براى من مى‏آورد پیش از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند؟» (38)

عفریتى از جن گفت: «من آن را نزد تو مى‏آورم پیش از آنکه از مجلست برخیزى و من نسبت به این امر، توانا و امینم!» (39)

(اما) کسى که دانشى از کتاب (آسمانى) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامى که(سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا مى‏آورم یا کفران مى‏کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر مى‏کند; و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنى و کریم است!» (40)

(سلیمان) گفت: «تخت او را برایش ناشناس سازید; ببینم آیا متوجه مى‏شود یا از کسانى است که هدایت نخواهند شد؟! (41)

هنگامى که آمد، به او گفته شد: «آیا تخت تو این گونه است؟» گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم!» (42)

و او را از آنچه غیر از خدا میپرستید بازداشت، که او ( ملکه سبا) از قوم کافران بود. (43)

به او گفته شد: «داخل حیاط (قصر) شو!» هنگامى که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد; اما سلیمان) گفت: «(این آب نیست،) بلکه قصرى است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم; و (اینک) با سلیمان براى خداوندى که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!» (44)

ما به سوى «ثمود»، برادرشان «صالح‏» را فرستادیم که: خداى یگانه‏را بپرستید! اما آنان به دو گروه تقسیم شدند که به مخاصمه پرداختند. (45)

(صالح) گفت: «اى قوم من! چرا براى بدى قبل از نیکى عجله مى‏کنید (و عذاب الهى را مى‏طلبید نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمى‏کنید تا شاید مشمول رحمت (او) شوید؟!» (46)

آنها گفتند: «ما تو را و کسانى که با تو هستند به فال بد گرفتیم!» (صالح) گفت: «فال (نیک و) بد شما نزد خداست (و همه مقدرات به قدرت او تعیین مى‏گردد); بلکه شما گروهى هستید فریب‏خورده! (47)

و در آن شهر، نه گروهک بودند که در زمین فساد مى‏کردند و اصلاح نمى‏کردند. (48)

آنها گفتند: «بیایید قسم یاد کنید به خدا که بر او ( صالح) و خانواده اش شبیخون مى زنیم (و آنها را به قتل مى‏رسانیم;) سپس به ولى دم او مى‏گوییم: ما هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتیم و در این گفتار خود صادق هستیم!» (49)

آنها نقشه مهمى کشیدند، و ما هم نقشه مهمى; در حالى که آنها درک نمى‏کردند! (50)

بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، که ما آنها و قومشان همگى را نابود کردیم; (51)

این خانه‏هاى آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده; و در این نشانه روشنى است براى کسانى که آگاهند! (52)

و کسانى را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم! (53)

و لوط را (به یاد آور) هنگامى که به قومش گفت: «آیا شما به سراغ کار بسیار زشتى مى‏روید در حالى که (نتایج شوم آن را) مى‏بینید؟! (54)

آیا شما بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مى‏روید؟! شما قومى نادانید!» (55)

آنها پاسخى جز این نداشتند که (به یکدیگر) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها افرادى پاکدامن هستند!» (56)

ما او و خانواده‏اش را نجات دادیم، بجز همسرش که مقدر کردیم جزء باقى‏ماندگان (در آن شهر) باشد! (57)

سپس بارانى (از سنگ) بر سر آنها باراندیم (و همگى زیر آن مدفون شدند); و چه بد است باران انذارشدگان! (58)

بگو: «حمد مخصوص خداست; و سلام بر بندگان برگزیده‏اش!» آیا خداوند بهتر است یا بتهایى که همتاى او قرارمى‏دهند؟! (59)

(آیا بتهایى که معبود شما هستند بهترند) یا کسى که آسمانها و زمین را آفریده؟! و براى شما از آسمان، آبى فرستاد که با آن، باغهایى زیبا و سرورانگیز رویاندیم; شما هرگز قدرت نداشتید درختان آن را برویانید! آیا معبود دیگرى با خداست؟! نه، بلکه آنها گروهى هستند که (از روى نادانى، مخلوقات را) همطراز (پروردگارشان) قرار مى‏دهند! (60)

یا کسى که زمین را مستقر و آرام قرار داد، و میان آن نهرهایى روان ساخت، و براى آن کوه‏هاى ثابت و پابرجا ایجاد کرد، و میان دو دریا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند; با این حال) آیا معبودى با خداست؟! نه، بلکه بیشتر آنان نمى‏دانند (و جاهلند)! (61)

یا کسى که دعاى مضطر را اجابت مى‏کند و گرفتارى را برطرف مى‏سازد، و شما را خلفاى زمین قرارمى‏دهد; آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکر مى‏شوید! (62)

یا کسى که شما را در تاریکیهاى صحرا و دریا هدایت مى‏کند، و کسى که بادها را بعنوان بشارت پیش از نزول رحمتش مى‏فرستد; آیا معبودى با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براى او شریک قرارمى‏دهند! (63)

یا کسى که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را تجدید مى‏کند، و کسى که شما را از آسمان و زمین روزى مى‏دهد; آیا معبودى با خداست؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید اگر راست مى‏گویید! س‏ذللّه (64)

بگو: «کسانى که در آسمانها و زمین هستند غیب نمى‏دانند جز خدا، و نمى‏دانند کى برانگیخته مى‏شوند!» (65)

آنها ( مشرکان) اطلاع صحیحى درباره آخرت ندارند; بلکه در اصل آن شک دارند; بلکه نسبت به آن نابینایند! (66)

و کافران گفتند: «آیا هنگامى که ما و پدرانمان خاک شدیم، (زنده مى‏شویم و) از دل خاک بیرون مى‏آییم؟! (67)

این وعده‏اى است که به ما و پدرانمان از پیش داده شده; اینها همان افسانه‏هاى خرافى پیشینیان است!» (68)

بگو: «در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!» (69)

از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینه‏ات از توطئه آنان تنگ نشود! (70)

آنها مى‏گویند: «این وعده (عذاب که به ما مى‏دهید) کى خواهد آمد اگر راست مى‏گویید؟!» (71)

بگو: «شاید پاره‏اى از آنچه درباره آن شتاب مى‏کنید، نزدیک و در کنار شما باشد!» (72)

مسلما پروردگار تو نسبت به مردم، فضل (و رحمت) دارد; ولى بیشترشان شکرگزار نیستند! (73)

و پروردگارت آنچه را در سینه‏هایشان پنهان مى‏دارند و آنچه را آشکار مى‏کنند بخوبى مى‏داند! (74)

و هیچ موجود پنهانى در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین (در لوح محفوظ و علم بى‏پایان پروردگار) ثبت است! (75)

این قرآن اکثر چیزهایى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند براى آنان بیان مى‏کند; (76)

و مایه هدایت و رحمت براى مؤمنان است! (77)

پروردگار تو میان آنها در قیامت به حکم خود داورى مى‏کند; و اوست قادر دانا. (78)

پس بر خدا توکل کن، که تو بر حق آشکار هستى! (79)

مسلما تو نمى‏توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمى‏توانى کران را هنگامى که روى برمى‏گردانند و پشت مى‏کنند فراخوانى! (80)

و نیز نمى‏توانى کوران را از گمراهیشان برهانى; تو فقط میتوانى سخن خود را به گوش کسانى برسانى که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیمند! (81)

و هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبنده‏اى را از زمین براى آنها خارج مى‏کنیم که با آنان تکلم مى‏کند (و مى‏گوید) که مردم به آیات ما ایمان نمى‏آوردند. (82)

(به خاطر آور) روزى را که ما از هر امتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى‏کردند محشور مى‏کنیم; و آنها را نگه مى‏داریم تا به یکدیگر ملحق شوند! (83)

تا زمانى که (به پاى حساب) مى‏آیند، (به آنان) مى‏گوید: «آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟! شما چه اعمالى انجام مى‏دادید؟!» (84)

دراین هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع مى‏شود، و آنها سخنى ندارند که بگویند! (85)

یا ندیدند که ما شب را براى آرامش آنها قرار دادیم و روز را روشنى‏بخش؟! در این امور نشانه‏هاى روشنى است براى کسانى که ایمان مى‏آورند (و آماده قبول حقند). (86)

و (به خاطر آورید) روزى را که در «صور» دمیده مى‏شود، و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو مى‏روند، جز کسانى که خدا خواسته; و همگى با خضوع در پیشگاه او حاضر مى‏شوند! (87)

کوه‏ها را مى‏بینى، و آنها را ساکن و جامد مى‏پندارى، در حالى که مانند ابر در حرکتند; این صنع و آفرینش خداوندى است که همه چیز را متقن آفریده; او از کارهایى که شما انجام مى‏دهید مسلما آگاه است! (88)

کسانى که کار نیکى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت; و آنان از وحشت آن روز درامانند! (89)

و آنها که اعمال بدى انجام دهند، به صورت در آتش افکنده مى‏شوند; آیا جزایى جز آنچه عمل مى‏کردید خواهید داشت؟! (90)

(بگو:) من مامورم پروردگار این شهر (مقدس مکه) را عبادت کنم، همان کسى که این شهر را حرمت بخشیده; در حالى که همه چیز از آن اوست! و من مامورم که از مسلمین باشم; (91)

و اینکه قرآن را تلاوت کنم! هر کس هدایت شود بسود خود هدایت شده; و هر کس گمراه گردد (زیانش متوجه خود اوست;) بگو: «من فقط از انذارکنندگانم!» (92)

بگو: «حمد و ستایش مخصوص ذات خداست; بزودى آیاتش را به شما نشان مى‏دهد تا آن را بشناسید; و پروردگار تو از آنچه انجام مى‏دهید غافل نیست! (93)

 

سورة الشعراء 26

سورة الشعراء 26
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

طسم (1)

این آیات کتاب روشنگر است. (2)

گویى مى‏خواهى جان خود را از شدت اندوه از دست دهى بخاطر اینکه آنها ایمان نمى‏آورند! (3)

اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیه‏اى نازل مى‏کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد! (4)

و هیچ ذکر تازه‏اى از سوى خداوند مهربان براى آنها نمى‏آید مگر اینکه از آن روى‏گردان مى‏شوند! (5)

آنان تکذیب کردند; اما بزودى اخبار (کیفر) آنچه را استهزا مى‏کردند به آنان مى‏رسد! (6)

آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چقدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم؟! (7)

در این، نشانه روشنى است (بر وجود خدا); ولى بیشترشان هرگز مؤمن نبوده‏اند! (8)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (9)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت موسى را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو... (10)

قوم فرعون، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمى‏کنند؟! (11)

(موسى) عرض کرد: «پروردگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند، (12)

و سینه‏ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گویا نیست; (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یارى کند)! (13)

و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند; مى‏ترسم مرا بکشند (و این رسالت به پایان نرسد)! (14)

فرمود: «چنین نیست، (آنان کارى نمى‏توانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (براى هدایتشان) بروید; ما با شما هستیم و (سخنانتان را) مى‏شنویم! (15)

به سراغ فرعون بروید و بگویید: ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم; (16)

بنى اسرائیل را با ما بفرست!» (آنها به سراغ فرعون آمدند); (17)

(فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکى در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایى از زندگیت را در میان ما نبودى؟! (18)

و سرانجام، آن کارت را (که نمى‏بایست انجام دهى) انجام دادى (و یک نفر از ما را کشتى)، و تو از ناسپاسانى!» (19)

(موسى) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالى که از بى‏خبران بودم! (20)

پس هنگامى که از شما ترسیدم فرار کردم; و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد! (21)

آیا این منتى است که تو بر من مى‏گذارى که بنى اسرائیل را برده خود ساخته‏اى؟!» (22)

فرعون گفت: «پروردگار عالمیان چیست؟!» (23)

(موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید!». (24)

(فرعون) به اطرافیانش گفت: «آیا نمى‏شنوید (این مرد چه مى‏گوید)؟!» (25)

(موسى) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!» (26)

(فرعون) گفت: «پیامبرى که بسوى شما فرستاده شده مسلما دیوانه است!» (27)

(موسى) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است مى‏باشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار مى‏گرفتید!» (28)

(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودى غیر از من برگزینى، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!» (29)

(موسى) گفت: «حتى اگر نشانه آشکارى براى تو بیاورم (باز ایمان نمى‏آورى)؟!» (30)

گفت: «اگر راست مى‏گویى آن را بیاور!» (31)

در این هنگام موسى عصاى خود را افکند، و ناگهان مار عظیم و آشکارى شد; (32)

و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (33)

(فرعون) به گروهى که اطراف او بودند گفت: «این ساحر آگاه و ماهرى است! (34)

او مى‏خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر مى‏دهید؟» (35)

گفتند: «او و برادرش را مهلت ده; و ماموران را براى بسیج به تمام شهرها اعزام کن، (36)

تا هر ساحر ماهر و دانایى را نزد تو آورند!» (37)

سرانجام ساحران براى وعده‏گاه روز معینى جمع‏آورى شدند. (38)

و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع مى‏کنید... (39)

تا اگر ساحران پیروز شوند، از آنان پیروى کنیم؟!» (40)

هنگامى که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آیا اگر ما پیروز شویم، پاداش مهمى خواهیم داشت؟» (41)

گفت: «(آرى،) و در آن صورت شما از مقربان خواهید بود!» (42)

(روز موعود فرا رسید و همگى جمع شدند;) موسى به ساحران گفت: «آنچه را مى‏خواهید بیفکنید، بیفکنید!» (43)

آنها طنابها و عصاهاى خود را افکندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پیروزیم!» (44)

سپس موسى عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! (45)

فورا همه ساحران به سجده افتادند. (46)

گفتند: «ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، (47)

پروردگار موسى و هارون!» (48)

(فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحرآموخته (و این یک توطئه است)! اما بزودى خواهید دانست! دستها و پاهاى شما را بعکس یکدیگر قطع مى‏کنم، و همه شما را به دار مى‏آویزم!» (49)

گفتند: «مهم نیست، (هر کارى از دستت ساخته است بکن)! ما بسوى پروردگارمان بازمى‏گردیم! (50)

ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمان‏آورندگان بودیم!; س‏ذللّه (51)

و به موسى وحى کردیم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید! س‏ذللّه (52)

فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) ماموران بسیج نیرو را به شهرها فرستاد، (53)

(و گفت:) اینها مسلما گروهى اندکند; (54)

و اینها ما را به خشم آورده‏اند; (55)

و ما همگى آماده پیکاریم!» (56)

(سرانجام فرعونیان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمه‏ها بیرون راندیم، (57)

و از گنجها و قصرهاى مجلل! (58)

(آرى،) اینچنین کردیم! و بنى اسرائیل را وارث آنها ساختیم! (59)

آنان به تعقیب بنى اسرائیل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (60)

هنگامى که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسى گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!» (61)

(موسى) گفت: «چنین نیست! یقینا پروردگارم با من است، بزودى مرا هدایت خواهد کرد!» (62)

و بدنبال آن به موسى وحى کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشى همچون کوه عظیمى بود! (63)

و در آنجا دیگران ( لشکر فرعون) را نیز (به دریا) نزدیک ساختیم! (64)

و موسى و تمام کسانى را که با او بودند نجات دادیم! (65)

سپس دیگران را غرق کردیم! (66)

در این جریان، نشانه روشنى است ولى بیشترشان ایمان نیاوردند! (چرا که طالب حق نبودند) (67)

و پروردگارت شکست‏ناپذیر و مهربان است! (68)

و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، (69)

هنگامى که به پدر و قومش گفت: «چه چیز را مى‏پرستید؟!» (70)

گفتند: «بتهایى را مى‏پرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم.» (71)

گفت: «آیا هنگامى که آنها را مى‏خوانید صداى شما را مى‏شنوند؟! (72)

یا سود و زیانى به شما مى‏رسانند؟!» (73)

گفتند: «ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین مى‏کنند.» (74)

گفت: «آیا دیدید (این) چیزهایى را که پیوسته پرستش مى‏کردید... (75)

شما و پدران پیشین شما، (76)

همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالمیان! (77)

همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنمائیم مى‏کند، (78)

و کسى که مرا غذا مى‏دهد و سیراب مى‏نماید، (79)

و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مى‏دهد، (80)

و کسى که مرا مى‏میراند و سپس زنده مى‏کند، (81)

و کسى که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد! (82)

پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن! (83)

و براى من در میان امتهاى آینده، زبان صدق (و ذکر خیرى) قرار ده! (84)

و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان! (85)

و پدرم ( عمویم) را بیامرز، که او از گمراهان بود! (86)

و در آن روز که مردم برانگیخته مى‏شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! (87)

در آن روز که مال و فرزندان سودى نمى‏بخشد، (88)

مگر کسى که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!» (89)

(در آن روز،) بهشت براى پرهیزکاران نزدیک مى‏شود، (90)

و دوزخ براى گمراهان آشکار مى‏گردد، (91)

و به آنان گفته مى‏شود: «کجا هستند معبودانى که آنها را پرستش مى‏کردید... (92)

معبودهایى غیر از خدا؟! آیا آنها شمارا یارى مى‏کنند، یا کسى به یارى آنها مى‏آید؟!» (93)

در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده مى‏شوند; (94)

و همچنین همگى لشکریان ابلیس! (95)

آنها در آنجا در حالى که به مخاصمه برخاسته‏اند مى‏گویند: (96)

«به خدا سوگند که ما در گمراهى آشکارى بودیم، (97)

چون شما را با پروردگار عالمیان برابر مى‏شمردیم! (98)

اما کسى جز مجرمان ما را گمراه نکرد! (99)

(افسوس که امروز) شفاعت‏کنندگانى براى ما وجود ندارد، (100)

و نه دوست گرم و پرمحبتى! (101)

اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازگردیم و از مؤمنان باشیم!» (102)

در این ماجرا، نشانه (و عبرتى) است; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (103)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (104)

قوم نوح رسولان را تکذیب کردند، (105)

هنگامى که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمى‏کنید؟! (106)

مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم! (107)

تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (108)

من براى این دعوت، هیچ مزدى از شما نمى‏طلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (109)

پس، تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!» (110)

گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالى که افراد پست و بى‏ارزش از تو پیروى کرده‏اند؟!» (111)

(نوح) گفت: «من چه مى‏دانم آنها چه کارى داشته‏اند! (112)

حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما مى‏فهمیدید! (113)

و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد. (114)

من تنها انذارکننده‏اى آشکارم.» (115)

گفتند: «اى نوح! اگر (از حرفهایت) دست برندارى، سنگباران خواهى شد!» (116)

گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تکذیب کردند! (117)

اکنون میان من و آنها جدایى بیفکن; و مرا و مؤمنانى را که با من هستند رهایى بخش!» (118)

ما، او و کسانى را که با او بودند، در آن کشتى که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایى بخشیدیم! (119)

سپس بقیه را غرق کردیم! (120)

در این ماجرا نشانه روشنى است; اما بیشتر آنان مؤمن نبودند. (121)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (122)

قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (123)

هنگامى که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمى‏کنید؟! (124)

مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم. (125)

پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (126)

من در برابر این دعوت، هیچ اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم; اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. (127)

آیا شما بر هر مکان مرتفعى نشانه‏اى از روى هوا و هوس مى‏سازید؟! (128)

و قصرها و قلعه‏هاى زیبا و محکم بنا مى‏کنید شاید در دنیا جاودانه بمانید؟! (129)

و هنگامى که کسى را مجازات مى‏کنید همچون جباران کیفر مى‏دهید! (130)

پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (131)

و از (نافرمانى) خدایى بپرهیزید که شما را به نعمتهایى که مى‏دانید امداد کرده; (132)

شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده; (133)

همچنین به باغها و چشمه‏ها! (134)

(اگر کفران کنید،) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مى‏ترسم!» (135)

آنها ( قوم عاد) گفتند: «براى ما تفاوت نمى‏کند، چه ما را انذار کنى یا نکنى; (بیهوده خود را خسته مکن)! (136)

این همان روش (و افسانه‏هاى) پیشینیان است! (137)

و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!» (138)

آنان هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم; و در این، آیت‏و نشانه‏اى است (براى آگاهان) ; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (139)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (140)

قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (141)

هنگامى که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمى‏کنید؟! (142)

من براى شما پیامبرى امین هستم! (143)

پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (144)

من در برابر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (145)

آیا شما تصور مى‏کنید همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایى که اینجاست مى‏مانید، (146)

در این باغها و چشمه‏ها، (147)

در این زراعتها و نخلهایى که میوه‏هایش شیرین و رسیده است؟! (148)

و از کوه‏ها خانه‏هایى مى‏تراشید، و در آن به عیش و نوش مى‏پردازید! (149)

پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید! (150)

و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! (151)

همانها که در زمین فساد مى‏کنند و اصلاح نمى‏کنند!» (152)

گفتند: «(اى صالح!) تو از افسون شدگانى (و عقل خود را از دست داده‏اى!) (153)

تو فقط بشرى همچون مائى; اگر راست مى‏گویى آیت و نشانه‏اى بیاور!» (154)

گفت: «این ناقه‏اى است (که آیت الهى است) براى او سهمى (از آب قریه)، و براى شما سهم روز معینى است! (155)

کمترین آزارى به آن نرسانید، که عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!» (156)

سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پى‏» کردند; (و هلاک نمودند) سپس از کرده خود پشیمان شدند! (157)

و عذاب الهى آنان را فرا گرفت; در این، آیت و نشانه‏اى است; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (158)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (159)

قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند، (160)

هنگامى که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمى‏کنید؟! (161)

من براى شما پیامبرى امین هستم! (162)

پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (163)

من در برابر این دعوت، اجرى از شما نمى‏طلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است! (164)

آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور مى‏روید (و همجنس بازى مى‏کنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!) (165)

و همسرانى را که پروردگارتان براى شما آفریده است رها مى‏کنید؟! (حقا) شما قوم تجاوزگرى هستید!» (166)

گفتند: «اى لوط! اگر (از این سخنان) دست برندارى، به یقین از اخراج شدگان خواهى بود!» (167)

گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم! (168)

پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام مى‏دهند رهایى بخش!» (169)

ما او و تمامى خاندانش را نجات دادیم، (170)

جز پیرزنى که در میان بازماندگان بود! (171)

سپس دیگران را هلاک کردیم! (172)

و بارانى (از سنگ) بر آنها فرستادیم; چه باران بدى بود باران انذارشدگان! (173)

در این (ماجراى قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتى است; اما بیشترشان مؤمن نبودند. (174)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (175)

اصحاب ایکه ( شهرى نزدیک مدین) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (176)

هنگامى که شعیب به آنها گفت: «آیا تقوا پیشه نمى‏کنید؟! (177)

مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم! (178)

پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (179)

من در برابر این دعوت، پاداشى از شما نمى‏طلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (180)

حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشى نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید! (181)

و با ترازوى صحیح وزن کنید! (182)

و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش براى فساد نکنید! (183)

و از (نافرمانى) کسى که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید!» (184)

آنها گفتند: «تو فقط از افسون‏شدگانى! (185)

تو بشرى همچون مائى، تنها گمانى که درباره تو داریم این است که از دروغگویانى! (186)

اگر راست مى‏گویى، سنگهایى از آسمان بر سر ما بباران!» (187)

(شعیب) گفت: «پروردگار من به اعمالى که شما انجام مى‏دهید داناتر است!» (188)

سرانجام او را تکذیب کردند، و عذاب روز سایبان (سایبانى از ابر صاعقه‏خیز) آنها را فراگرفت; یقینا آن عذاب روز بزرگى بود! (189)

در این ماجرا، آیت و نشانه‏اى است; ولى بیشتر آنها مؤمن نبودند. (190)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (191)

مسلما این (قرآن) از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است! (192)

روح الامین آن را نازل کرده است... (193)

بر قلب (پاک) تو، تا از انذارکنندگان باشى! (194)

آن را به زبان عربى آشکار (نازل کرد)! (195)

و توصیف آن در کتابهاى پیشینیان نیز آمده است! (196)

آیا همین نشانه براى آنها کافى نیست که علماى بنى اسرائیل بخوبى از آن آگاهند؟! (197)

هرگاه ما آن را بر بعضى از عجم ( غیر عرب)ها نازل مى‏کردیم... (198)

و او آن را بر ایشان مى‏خواند، به آن ایمان نمى‏آورند! (199)

(آرى،) این گونه (با بیانى رسا) قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مى‏کنیم! (200)

(اما) به آن ایمان نمى‏آورند تا عذاب دردناک را با چشم خود ببینند! (201)

ناگهان به سراغشان مى‏آید، در حالى که توجه ندارند! (202)

و (در آن هنگام) مى‏گویند: «آیا به ما مهلتى داده خواهد شد؟!» (203)

آیا براى عذاب ما عجله مى‏کنند؟! (204)

به ما خبر ده، اگر (باز هم) سالیانى آنها را از این زندگى بهره‏مند سازیم... (205)

سپس عذابى که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید... (206)

این تمتع و بهره‏گیرى از دنیا براى آنها سودى نخواهد داشت! (207)

ما هیچ شهر و دیارى را هلاک نکردیم مگر اینکه انذارکنندگانى (از پیامبران الهى) داشتند. (208)

تا متذکر شوند; و ما هرگز ستمکار نبودیم! (که بدون اتمام حجت مجازات کنیم) (209)

شیاطین و جنیان (هرگز) این آیات را نازل نکردند! (210)

و براى آنها سزاوار نیست; و قدرت ندارند! (211)

آنها از استراق سمع (و شنیدن اخبار آسمانها) برکنارند! (212)

(اى پیامبر!) هیچ معبودى را با خداوند مخوان، که از معذبین خواهى بود! (213)

و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! (214)

و بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مى‏کنند بگستر! (215)

اگر تو را نافرمانى کنند بگو: «من از آنچه شما انجام مى‏دهید بیزارم!» (216)

و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن! (217)

همان کسى که تو را به هنگامى که (براى عبادت) برمى‏خیزى مى‏بیند; (218)

و (نیز) حرکت تو را در میان سجده‏کنندگان! (219)

اوست خداى شنوا و دانا. (220)

آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسى نازل مى‏شوند؟! (221)

آنها بر هر دروغگوى گنهکار نازل مى‏گردند; (222)

آنچه را مى‏شنوند (به دیگران) القا مى‏کنند; و بیشترشان دروغگو هستند! (223)

(پیامبر اسلام شاعر نیست;) شاعران کسانى هستند که گمراهان از آنان پیروى مى‏کنند. (224)

آیا نمى‏بینى آنها در هر وادى سرگردانند؟ (225)

و سخنانى مى‏گویند که (به آنها) عمل نمى‏کنند؟! (226)

مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام مى‏دهند و خدا را بسیار یاد مى کنند، و به هنگامى که مورد ستم واقع مى‏شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمى‏خیزند (و از شعر در این راه کمک مى‏گیرند); آنها که ستم کردند به زودى مى‏دانند که بازگشتشان به کجاست! (227)

 

سورة الفرقان 25

سورة الفرقان 25
به نام خداوند بخشاینده و بخشایشگر

زوال ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بنده‏اش نازل کرد تا بیم‏دهنده جهانیان باشد. (1)

خداوندى که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندى براى خود انتخاب نکرد، و همتایى در حکومت و مالکیت ندارد، و همه چیز را آفرید، و به دقت اندازه‏گیرى نمود! (2)

آنان غیر از خداوند معبودانى براى خود برگزیدند; معبودانى که چیزى را نمى‏آفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند. (3)

و کافران گفتند: «این فقط دروغى است که او ساخته، و گروهى دیگر او را بر این کار یارى داده‏اند.» آنها (با این سخن،) ظلم و دروغ بزرگى را مرتکب شدند. (4)

و گفتند: «این همان افسانه‏هاى پیشینیان است که وى آن را رونویس کرده، و هر صبح و شام بر او املا مى‏شود.» (5)

بگو: «کسى آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمین را مى‏داند; او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است!» (6)

و گفتند: «چرا این پیامبر غذا مى‏خورد و در بازارها راه مى‏رود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته‏اى بر او نازل نشده که همراه‏وى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟! (7)

یا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، یا باغى داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پیروى مى‏کنید!» (8)

ببین چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند! (9)

زوال ناپذیر و بزرگ است خدایى که اگر بخواهد براى تو بهتر از این قرار مى‏دهد: باغهایى که نهرها از زیر درختانش جارى است، و (اگر بخواهد) براى تو کاخهایى مجلل قرارمى‏دهد. (10)

(اینها همه بهانه است) بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده‏اند; و ما براى کسى که قیامت را تکذیب کند، آتشى شعله‏ور و سوزان فراهم کرده‏ایم! (11)

هنگامى که این آتش آنان را از مکانى دور ببیند، صداى وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس‏زدن شدید همراه است مى‏شنوند. (12)

و هنگامى که در جاى تنگ و محدودى از آن افکنده شوند در حالى که در غل و زنجیرند، فریاد واویلاى آنان بلند مى‏شود! (13)

(به آنان گفته مى‏شود:) امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید! (14)

(اى پیامبر!) بگو: «آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانى که به پرهیزگاران وعده داده شده؟! بهشتى که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.» (15)

هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم است; جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده‏اى است مسلم که پروردگارت بر عهده گرفته است! (16)

(به خاطر بیاور) روزى را که همه آنان و معبودهایى را که غیر از خدا مى‏پرستند جمع مى‏کند، آنگاه به آنها مى‏گوید: «آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنان راه را گم کردند؟!» (17)

(در پاسخ) مى‏گویند: «منزهى تو! براى ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایى برگزینیم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اینکه (به جاى شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.» (18)

(خداوند به آنان مى‏گوید: ببینید) این معبودان، شما را در آنچه مى‏گویید تکذیب کردند! اکنون نمى‏توانید عذاب الهى را برطرف بسازید، یا از کسى یارى بطلبید! و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدیدى به او مى‏چشانیم! (19)

ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند; و بعضى از شما را وسیله امتحان بعضى دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایى مى‏کنید (و از عهده امتحان برمى‏آیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است. (20)

و کسانى که امیدى به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار مى‏کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمى‏بینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگى کردند! (21)

(آنها به آرزوى خود مى‏رسند،) اما روزى که فرشتگان را مى‏بینند، روز بشارت براى مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است)! و مى‏گویند: «ما را امان دهید، ما را معاف دارید!» (اما سودى ندارد!) (22)

و ما به سراغ اعمالى که انجام داده‏اند مى‏رویم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار مى‏دهیم! (23)

بهشتیان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نیکوتر است! (24)

و (بخاطر آور) روزى را که آسمان با ابرها شکافته مى‏شود، و فرشتگان نازل مى‏گردند. (25)

حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است; و آن روز، روز سختى براى کافران خواهد بود! (26)

و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! (27)

اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28)

او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند× انسان بوده است! (29)

و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». (30)

(آرى،) این گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم; اما (براى تو) همین بس که پروردگارت هادى و یاور (تو) باشد! (31)

و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا بر او نازل نمى‏شود؟!» این بخاطر آن است که قلب تو را بوسیله آن محکم داریم، و (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم. (32)

آنان هیچ مثلى براى تو نمى‏آورند مگر اینکه ما حق را براى تو مى‏آوریم، و تفسیرى بهتر (و پاسخى دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند)! (33)

(تو گمراه نیستى،) آنان که بر صورتهایشان بسوى جهنم محشور مى‏شوند، بدترین محل را دارند و گمراه‏ترین افرادند! (34)

و ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم; و برادرش هارون را یاور او قرار دادیم; (35)

و گفتیم: «به سوى این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (اما آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدت آنان را درهم کوبیدیم! (36)

و قوم نوح را هنگامى که رسولان (ما) را تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتى براى مردم قرار دادیم; و براى ستمگران عذاب دردناکى فراهم ساخته‏ایم! (37)

(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس ( گروهى که درختان صنوبر را مى‏پرستیدند) و اقوام بسیار دیگرى را که در این میان بودند، هلاک کردیم! (38)

و براى هر یک از آنها مثلها زدیم; و (چون سودى نداد،) همگى را نابود کردیم! (39)

آنها ( مشرکان مکه) از کنار شهرى که باران شر ( بارانى از سنگهاى آسمانى) بر آن باریده بود ( دیار قوم لوط) گذشتند; آیا آن را نمى‏دیدند؟! (آرى، مى‏دیدند) ولى به رستاخیز ایمان نداشتند! (40)

و هنگامى که تو را مى‏بینند، تنها به باد استهزایت مى‏گیرند (و مى‏گویند:) آیا این همان کسى است که خدا او را بعنوان پیامبر برانگیخته است؟! (41)

اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نمى‏کردیم، بیم آن مى‏رفت که ما را گمراه سازد! اما هنگامى که عذاب الهى را ببینند، بزودى مى‏فهمند چه کسى گمراهتر بوده است! (42)

آیا دیدى کسى را که هواى نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو مى‏توانى‏او را هدایت کنى (یا به دفاع از او برخیزى)؟! (43)

آیا گمان مى‏برى بیشتر آنان مى‏شنوند یا مى‏فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند! (44)

آیا ندیدى چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر مى‏خواست آن را ساکن قرار مى‏داد; سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم! (45)

سپس آن را آهسته جمع مى‏کنیم (و نظام سایه و آفتاب را حاکم مى‏سازیم)! (46)

او کسى است که شب را براى شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات! (47)

او کسى است که بادها را بشارتگرانى پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبى پاک‏کننده نازل کردیم... (48)

تا بوسیله آن، سرزمین مرده‏اى را زنده کنیم; و آن را به مخلوقاتى که آفریده‏ایم -چهارپایان و انسانهاى بسیار- مى‏نوشانیم. (49)

ما این آیات را بصورتهاى گوناگون براى آنان بیان کردیم تا متذکر شوند، ولى بیشتر مردم از هر کارى جز انکار و کفر ابا دارند. (50)

و اگر مى‏خواستیم، در هر شهر و دیارى بیم‏دهنده‏اى برمى‏انگیختیم (ولى این کار لزومى نداشت). (51)

بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگى بنما! (52)

او کسى است که دو دریا را در کنار هم قرار داد; یکى گوارا و شیرین، و دیگر شور و تلخ; و در میان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گویى هر یک به دیگرى مى‏گوید:) دور باش و نزدیک نیا! (53)

او کسى است که از آب، انسانى را آفرید; سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد); و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (54)

آنان جز خدا چیزهایى را مى‏پرستند که نه به آنان سودى مى‏رساند و نه زیانى; و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) پشتیبان یکدیگرند. (55)

(اى پیامبر!) ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم! (56)

بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشى از شما نمى‏طلبم; مگر کسى که بخواهد راهى بسوى پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)» (57)

و توکل کن بر آن زنده‏اى که هرگز نمى‏میرد; و تسبیح و حمد او را بجا آور; و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است! (58)

همان (خدایى) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (وبه تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است; از او بخواه که از همه چیز آگاه است! (59)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «براى خداوند رحمان سجده کنید!» مى‏گویند:«رحمان چیست؟ ! (ما اصلا رحمان را نمى‏شناسیم!) آیا براى چیزى سجده کنیم که تو به ما دستور مى‏دهى؟! س‏ذللّه (این سخن را مى‏گویند) و بر نفرتشان افزوده مى‏شود! (60)

جاودان و پربرکت است آن (خدایى) که در آسمان منزلگاه‏هائى براى ستارگان قرار داد; و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانى آفرید! (61)

و او همان کسى است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد براى کسى که بخواهد متذکر شود یا شکرگزارى کند (و آنچه را در روز کوتاهى کرده در شب انجام دهد و به عکس). (62)

بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بى‏تکبر بر زمین راه مى‏روند; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى‏گویند (و با بى‏اعتنایى و بزرگوارى مى‏گذرند); (63)

کسانى که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مى‏کنند; (64)

و کسانى که مى‏گویند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است! (65)

مسلما آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محل اقامتى است!» (66)

و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مى‏نمایند و نه سخت‏گیرى; بلکه در میان این دو، حد اعتدالى دارند. (67)

و کسانى که معبود دیگرى را با خداوند نمى‏خوانند; و انسانى را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمى‏کشند; و زنا نمى‏کنند; و هر کس چنین کند، مجازات سختى خواهد دید! (68)

عذاب او در قیامت مضاعف مى‏گردد، و همیشه با خوارى در آن خواهد ماند! (69)

مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل مى‏کند; و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! (70)

و کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مى‏کند (و پاداش خود را از او مى‏گیرد.) (71)

و کسانى که شهادت به باطل نمى‏دهند (و در مجالس باطل شرکت نمى‏کنند); و هنگامى که با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از آن مى‏گذرند. (72)

و کسانى که هرگاه آیات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روى آن نمى افتند. (73)

و کسانى که مى‏گویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرارده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!» (74)

(آرى،) آنها هستند که درجات عالى بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده مى‏شود; و در آن، با تحیت و سلام روبه‏رو مى‏شوند. (75)

در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند; چه قرارگاه و محل اقامت خوبى! (76)

بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد; شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!»خ (77)

 

سورة النور 24

سورة النور 24
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر

(این) سوره‏اى است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنى نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید! (1)

هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید; و نباید رافت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (2)

مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمى‏کند; و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمى‏آورد; و این کار بر مؤمنان حرام شده است! (3)

و کسانى که آنان پاکدامن را متهم مى‏کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمى‏آورند ، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید; و آنها همان فاسقانند! (4)

مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را مى‏بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (5)

و کسانى که همسران خود را (به عمل منافى عفت) متهم مى‏کنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است; (6)

و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (7)

آن زن نیز مى‏تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتى که به او مى‏دهد) از دروغگویان است. (8)

و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (9)

و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبه‏پذیر و حکیم است (بسیارى از شما گرفتار مجازات سخت الهى مى‏شدید)! (10)

مسلما کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهى (متشکل و توطئه‏گر) از شما بودند; اما گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است، بلکه خیر شما در آن است; آنها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند; و از آنان کسى که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمى براى اوست! (11)

چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغى بزرگ و آشکار است؟! (12)

چرا چهار شاهد براى آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! (13)

و اگر فضل و رحمت الهى در دنیا و آخرت شامل شما نمى‏شد، بخاطر این گناهى که کردید عذاب سختى به شما مى‏رسید! (14)

به خاطر بیاورید زمانى را که این شایعه را از زبان یکدیگر مى‏گرفتید، و با دهان خود سخنى مى‏گفتید که به آن یقین نداشتید; و آن را کوچک مى‏پنداشتید در حالى که نزد خدا بزرگ است! (15)

چرا هنگامى که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم; خداوندا منزهى تو، این بهتان بزرگى است‏»؟! (16)

خداوند شما را اندرز مى‏دهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! (17)

و خداوند آیات را براى شما بیان مى‏کند، و خدا دانا و حکیم است. (18)

کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است; و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانید! (19)

و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختى دامانتان را مى‏گرفت)! (20)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از گامهاى شیطان پیروى نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش مى‏سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان مى‏دهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شمانبود، هرگز احدى از شما پاک نمى‏شد; ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه مى‏کند، و خدا شنوا و داناست! (21)

آنها که از میان شما داراى برترى (مالى) و وسعت زندگى هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند; آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند; آیا دوست نمى‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (22)

کسانى که زنان پاکدامن و بى‏خبر (از هرگونه آلودگى) و مؤمن را متهم مى‏سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست. (23)

در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالى که مرتکب مى‏شدند گواهى مى‏دهد! (24)

آن روز، خداوند جزاى واقعى آنان را بى‏کم و کاست مى‏دهد; و مى‏دانند که خداوند حق آشکار است! (25)

زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند; و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اینان از نسبتهاى ناروایى که (ناپاکان) به آنان مى‏دهند مبرا هستند; و براى آنان آمرزش (الهى) و روزى پرارزشى است! (26)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! در خانه‏هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید; این براى شما بهتر است; شاید متذکر شوید! (27)

و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود; و اگر گفته شد: «بازگردید! س‏ذللّه بازگردید; این براى شما پاکیزه‏تر است; و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! (28)

(ولى) گناهى بر شما نیست که وارد خانه‏هاى غیر مسکونى بشوید که در آن متاعى متعلق به شما وجود دارد; و خدا آنچه را آشکار مى‏کنید و آنچه را پنهان مى‏دارید، مى‏داند! (29)

به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این براى آنان پاکیزه‏تر است; خداوند از آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! (30)

و به آنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‏کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید! (31)

مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد; خداوند گشایش‏دهنده و آگاه است! (32)

و کسانى که امکانى براى ازدواج نمى‏یابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (قرار داد مخصوص براى آزاد شدن) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس مى‏کنید (که بعد از آزادى، توانایى زندگى مستقل را دارند); و چیزى از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را براى دستیابى متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خود فروشى نکنید اگر خودشان مى‏خواهند پاک بمانند! و هر کس آنهارا (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد، ) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد! ) (33)

ما بر شما آیاتى فرستادیم که حقایق بسیارى را تبیین مى‏کند، و اخبارى از کسانى که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزى براى پرهیزگاران! (34)

خداوند نور آسمانها و زمین است; مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مى‏شود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى; (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود; نورى است بر فراز نورى; و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مى‏کند، و خداوند به هر چیزى داناست. (35)

(این چراغ پرفروغ) در خانه‏هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد); خانه‏هایى که نام خدا در آنها برده مى‏شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او مى‏گویند... (36)

مردانى که نه تجارت و نه معامله‏اى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمى‏کند; آنها از روزى مى‏ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو مى‏شود. (37)

(آنها به سراغ این کارها مى‏روند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالى که انجام داده‏اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید; و خداوند به هر کس بخواهد بى حساب روزى مى‏دهد (و از مواهب بى‏انتهاى خویش بهره‏مند مى‏سازد). (38)

کسانى که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب مى‏پندارد; اما هنگامى که به سراغ آن مى‏آید چیزى نمى‏یابد، و خدا را نزد آن مى‏یابد که حساب او را بطور کامل مى‏دهد; و خداوند سریع الحساب است! (39)

یا همچون ظلماتى در یک دریاى عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگرى، و بر فراز آن ابرى تاریک است; ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگرى، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسى که خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نیست! (40)

آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مى‏کنند، و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مى‏داند; و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! (41)

و از براى خداست حکومت و مالکیت آسمانها و زمین; و بازگشت (تمامى موجودات) بسوى اوست! (42)

آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى‏راند، سپس میان آنها پیوند مى‏دهد، و بعد آن را متراکم مى‏سازد؟! در این حال، دانه‏هاى باران را مى‏بینى که از لابه‏لاى آن خارج مى‏شود; و از آسمان -از کوه‏هایى که در آن است (ابرهایى که همچون کوه‏ها انباشته شده‏اند)- دانه‏هاى تگرگ نازل مى‏کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان مى‏رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف مى‏کند; نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (43)

خداوند شب و روز را دگرگون مى‏سازد; در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت! (44)

و خداوند هر جنبنده‏اى را از آبى آفرید; گروهى از آنها بر شکم خود راه مى‏روند، و گروهى بر دو پاى خود، و گروهى بر چهار پا راه مى‏روند; خداوند هر چه را بخواهد مى‏آفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست! (45)

ما آیات روشنگرى نازل کردیم; و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت مى‏کند! (46)

آنها مى‏گویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت مى‏کنیم!» ولى بعد از این ادعا، گروهى از آنان رویگردان مى‏شوند; آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند! (47)

و هنگامى که از آنان دعوت شود که بسوى خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داورى کند، ناگهان گروهى از آنان رویگردان مى‏شوند! (48)

ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوى او مى‏آیند! (49)

آیا در دلهاى آنان بیمارى است، یا شک و تردید دارند، یا مى‏ترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند! (50)

سخن مؤمنان، هنگامى که بسوى خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها این است که مى‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعى هستند. (51)

و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانى همان پیروزمندان واقعى هستند! (52)

آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهى، (از خانه و اموال خود) بیرون مى‏روند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم مى‏کنند); بگو: «سوگند یاد نکنید; شما طاعت خالصانه نشان دهید که خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است!» (53)

بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد; و بر پیامبر چیزى جز رساندن آشکار نیست!» (54)

خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید; و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت; و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل مى‏کند، آنچنان که تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (55)

و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید. (56)

گمان مبر کافران مى‏توانند از چنگال مجازات الهى در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهى است! (57)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‏اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى که لباسهاى (معمولى) خود را بیرون مى‏آورید، و بعد از نماز عشا; این سه وقت خصوصى براى شماست; اما بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را براى شما بیان مى‏کند، و خداوند دانا و حکیم است! (58)

و هنگامى که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه مى‏گرفتند; اینچنین خداوند آیاتش را براى شما بیان مى‏کند، و خدا دانا و حکیم است! (59)

و زنان از کارافتاده‏اى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباسهاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایى نکنند; و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است; و خداوند شنوا و داناست. (60)

بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانه‏هاى خودتان (خانه‏هاى فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب مى‏شود بدون اجازه خاصى) غذا بخورید; و همچنین خانه‏هاى پدرانتان، یا خانه‏هاى مادرانتان، یا خانه‏هاى برادرانتان،یا خانه‏هاى خواهرانتان، یا خانه‏هاى عموهایتان، یا خانه‏هاى عمه‏هایتان، یا خانه‏هاى داییهایتان، یا خانه‏هاى خاله‏هایتان، یا خانه‏اى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که بطور دسته‏جمعى یا جداگانه غذا بخورید; و هنگامى که داخل خانه‏اى شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از سوى خداوند، سلامى پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را براى شما روشن مى‏کند، باشد که بیندیشید! (61)

مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‏اند و هنگامى که در کار مهمى با او باشند، بى‏اجازه او جایى نمى‏روند; کسانى که از تو اجازه مى‏گیرند، براستى به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند! در این صورت، هر گاه براى بعضى کارهاى مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که مى‏خواهى (و صلاح مى‏بینى) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است! (62)

صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهى; خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مى‏شوند، و یکى پس از دیگرى فرار مى‏کنند مى‏داند! پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‏کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‏اى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد! (63)

آگاه باشید که براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است; او مى‏داند آنچه را که شما بر آن هستید، و (مى‏داند) روزى را که بسوى او بازمى‏گردند; و (در آن روز) آنها را از اعمالى که انجام دادند آگاه مى‏سازد; و خداوند به هر چیزى داناست! (64)