سورة الاحزاب 33
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است. (1)
و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مىشود پیروى کن که خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (2)
و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! (3)
خداوند براى هیچ کس دو دل در درونش نیافریده; و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرارمىدهید مادران شما قرار نداده; و (نیز) فرزندخواندههاى شما را فرزند حقیقى شما قرارنداده است; این سخن شماست که به دهان خود مىگویید (سخنى باطل و بىپایه); اما خداوند حق را مىگوید و او به راه راست هدایت مىکند. (4)
آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است; و اگر پدرانشان را نمىشناسید، آنها برادران دینى و موالى شما هستند; اما گناهى بر شما نیست در خطاهایى که از شما سرمىزند (و بىتوجه آنها را به نام دیگران صدا مىزنید)، ولى آنچه را از روى عمد مىگویید (مورد حساب قرار خواهد داد); و خداوند آمرزنده و رحیم است. (5)
پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها ( مؤمنان) محسوب مىشوند; و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند، مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان نیکى کنید (و سهمى از اموال خود را به آنها بدهید); این حکم در کتاب (الهى) نوشته شده است. (6)
(به خاطر آور) هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و (همچنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمى گرفتیم (که در اداى مسؤولیت تبلیغ و رسالت کوتاهى نکنند)! (7)
به این منظور که خدا راستگویان را از صدقشان (در ایمان و عمل صالح) سؤال کند; و براى کافران عذابى دردناک آماده ساخته است. (8)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایى (عظیم) به سراغ شما آمدند; ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمىدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم); و خداوند همیشه به آنچه انجام مىدهید بینا بوده است. (9)
(به خاطر بیاورید) زمانى را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانى را که چشمها از شدت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مىبردید. (10)
آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختى خوردند! (11)
و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که منافقان و بیماردلان مىگفتند: «خدا و پیامبرش جز وعدههاى دروغین به ما ندادهاند!» (12)
و (نیز) به خاطر آورید زمانى را که گروهى از آنها گفتند: «اى اهل یثرب (اى مردم مدینه)! اینجا جاى توقف شما نیست; به خانههاى خود بازگردید!» و گروهى از آنان از پیامبر اجازه بازگشت مىخواستند و مىگفتند: «خانههاى ما بىحفاظ است!»، در حالى که بىحفاظ نبود; آنها فقط مىخواستند (از جنگ) فرار کنند. (13)
آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد مىشدند و پیشنهاد بازگشت به سوى شرک به آنان مىکردند مىپذیرفتند، و جز مدت کمى (براى انتخاب این راه) درنگ نمىکردند! (14)
(در حالى که) آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند; و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسؤولند)! (15)
بگو: «اگر از مرگ یا کشتهشدن فرار کنید، سودى به حال شما نخواهد داشت; و در آن هنگام جز بهره کمى از زندگانى نخواهید گرفت!» (16)
بگو: «چه کسى مىتواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدى یا رحمتى را براى شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاورى براى خود نخواهند یافت. (17)
خداوند کسانى که مردم را از جنگ بازمىداشتند و کسانى را که به برادران خود مىگفتند: سخللّهبسوى ما بیایید (و خود را از معرکه بیرون کشید)» بخوبى مىشناسد; و آنها (مردمى ضعیفند و) جز اندکى پیکار نمىکنند! (18)
آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند; و هنگامى که (لحظات) ترس (و بحرانى) پیش آید، مىبینى آنچنان به تو نگاه مىکنند، و چشمهایشان در حدقه مىچرخد، که گویى مىخواهند قالب تهى کنند! اما وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانیت بر شما مىگشایند (و سهم خود را از غنایم مطالبه مىکنند!) در حالى که در آن نیز حریص و بخیلند; آنها (هرگز) ایمان نیاوردهاند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد; و این کار بر خدا آسان است. (19)
آنها گمان مىکنند هنوز لشکر احزاب نرفتهاند; و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مىدارند در میان اعراب بادیهنشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند; و اگر در میان شما باشند جز اندکى پیکار نمىکنند! (20)
مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند. (21)
(اما) مؤمنان وقتى لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. (22)
در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند; بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضى دیگر در انتظارند; و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند. (23)
هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد; چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است. (24)
خدا کافران را با دلى پر از خشم بازگرداند بىآنکه نتیجهاى از کار خود گرفته باشند; و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بىنیاز ساخت (و پیروزى را نصیبشان کرد); و خدا قوى و شکستناپذیر است! (25)
و خداوند گروهى از اهل کتاب ( یهود) را که از آنان ( مشرکان عرب) حمایت کردند از قلعههاى محکمشان پایین کشید و در دلهایشان رعب افکند; (و کارشان به جایى رسید که) گروهى را به قتل مىرساندید و گروهى را اسیر مىکردید! (26)
و زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینى را که هرگز در آن گام ننهاده بودید; و خداوند بر هر چیز تواناست! (27)
اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مىخواهید بیایید با هدیهاى شما را بهرهمند سازم و شما را بطرز نیکویى رها سازم! (28)
و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مىخواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است.» (29)
اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود; و این براى خدا آسان است. (30)
و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده کردهایم. (31)
اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از آنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید; پس به گونهاى هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید! (32)
و در خانههاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید; خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد. (33)
آنچه را در خانههاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود یاد کنید; خداوند لطیف و خبیر است! (34)
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است. (35)
هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد; و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است! (36)
(به خاطر بیاور) زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى (به فرزند خواندهات «زید») مىگفتى: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار مىکردى); و در دل چیزى را پنهان مىداشتى که خداوند آن را آشکار مىکند; و از مردم مىترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامى که طلاق گیرند- نباشد; و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود). (37)
هیچ گونه منعى بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست; این سنت الهى در مورد کسانى که پیش از این بودهاند نیز جارى بوده; و فرمان خدا روى حساب و برنامه دقیقى است! (38)
(پیامبران) پیشین کسانى بودند که تبلیغ رسالتهاى الهى مىکردند و (تنها) از او مى ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند; و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! (39)
آنه آنه محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست; ولى رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است; و خداوند به همه چیز آگاه است! (40)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید، (41)
و صبح و شام او را تسبیح گویید! (42)
او کسى است که بر شما درود و رحمت مىفرستد، و فرشتگان او (نیز) براى شما تقاضاى رحمت مىکنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوى نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد; او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است! (43)
تحیت آنان در روزى که او را دیدار مىکنند سلام است; و براى آنها پاداش پرارزشى فراهم ساخته است. (44)
اى پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارتدهنده و انذارکننده! (45)
و تو را دعوتکننده بسوى خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغى روشنىبخش! (46)
و مؤمنان را بشارت ده که براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است. (47)
و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهاى آنها اعتنا منما، و بر خدا توکل کن، و همین بس که خدا حامى و مدافع (تو) است! (48)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که با زنان با ایمان ازدواجکردید و قبل از همبستر شدن طلاق دادید، عدهاى براى شما بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید; آنها را با هدیه مناسبى بهرهمند سازید و بطرز شایستهاى رهایشان کنید. (49)
اى پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداختهاى براى تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانى که از طریق غنایمى که خدا به تو بخشیده است مالک شدهاى و دختران عموى تو، و دختران عمهها، و دختران دایى تو، و دختران خالهها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هرگاه رن با ایمانى خود را به پیامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد مىتواند او را به همسرى برگزیند; اما چنین ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه دیگر مؤمنان; ما مىدانیم براى آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمى مقرر داشتهایم (و مصلحت آنان چه حکمى را ایجاب مىکند); این بخاطر آن است که مشکلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان فزونترى فراهم سازى); و خداوند آمرزنده و مهربان است! (50)
(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهى مىتوانى به تاخیر اندازى، و هر کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى; و هرگاه بعضى از آنان را که برکنار ساختهاى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نیست; این حکم الهى براى روشنى چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان مىدهى همگى راضى شوند نزدیکتر است; و خدا آنچه را در قلوب شماست مىداند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمىکند)! (51)
بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمىتوانى همسرانت را به همسران دیگرى مبدل کنى ( بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنیز در ملک تو درآید! و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است (و با این حکم فشار قبایل عرب را در اختیار همسر از آنان، از تو برداشتیم). (52)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید; اما هنگامى که دعوت شدید داخل شوید; و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید; این عمل، پیامبر را ناراحت مىنماید، ولى از شما شرم مىکند (و چیزى نمىگوید); اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان ( همسران پیامبر) مىخواهید از پشت پرده بخواهید; این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است! (53)
اگر چیزى را آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند از همه چیز آگاه است! (54)
بر آنان ( همسران پیامبر) گناهى نیست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خویش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند); و تقواى الهى را پیشه کنید که خداوند نسبت به هر چیزى شاهد و آگاه است. (55)
خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستد; اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملا تسلیم (فرمان او) باشید. (56)
آنها که خدا و پیامبرش را آزار مىدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و براى آنها عذاب خوارکنندهاى آماده کرده است. (57)
و آنان که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام ندادهاند آزار مىدهند; بار بهتان و گناه آشکارى را به دوش کشیدهاند. (58)
گ گ اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها ( روسرىهاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است; (و اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است. (59)
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بىاساس در مدینه پخش مى کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضد آنان مىشورانیم، سپس جز مدت کوتاهى نمىتوانند در کنار تو در این شهر بمانند! (60)
و از همه جا طرد مىشوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسید! (61)
این سنت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت! (62)
مردم از تو درباره (زمان قیام) قیامت سؤال مىکنند، بگو: «علم آن تنها نزد خداست!» و چه مىدانى شاید قیامت نزدیک باشد! (63)
خداوند کافران را لعن کرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنان آتش سوزانندهاى آماده نموده است، (64)
در حالى که همواره در آن تا ابد مىمانند، و ولى و یاورى نخواهند یافت! (65)
در آن روز که صورتهاى آنان در آتش (دوزخ) دگرگون خواهد شد (از کار خویش پشیمان مىشوند و) مىگویند: «اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم!» (66)
و مىگویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند! (67)
پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آنها را لعن بزرگى فرما!» (68)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند; و خداوند او را از آنچه در حق او مىگفتند مبرا ساخت; و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود! (69)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید... (70)
تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگارى (و پیروزى) عظیمى دست یافته است! (71)
ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند; اما انسان آن را بر دوش کشید; او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)! (72)
هدف این بود که خداوند مردان و زنانمنافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان باایمان بفرستد; خداوند همواره آمرزنده و رحیم است! (73)
سورة السجده 32
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این کتابى است که از سوى پروردگار جهانیان نازل شده، و شک و تردیدى در آن نیست! (2)
ولى آنان مىگویند: «(محمد) آن را بدروغ به خدا بسته است»، اما این سخن حقى است از سوى پروردگارت تا گروهى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکنندهاى براى آنان نیامده است، شاید (پند گیرند و) هدایت شوند! (3)
خداوند کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز ( شش دوران) آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت; هیچ سرپرست و شفاعت کنندهاى براى شما جز او نیست; آیا متذکر نمىشوید؟! (4)
امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مىکند; سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما مىشمرید بسوى او بالا مىرود (و دنیا پایان مىیابد). (5)
او خداوندى است که از پنهان و آشکار با خبر است، و شکستناپذیر و مهربان است! (6)
او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید; و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد; (7)
سپس نسل او را از عصارهاى از آب ناچیز و بىقدر آفرید. (8)
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید; و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد; اما کمتر شکر نعمتهاى او را بجا مىآورید! (9)
آنها گفتند: «آیا هنگامى که ما (مردیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازهاى خواهیم یافت؟! سذللّه ولى آنان لقاى پروردگارشان را انکار مىکنند (و مىخواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانى خویش ادامه دهند). (10)
بگو: «فرشته مرگ که بر شما مامور شده، (روح) شما را مىگیرد; سپس شما را بسوى پروردگارتان بازمىگردانند.» (11)
و اگر ببینى مجرمان را هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، مىگویند: سخللّهپروردگارا! آنچه وعده کرده بودى دیدیم و شنیدیم; ما را بازگردان تا کار شایستهاى انجام دهیم; ما (به قیامت) یقین داریم!» (12)
و اگر مىخواستیم به هر انسانى هدایت لازمش را (از روى اجبار بدهیم) مىدادیم; ولى (من آنها را آزاد گذاردهام و) سخن و وعدهام حق است که دوزخ را (از افراد بىایمان و گنهکار) از جن و انس همگى پر کنم! (13)
(و به آنها مىگویم:) بچشید (عذاب جهنم را)! بخاطر اینکه دیدار امروزتان را فراموش کردید، ما نیز شما را فراموش کردیم; و بچشید عذاب جاودان را به خاطر اعمالى که انجام مىدادید! (14)
تنها کسانى که به آیات ما ایمان مىآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآورى شود به سجده مىافتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا مىآورند، و تکبر نمىکنند. (15)
پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مىشود (و بپا مىخیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مىکنند! (16)
هیچ کس نمىداند چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، این پاداش کارهائى است که انجام مىدادند! (17)
آیا کسى که باایمان باشد همچون کسى است که فاسق است؟! نه، هرگز این دو برابر نیستند. (18)
اما کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، باغهاى بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود، این وسیله پذیرایى (خداوند) از آنهاست به پاداش آنچه انجام مىدادند. (19)
و اما کسانى که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جایگاه همیشگى آنها آتش است; هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمىگردانند و به آنان گفته د: «بچشید عذاب آتشى را که انکار مىکردید!» (20)
به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مىچشانیم، شاید بازگردند! (21)
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلما ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت! (22)
ما به موسى کتاب آسمانى دادیم; و شک نداشته باش که او آیات الهى را دریافت داشت; و ما آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم! (23)
و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مىکردند; چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند. (24)
البته پروردگار تو میان آنان روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند داورى مىکند (و هر کس را به سزاى اعمالش مىرساند)! (25)
آیا براى هدایت آنها همین کافى نیست که افراد زیادى را که در قرن پیش از آنان زندگى داشتند هلاک کردیم؟! اینها در مساکن (ویران شده) آنان راه مىروند; در این آیاتى است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان); آیا نمىشنوند؟! (26)
آیا ندیدند که ما آب را بسوى زمینهاى خشک مىرانیم و بوسیله آن زراعتهایى مىرویانیم که هم چهارپایانشان از آن مىخورند و هم خودشان تغذیه مىکنند; آیا نمى بینند؟! (27)
آنان مىگویند: «اگر راستمىگویید، این پیروزى شما کى خواهد بود؟!» (28)
بگو: «روز پیروزى، ایمان آوردن، سودى به حال کافران نخواهد داشت; و به آنها هیچ مهلت داده نمىشود!» (29)
حال که چنین است، از آنها روى بگردان و منتظر باش; آنها نیز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!) (30)
سورة لقمان 31
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
همانان که نماز را برپا مىدارند، و زکات را مىپردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود، مستکبرانه روى برمىگرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکستناپذیر و دانا). (9)
(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوههایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)
این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)
ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمىرساند); چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است. (12)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: سخللّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمل مىشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم. (15)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)
(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)
(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است. (19)
آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مىکنند! (20)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مىگویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مىکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مىکنند)؟! (21)
کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)
و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. (23)
ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند مىکنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مىسازیم! (24)
و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مىگویند: «الله سذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمىدانند! (25)
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (26)
و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مىشود ولى کلمات خدا پایان نمىگیرد; خداوند عزیز و حکیم است. (27)
آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (28)
آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مىکند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مىدهند؟! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (29)
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30)
آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مىکنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (31)
و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مىخوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مىگیرند (و به ایمان خود وفادار مىمانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مىگیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمىکنند! (32)
اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مىکند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (33)
آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مىکند، و آنچه را که در رحمها(ى مادران) است مىداند، و هیچ کس نمىداند فردا چه به دست مىآورد، و هیچ کس نمىداند در چه سرزمینى مىمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (34)
سورة الروم 30
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
رومیان مغلوب شدند! (2)
(و این شکست) در سرزمین نزدیکى رخ داد; اما آنان پس از (این) مغلوبیت بزودى غلبه خواهند کرد... (3)
در چند سال همه کارها از آن خداست; چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزى); و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزى دیگرى) خوشحال خواهند شد... (4)
به سبب یارى خداوند; و او هر کس را بخواهد یارى مىدهد; و او صاحب قدرت و رحیم است! (5)
این وعدهاى است که خدا کرده; و خداوند هرگز از وعدهاش تخلف نمىکند; ولى بیشتر مردم نمىدانند! (6)
آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! (7)
آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و براى زمان معینى نیافریده است؟! ولى بسیارى از مردم (رستاخیز و) لقاى پروردگارشان را منکرند! (8)
آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نیرومندتر از اینان بودند، و زمین را (براى زراعت و آبادى)بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پیامبرانشان با دلایل روشن بهسراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند); خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مىکردند! (9)
سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! (10)
خداوند آفرینش را آغاز مىکند، سپس آن را بازمىگرداند، سپس شما را بسوى او باز مىگردانند! (11)
آن روز که قیامت برپا مىشود، مجرمان در نومیدى و غم و اندوه فرو مىروند! (12)
و براى آنان شفیعانى از معبودانشان نخواهد بود، و نسبت به معبودهایى که آنها را همتاى خدا قرار داده بودند کافر مىشوند! (13)
آن روز که قیامت برپا مىگردد، (مردم) از هم جدا مىشوند; (14)
اما آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغى از بهشت شاد و مسرور خواهند بود. (15)
و اما آنان که به آیات ما و لقاى آخرت کافر شدند، در عذاب الهى احضار مىشوند. (16)
منزه است خداوند به هنگامى که شام مىکنید و صبح مىکنید; (17)
و حمد و ستایش مخصوص اوست در آسمان و زمین، و به هنگام عصر و هنگامى که ظهر مىکنید. (18)
او زنده را از مرده بیرون مىآورد، و مرده رااز زنده، و زمین را پس از مردنش حیات مىبخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده مىشوید! (19)
از نشانههاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایى شدید و در روى زمین گسترش یافتید! (20)
و از نشانههاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد; در این نشانههایى است براى گروهى که تفکر مىکنند! (21)
و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست; در این نشانههایى است براى عالمان! (22)
و از نشانههاى او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان براى بهرهگیرى از فضل پروردگار (و تامین معاش); در این امور نشانههایى است براى آنان که گوش شنوا دارند! (23)
و از آیات او این است که برق و رعد را به شما نشان مىدهد که هم مایه ترس و هم امید است (ترس از صاعقه، و امید به نزول باران)، و از آسمان آبى فرو مىفرستد که زمین را بعد از مردنش بوسیله آن زنده مىکند; در این نشانههایى است براى جمعیتى که مىاندیشند! (24)
و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست; سپس هنگامى که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج مىشوید (و در صحنه محشر حضور مىیابید)! (25)
و از آن اوست تمام کسانى که در آسمانها و زمیناند و همگى در برابر او خاضع و مطیعاند! (26)
او کسى است که آفرینش را آغاز مىکند، سپس آن را بازمىگرداند، و این کار براى او آسانتر مىباشد; و براى اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین; و اوست توانمند و حکیم! (27)
خداوند مثالى از خودتان، براى شما زده است: آیا (اگر مملوک و بردهاى داشته باشید)، این بردههاى شما هرگز در روزیهایى که به شما دادهایم شریک شما مىباشند; آنچنان که هر دو مساوى بوده و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنان بیم داشته باشید، آن گونه که در مورد شرکاى آزاد خود بیم دارید؟! اینچنین آیات خود را براى کسانى که تعقل مىکنند شرح مىدهیم. (28)
ولى ظالمان بدون علم و آگاهى، از هوى و هوسهاى خود پیروى کردند! پس چه کسى مىتواند آنان را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! و براى آنها هیچ یاورى نخواهد بود! (29)
پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند،انسانها را بر آن آفریده; دگرگونى در آفرینش الهى نیست; این است آیین استوار; ولى اکثر مردم نمىدانند! (30)
این باید در حالى باشد که شما بسوى او بازگشت مىکنید و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزید، نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید... (31)
از کسانى که دین خود را پراکنده ساختند و به دستهها و گروهها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهى به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند! (32)
هنگامى که رنج و زیانى به مردم برسد، پروردگار خود را مىخوانند و توبهکنان بسوى او بازمىگردند; اما همین که رحمتى از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهى از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک مىشوند. (33)
(بگذار) نعمتهایى را که ما به آنها دادهایم کفران کنند! و (از نعمتهاى زودگذر دنیا هر چه مىتوانید) بهره گیرید; اما بزودى خواهید دانست (که نتیجه کفران و کامجوییهاى بى حساب شما چه بوده است)! (34)
آیا ما دلیل محکمى بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن مىگوید (و آن را موجه مىشمارد)؟ ! (35)
و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم، از آن خوشحال مىشوند; و هرگاه رنج و مصیبتى بخاطر اعمالى که انجام دادهاند به آنان رسد، ناگهان مایوس مىشوند! (36)
آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مىسازد؟!در این نشانههایى است براى گروهى که ایمان مىآورند. (37)
پس حق نزدیکان و مسکینان و در راهماندگان را ادا کن! این براى آنها که رضاى خدا را مىطلبند بهتر است، و چنین کسانى رستگارانند. (38)
آنچه بعنوان ربا مىپردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فزونى نخواهد یافت; و آنچه را بعنوان زکات مىپردازید و تنها رضاى خدا را مىطلبید (مایه برکت است; و) کسانى که چنین مىکنند داراى پاداش مضاعفند. (39)
خداوند همان کسى است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد مىمیراند، سپس زنده مىکند; آیا هیچ یک از همتایانى که براى خدا قرار دادهاید چیزى از این کارها را مىتوانند انجام دهند؟! او منزه و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند. (40)
فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام دادهاند آشکار شده است; خدا مىخواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوى حق)بازگردند! (41)
بگو: «در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند! (42)
روى خود را بسوى آیین مستقیم و پایدار بدار، پیش از آنکه روزى فرا رسد که هیچ کس نمىتواند آن را از خدا بازگرداند; در آن روز مردم به گروههایى تقسیم مىشوند: (43)
هر کس کافر شود، کفرش بر زیان خود اوست; و آنها که کار شایسته انجام دهند، به سود خودشان آماده مىسازند. (44)
این براى آن است که خداوند کسانى را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، از فضلش پاداش دهد; او کافران را دوست نمىدارد! (45)
و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را بعنوان بشارتگرانى مىفرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سیراب کند) و کشتیها بفرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید; شاید شکرگزارى کنید. (46)
و پیش از تو پیامبرانى را بسوى قومشان فرستادیم; آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى (هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یارى کردیم); و یارى مؤمنان، همواره حقى است بر عهده ما! (47)
خداوند همان کسى است که بادها را مىفرستد تا ابرهایى را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد مىگستراند و متراکم مىسازد; در این هنگام دانههاى باران را مىبینى که از لا به لاى آن خارج مىشود،هنگامى که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد مىرساند، ناگهان خوشحال مىشوند... (48)
و قطعا پیش از آنکه بر آنان نازل شود مایوس بودند! (49)
به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده مىکند; چنین کسى (که زمین مرده را زنده کرد) زندهکننده مردگان (در قیامت) است; و او بر همه چیز تواناست! (50)
و اگر ما بادى بفرستیم (داغ و سوزان)، و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، (مایوس شده و) پس از آن راه کفران پیش مىگیرند! (51)
تو نمىتوانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران هنگامى که روى برگردانند و دور شوند! (52)
و (نیز) نمىتوانى نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنى; تو تنها سخنت را به گوش کسانى مىرسانى که ایمان به آیات ما مىآورند و در برابر حق تسلیمند! (53)
خدا همان کسى است که شما را آفرید در حالى که ضعیف بودید; سپس بعد از ناتوانى ، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیرى قرار داد; او هر چه بخواهد مىآفریند، و دانا و تواناست. (54)
و روزى که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد مىکنند که جز ساعتى (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین از درک حقیقت بازگردانده مىشوند. (55)
ولى کسانى که علم و ایمان به آنان داده شده مىگویند: «شما بفرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است، اما شما نمىدانستید!» (56)
آن روز عذرخواهى ظالمان سودى به حالشان ندارد، و توبه آنان پذیرفته نمىشود. (57)
ما براى مردم در این قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بیان کردیم; و اگر آیهاى براى آنان بیاورى، کافران مىگویند: «شما اهل باطلید (و اینها سحر و جادو است)!» (58)
این گونه خداوند بر دلهاى آنان که آگاهى ندارند مهر مىنهد! (59)
اکنون که چنین است صبر پیشه کن که وعده خدا حق است; و هرگز کسانى که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند (و از راه خود منحرف نکنند)! (60)
سورة العنکبوت 29
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مىشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (2)
ما کسانى را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان مىکنیم); باید علم خدا درباره کسانى که راست مىگویند و کسانى که دروغ مىگویند تحقق یابد! (3)
آیا کسانى که اعمال بد انجام مىدهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داورى مىکنند! (4)
کسى که امید به لقاء الله (و رستاخیز) دارد (باید در اطاعت فرمان او بکوشد!) زیرا سرآمدى را که خدا تعیین کرده فرامىرسد; و او شنوا و داناست! (5)
کسى که جهاد و تلاش کند، براى خود جهاد مىکند; چرا که خداوند از همه جهانیان بى نیاز است. (6)
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، گناهان آنان را مىپوشانیم (و مىبخشیم) و آنان را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند پاداش مىدهیم. (7)
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آنها پیروى مکن! بازگشت شما به سوى من است، و شما را از آنچه انجام مىدادید با خبر خواهم ساخت! (8)
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهیم کرد! (9)
و از مردم کسانى هستند که مىگویند: «به خدا ایمان آوردهایم!» اما هنگامى که در راه خدا شکنجه و آزار مىبینند، آزار مردم را همچون عذاب الهى مىشمارند (و از آن سخت وحشت مىکنند); ولى هنگامى که پیروزى از سوى پروردگارت (براى شما) بیاید، مىگویند: «ما هم با شما بودیم (و در این پیروزى شریکیم)»!! آیا خداوند به آنچه در سینههاى جهانیان است آگاهتر نیست؟! (10)
مسلما خداوند مؤمنان را مىشناسد، و به یقین منافقان را (نیز) مىشناسد. (11)
و کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پیروى کنید، (و اگر گناهى دارد) ما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت!» آنان هرگز چیزى از گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت; آنان به یقین دروغگو هستند! (12)
آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش مىکشند، و (همچنین) بارهاى سنگین دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خود; و روز قیامت به یقین از تهمتهائى که مىبستند سؤال خواهند شد! (13)
و ما نوح را بسوى قومش فرستادیم; و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد; اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالى که ظالم بودند. (14)
ما او و سرنشینان کشتى را رهایى بخشیدیم، و آن را آیتى براى جهانیان قرار دادیم! (15)
ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامى که به قومش گفت: «خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این براى شما بهتر است اگر بدانید! (16)
شما غیر از خدا فقط بتهایى (از سنگ و چوب) را مىپرستید و دروغى به هم مىبافید; آنهایى را که غیر از خدا پرستش مىکنید، مالک هیچ رزقى براى شما نیستند; روزى را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را بجا آورید که بسوى او بازگشت داده مىشوید! (17)
اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جاى تعجب نیست)، امتهایى پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند; وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست». (18)
آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز مىکند، سپس بازمىگرداند؟! این کار براى خدا آسان است! (19)
بگو: «در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همینگونه) جهان آخرت را ایجاد مىکند; یقینا خدا بر هر چیز توانا است! (20)
هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مىکند، و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرارمىدهد; و شما را به سوى او بازمىگردانند. (21)
شما هرگز نمىتوانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید; و براى شما جز خدا، ولى و یاورى نیست!» (22)
کسانى که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من مایوسند; و براى آنها عذاب دردناکى است! (23)
اما جواب قوم او ( ابراهیم) جز این نبود که گفتند: «او را بکشید یا بسوزانید!» ولى خداوند او را از آتش رهایى بخشید; در این ماجرا نشانههایى است براى کسانى که ایمان مىآورند. (24)
(ابراهیم) گفت: «شما غیر از خدا بتهایى براى خود انتخاب کردهاید که مایه دوستى و محبت میان شما در زندگى دنیا باشد; سپس روز قیامت از یکدیگر بیزارى مىجویید و یکدیگر را لعن مىکنید; و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاورى براى شما نخواهد بود!» (25)
و لوط به او ( ابراهیم) ایمان آورد، و (ابراهیم) گفت: «من بسوى پروردگارم هجرت مىکنم که او صاحب قدرت و حکیم است!» (26)
و (در اواخر عمر،) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانى را در دودمانش قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است! (27)
و لوط را فرستادیم هنگامى که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتى انجام مىدهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است! (28)
آیا شما به سراغ مردان مىروید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مىکنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مىدهید؟! «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند:» اگر راست مىگویى عذاب الهى را براى ما بیاور! (29)
(لوط) عرض کرد: «پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یارى فرما!» (30)
و هنگامى که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براى ابراهیم آوردند، گفتند: سخللّهما اهل این شهر و آبادى را (و به شهرهاى قوم لوط اشاره کردند) هلاک خواهیم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند!» (31)
(ابراهیم) گفت: «در این آبادى لوط است!» گفتند: «ما به کسانى که در آن هستند آگاهتریم! او و خانوادهاش را نجات مىدهیم; جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقى خواهد ماند.» (32)
هنگامى که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آنها بدحال و دلتنگ شد; گفتند:«نترس و غمگین مباش، ما تو و خانوادهات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقى مىماند. (33)
ما بر اهل این شهر و آبادى به خاطر گناهانشان، عذابى از آسمان فرو خواهیم ریخت!» (34)
و از این آبادى نشانه روشنى (و درس عبرتى) براى کسانى که مىاندیشند باقى گذاردیم! (35)
و ما بسوى «مدین»، برادرشان «شعیب» را فرستادیم; گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، و به روز بازپسین امیدوار باشید، و در زمین فساد نکنید!» (36)
(ولى) آنها او را تکذیب کردند، و به این سبب زلزله آنان را فراگرفت، و بامدادان در خانههاى خود به رو در افتاده و مرده بودند! (37)
ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان براى شما آشکار است; شیطان اعمالشان را براى آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى که بینا بودند. (38)
و «قارون» و «فرعون» و «هامان» را نیز هلاک کردیم; موسى با دلایل روشن به سراغشان آمد، اما آنان در زمین برترى جویى کردند، ولى نتوانستند بر خدا پیشى گیرند! (39)
ما هر یک از آنان را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضى از آنها طوفانى از سنگریزه فرستادیم، و بعضى از آنان را صیحه آسمانى فروگرفت، و بعضى دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضى را غرق کردیم; خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولى آنها خودشان بر خود ستم مىکردند! (40)
مثل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثل عنکبوت است که خانهاى براى خود انتخاب کرده; در حالى که سستترین خانههاى خانه عنکبوت است اگر مىدانستند! (41)
خداوند آنچه را غیر از او مىخوانند مىداند، و او شکستناپذیر و حکیم است. (42)
اینها مثالهایى است که ما براى مردم مىزنیم، و جز دانایان آن را درک نمىکنند. (43)
خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفرید; و در این آیتى است براى مؤمنان. (44)
آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمىدارد، و یاد خدا بزرگتر است; و خداوند مىداند شما چه کارهایى انجام مىدهید! (45)
با اهل کتاب جز به روشى که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانى از آنان که ستم کردند; و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آوردهایم، و معبود ما و شما یکى است، و ما در برابراو تسلیم هستیم!» (46)
و این گونه، کتاب ( قرآن) را بر تو نازل کردیم، کسانى که کتاب (آسمانى)به آنها دادهایم به این کتاب ایمان مىآورند; و بعضى از این گروه ( مشرکان) نیز به آن مؤمن مىشوند; و آیات ما را جز کافران انکار نمىکنند. (47)
تو هرگز پیش از این کتابى نمىخواندى، و با دست خود چیزى نمىنوشتى، مبادا کسانى که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند! (48)
ولى این آیات روشنى است که در سینه دانشوران جاى دارد; و آیات ما را جز ستمگران انکار نمىکنند! (49)
گفتند: «چرا معجزاتى از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟!» بگو: «معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل مىشود، نه به میل من و شما); من تنها بیم دهندهاى آشکارم! (50)
آیا براى آنان کافى نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت مىشود؟! در این، رحمت و تذکرى است براى کسانى که ایمان مىآورند (و این معجزه بسیار واضحى است) . (51)
بگو: «همین بس که خدا میان من و شما گواه است; آنچه را در آسمانها و زمین است مىداند; و کسانى که به باطل ایمان آوردند و به خدا کافر شدند زیانکاران واقعى هستند! (52)
آنان با شتاب از تو عذاب را مىطلبند; و اگر موعد مقررى تعیین نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان مىآمد; و سرانجام این عذاب بطور ناگهانى بر آنها نازل مىشود در حالى که نمىدانند (و غافلند). (53)
آنان با عجله از تو عذاب مىطلبند، در حالى که جهنم به کافران احاطه دارد! (54)
آن روز که عذاب (الهى) آنها را از بالاى سر و پایین پایشان فرامىگیرد و به آنها ید: «بچشید آنچه را عمل مىکردید» (روز سخت و دردناکى براى آنهاست!) (55)
اى بندگان من که ایمان آوردهاید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در برابر فشارهاى دشمنان تسلیم نشوید)! (56)
هر انسانى مرگ را مىچشد، سپس شما را بسوى ما بازمىگردانند. (57)
و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند، آنان را در غرفههایى از بهشت جاى مىدهیم که نهرها در زیر آن جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; چه خوب است پاداش عملکنندگان! (58)
همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکل مىکنند. (59)
چه بسا جنبندهاى که قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى مىدهد; و او شنوا و داناست. (60)
و هر گاه از آنان بپرسى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟» مىگویند: «الله»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مىسازند؟! (61)
خداوند روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مىکند، و براى هر کس بخواهد محدود مىسازد; خداوند به همه چیز داناست! (62)
و اگر از آنان بپرسى: «چه کسى از آسمان آبى فرستاد و بوسیله آن زمین را پس از مردنش زنده کرد؟ مىگویند: «الله»! بگو: «حمد و ستایش مخصوص خداست!»اما بیشتر آنها نمىدانند. (63)
این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمى و بازى نیست; و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مىدانستند! (64)
هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند (و غیر او را فراموش مىکنند); اما هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مىشوند! (65)
(بگذار) آنچه را (از آیات) به آنها دادهایم انکار کنند و از لذات زودگذر زندگى بهره گیرند; اما بزودى خواهند فهمید! (66)
آیا ندیدند که ما حرم امنى (براى آنها) قرار دادیم در حالى که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) مىربایند؟! آیا به باطل ایمان مىآورند و نعمت خدا را کفران مىکنند؟! (67)
چه کسى ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟! (68)
و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راههاى خود، هدایتشان خواهیم کرد; و خداوند با نیکوکاران است. (69)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طسم! (1)
اینها از آیات کتاب مبین است! (2)
ما از داستان موسى و فرعون بحق بر تو مىخوانیم، براى گروهى که (طالب حقند و) ایمان مىآورند! (3)
فرعون در زمین برترىجویى کرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسیم نمود; گروهى را به ضعف و ناتوانى مىکشاند، پسرانشان را سر مىبرید و زنانشان را (براى کنیزى و خدمت) زنده نگه مىداشت; او به یقین از مفسدان بود! (4)
ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم! (5)
و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم; و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها ( بنى اسرائیل) بیم داشتند نشان دهیم! (6)
ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر ده; و هنگامى که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفکن; و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمىگردانیم، و او را از رسولان قرار مىدهیم!» (7)
(هنگامى که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلما فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.(8)
همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید براى ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمىفهمیدند (که دشمن اصلى خود را در آغوش خویش مىپرورانند)! (9)
(سرانجام) قلب مادر موسى از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهى گشت; و اگر دل او را (بوسیله ایمان و امید) محکم نکرده بودیم، نزدیک بود مطلب را افشا کند! (10)
و (مادر موسى) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیرى کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالى که آنان بىخبر بودند. (11)
ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد); و خواهرش (که بیتابى ماموران را براى پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانوادهاى راهنمایى کنم که مىتوانند این نوزاد را براى شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» (12)
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهى حق است; ولى بیشتر آنان نمىدانند! (13)
و هنگامى که (موسى) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم; و این گونه نیکوکاران را جزا مىدهیم! (14)
او به هنگامى که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد; ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند; یکى از پیروان او بود (و از بنى اسرائیل)، و دیگرى از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى کمک نمود; موسى مشت محکمى بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد); موسى گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکارى است» (15)
(سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم; مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است! (16)
عرض کرد: «پروردگارا! بشکرانه نعمتى که به من دادى، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود! سذللّه (17)
موسى در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى (و در جستجوى اخبار); ناگهان دید همان کسى که دیروز از او یارى طلبیده بود فریاد مىزند و از او کمک مىخواهد، موسى به او گفت: «تو آشکارا انسان (ماجراجو و) گمراهى هستى!» (18)
و هنگامى که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود درگیر شود و با قدرت مانع او گردد، (فریادش بلند شد،) گفت: «اى موسى مىخواهى! مرا بکشى همان گونه که دیروز انسانى را کشتى؟! تو فقط مىخواهى جبارى در روى زمین باشى، و نمىخواهى از مصلحان باشى!» (19)
(در این هنگام) مردى با سرعت از دورترین نقطه شهر ( مرکز فرعونیان) آمد و گفت: «اى موسى! این جمعیت براى کشتن تو به مشورت نشستهاند; فورا از شهر خارج شو، که من از خیرخواهان توام!» (20)
موسى از شهر خارج شد در حالى که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى; عرض کرد: سخللّهپروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایى بخش!» (21)
و هنگامى که متوجه جانب مدین شد گفت: «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند! سذللّه (22)
و هنگامى که به (چاه) آب مدین رسید، گروهى از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب مىکنند; و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیک نمىشوند; موسى) به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمىدهید؟!) سذللّه گفتند: «ما آنها را آب نمىدهیم تا چوپانها همگى خارج شوند; و پدر ما پیرمرد کهنسالى است (و قادر بر این کارها نیست.)!» (23)
موسى براى (گوسفندان) آن دو آب کشید; سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکى بر من فرستى، به آن نیازمندم!» (24)
ناگهان یکى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى که با نهایت حیا گام برمىداشت، گفت: سخللّهپدرم از تو دعوت مىکند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که براى ما انجام دادى به تو بپردازد.» هنگامى که موسى نزد او ( شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات یافتى!» (25)
یکى از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسى را که مىتوانى استخدام کنى آن کسى است که قوى و امین باشد (و او همین مرد است)!» (26)
(شعیب) گفت: «من مىخواهم یکى از این دو دخترم را به همسرى تو درآورم به این شرط که هشت سال براى من کار کنى; و اگر آن را تا ده سال افزایش دهى، محبتى از ناحیه توست; من نمىخواهم کار سنگینى بر دوش تو بگذارم; و ان شاء الله مرا از صالحان خواهى یافت» (27)
(موسى) گفت: «(مانعى ندارد،) این قراردادى میان من و تو باشد; البته هر کدام از این دو مدت را انجام دهم ستمى بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم)! و خدا بر آنچه ما مىگوییم گواه است!» (28)
هنگامى که موسى مدت خود را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش (از مدین به سوى مصر) حرکت کرد، از جانب طور آتشى دید! به خانوادهاش گفت: «درنگ کنید که من آتشى دیدم! (مىروم) شاید خبرى از آن براى شما بیاورم، یا شعلهاى از آتش تا با آن گرم شوید!» (29)
هنگامى که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست دره، در آن سرزمین پر برکت، از میان یک درخت ندا داده شد که: «اى موسى! منم خداوند، پروردگار جهانیان! (30)
عصایت را بیفکن!» هنگامى که (عصا را افکند و) دید همچون مارى با سرعت حرکت مىکند، ترسید و به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد! ندا آمد: «برگرد و نترس، تو در امان هستى! (31)
دستت را در گریبان خود فروبر، هنگامى که خارج مىشود سفید و درخشنده است بدون عیب و نقص; و دستهایت را بر سینهات بگذار، تا ترس و وحشت از تو دور شود! این دو ( معجزه عصا و ید بیضا) برهان روشن از پروردگارت بسوى فرعون و اطرافیان اوست، که آنان قوم فاسقى هستند!» (32)
عرض کرد: «پروردگارا! من یک تن از آنان را کشتهام; مىترسم مرا به قتل برسانند! (33)
و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است; او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند; مىترسم مرا تکذیب کنند!» (34)
فرمود: «بزودى بازوان تو را بوسیله برادرت محکم (و نیرومند) مىکنیم، و براى شما سلطه و برترى قرارمىدهیم; و به برکت آیات ما، بر شما دست نمىیابند; شما و پیروانتان پیروزید!» (35)
هنگامى که موسى معجزات روشن ما را براى آنان آورد، گفتند: «این چیزى جز سحر نیست که بدروغ به خدا بسته شده; ما هرگز چنین چیزى را در نیاکان خود نشنیدهایم!» (36)
موسى گفت: «پروردگارم از حال کسانى که هدایت را از نزد او آوردهاند، و کسانى که عاقبت نیک سرا(ى دنیا و آخرت) از آن آنهاست آگاهتر است! مسلما ظالمان رستگار نخواهند شد! سذللّه (37)
فرعون گفت: «اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم. (اما براى تحقیق بیشتر،) اى هامان، برایم آتشى بر گل بیفروز (و آجرهاى محکم بساز)، و براى من برج بلندى ترتیب ده تا از خداى موسى خبر گیرم; هر چند من گمان مىکنم او از دروغگویان است!» (38)
(سرانجام) فرعون و لشکریانش بدون حق در زمین استکبار کردند، و پنداشتند بسوى ما بازگردانده نمىشوند! (39)
ما نیز او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم; اکنون بنگر پایان کار ظالمان چگونه بود! (40)
و آنان ( فرعونیان) را پیشوایانى قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت مىکنند; وروز رستاخیز یارى نخواهند شد! (41)
و در این دنیا نیز لعنتى بدنبال آنان قرار دادیم; و روز قیامت از زشترویانند! (42)
و ما به موسى کتاب آسمانى دادیم بعد از آنکه اقوام قرون نخستین را هلاک نمودیم; کتابى که براى مردم بصیرتآفرین بود، و مایه هدایت و رحمت; شاید متذکر شوند! (43)
تو در جانب غربى نبودى هنگامى که ما فرمان نبوت را به موسى دادیم; و تو از شاهدان نبودى (در آن هنگام که معجزات را در اختیار موسى گذاردیم)! (44)
ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق کردیم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت (که آثار انبیا از دلهایشان محو شد; پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم)! تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آیات ما را براى آنها ( مشرکان مکه) بخوانى، ولى ما بودیم که تو را فرستادیم (و این آیات را در اختیارت قرار دادیم)! (45)
تو در کنار طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم; ولى این رحمتى از سوى پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا بوسیله آن قومى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکنندهاى براى آنان نیامده است; شاید متذکر شوند! (46)
هرگاه(پیش از فرستادن پیامبرى) مجازات و مصیبتى بر اثر اعمالشان به آنان مىرسید، مىگفتند: «پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا از آیات تو پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم؟!» (47)
ولى هنگامى که حق از نزد ما براى آنها آمد گفتند: «چرا مثل همان چیزى که به موسى داده شد به این پیامبر داده نشده است؟!» مگر بهانهجویانى همانند آنان، معجزاتى را که در گذشته به موسى داده شد، انکار نکردند و گفتند: «این دو نفر ( موسى و هارون) دو ساحرند که دست به دست هم دادهاند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر دو کافریم»؟! (48)
بگو: «اگر راست مىگویید (که تورات و قرآن از سوى خدا نیست)، کتابى هدایتبخشتر از این دو از نزد خدا بیاورید، تا من از آن پیروى کنم!» (49)
اگر این پیشنهاد تو را نپذیرند، بدان که آنان تنها از هوسهاى خود پیروى مىکنند! و آیا گمراهتر از آن کس که پیروى هواى نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهى را نپذیرفته، کسى پیدا مىشود؟! مسلما خداوند قوم ستمگر را هدایت نمىکند! (50)
ما آیات قرآن را یکى پس از دیگرى براى آنان آوردیم شاید متذکر شوند! (51)
کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنان دادهایم به آن ( قرآن) ایمان مىآورند! (52)
و هنگامى که بر آنان خوانده شود مىگویند: «به آن ایمان آوردیم; اینها همه حق است و از سوى پروردگار ماست; ما پیش از این هم مسلمان بودیم!» (53)
آنها کسانى هستند که بخاطر شکیباییشان، اجر و پادششان را دو بار دریافت مىدارند; و بوسیله نیکیها بدیها را دفع مىکنند; و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مىنمایند; (54)
و هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روى مىگردانند و مىگویند: «اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان; سلام بر شما (سلام وداع); ما خواهان جاهلان نیستیم!» (55)
تو نمىتوانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى; ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مىکند; و او به هدایت یافتگان آگاهتر است! (56)
آنها گفتند: «ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان مىربایند!» آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى (از هر شهر و دیارى) بسوى آن آورده مىشود؟! رزقى است از جانب ما; ولى بیشتر آنان نمىدانند! (57)
و چه بسیار از شهرها و آبادیهایى را که بر اثر فراوانى نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاک کردیم! این خانههاى آنهاست (کهویران شده)، و بعد از آنان جز اندکى کسى در آنها سکونت نکرد; و ما وارث آنان بودیم! (58)
و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمىکرد تا اینکه در کانون آنها پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند; و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند! (59)
آنچه به شما داده شده، متاع زندگى دنیا و زینت آن است; و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است; آیا اندیشه نمىکنید؟! (60)
آیا کسى که به او وعده نیکو دادهایم و به آن خواهد رسید، همانند کسى است که متاع زندگى دنیا به او دادهایم سپس روز قیامت (براى حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟! (61)
روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «کجا هستند همتایانى که براى من مىپنداشتید؟!» (62)
گروهى (از معبودان) که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است میگویند: «پروردگارا! ما اینها ( عابدان) را گمراه کردیم; (آرى) ما آنها را گمراه کردیم همانگونه که خودمان گمراه شدیم; ما از آنان به سوى تو بیزارى مىجوییم; آنان در حقیقت ما را نمىپرستیدند (بلکه هواى نفس خود را پرستش مىکردند)!» (63)
و به آنها ( عابدان) گفته مىشود: «معبودهایتان را که همتاى خدا مىپنداشتید بخوانید (تا شما را یارى کنند)!» معبودهایشان را مىخوانند، ولى جوابى به آنان نمىدهند! و (در این هنگام) عذاب الهى را (با چشم خود) مىبینند، و آرزو مىکنند اى کاش هدایت یافته بودند! (64)
(به خاطر آورید) روزى را که خداوند آنان را ندا مىدهد و مىگوید: «چه پاسخى به پیامبران (من) گفتید؟!» (65)
در آن روز، همه اخبار به آنان پوشیده مىماند، (حتى نمىتوانند) از یکدیگر سؤالى کنند! (66)
اما کسى که توبه کند، و ایمان آورد و عمل صالحى انجام دهد، امید است از رستگاران باشد! (67)
پروردگار تو هر چه بخواهد مىآفریند، و هر چه بخواهد برمىگزیند; آنان (در برابر او) اختیارى ندارند; منزه است خداوند، و برتر است از همتایانى که براى او قائل مىشوند! (68)
و پروردگار تو مىداند آنچه را که سینههایشان پنهان مىدارد و آنچه را آشکار مىسازند! (69)
و او خدایى است که معبودى جز او نیست; ستایش براى اوست در این جهان و در جهان دیگر; حاکمیت (نیز) از آن اوست; و همه شما به سوى او بازگردانده مىشوید! (70)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا قیامت بر شما جاودان سازد، آیا معبودى جز خدا مىتواند روشنایى براى شما بیاورد؟! آیا نمىشنوید؟!» (71)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان کند، کدام معبود غیر از خداست که شبى براى شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمىبینید؟!» (72)
و از رحمت اوست که براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم براى بهرهگیرى از فضل خدا تلاش کنید، و شاید شکر نعمت او را بجا آورید! (73)
(به خاطر آورید) روزى را که آنها را ندا مىدهد و مىگوید: «کجایند همتایانى که براى من مىپنداشتید؟!» (74)
(در آن روز) از هر امتى گواهى برمىگزینیم و (به مشرکان) مىگوییم: «دلیل خود را بیاورید! سذللّه اما آنها مىدانند که حق از آن خداست، و تمام آنچه را افترا مىبستند از (نظر) آنها گم خواهد شد! (75)
قارون از قوم موسى بود، اما بر آنان ستم کرد; ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهاى آن براى یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامى را که قومش به او گفتند: «این همه شادى مغرورانه مکن، که خداوند شادىکنندگان مغرور را دوست نمىدارد! (76)
و درآنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب; و بهرهات را از دنیا فراموش مکن; و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن; و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! (77)
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشى که نزد من است به دست آوردهام!» آیا او نمىدانست که خداوند اقوامى را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى که عذاب الهى فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمىشوند. (78)
(روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: «اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمى دارد!» (79)
اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمىکنند. سذللّه (80)
سپس ما، او و خانهاش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمىتوانست خویشتن را یارى دهد. (81)
و آنها که دیروز آرزو مىکردند بجاى او باشند (هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: «واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مىدهد یا تنگ مىگیرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد! اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمىشوند! (82)
(آرى،) این سراى آخر تو را (تنها) براى کسانى قرارمىدهیم که اراده برترىجویى در زمین و فساد را ندارند; و عاقبت نیک براى پرهیزگاران است! (83)
کسى که کار نیکى انجام دهد، براى او پاداشى بهتر از آن است; و به کسانى که کارهاى بد انجام دهند، مجازات بدکاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود. (84)
آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت ( زادگاهت) بازمىگرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر مىداند چه کسى (برنامه) هدایت آورده، و چه کسى در گمراهى آشکار است! سذللّه (85)
و تو هرگز امید نداشتى که این کتاب آسمانى به تو القا گردد; ولى رحمت پروردگارت چنین ایجاب کرد! اکنون که چنین است، هرگز از کافران پشتیبانى مکن! (86)
و هرگز (آنها) تو را از آیات خداوند، بعد از آنکه بر تو نازل گشت، بازندارند! و بسوى پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش! (87)
معبود دیگرى را با خدا مخوان، که هیچ معبودى جز او نیست; همه چیز جز ذات (پاک) او فانى مىشود; حاکمیت تنها از آن اوست; و همه بسوى او بازگردانده مى شوید! (88)
سورة النمل 27
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طس - این آیات قرآن و کتاب مبین است، (1)
وسیله هدایت و بشارت براى مؤمنان است; (2)
همان کسانى که نماز را برپا مىدارند، و زکات را ادا مىکنند، و آنان به آخرت یقین دارند. (3)
کسانى که به آخرت ایمان ندارند، اعمال (بد)شان را براى آنان زینت مىدهیم بطورى که سرگردان مىشوند. (4)
آنان کسانى هستند که عذاب بد (و دردناک) براى آنهاست; و آنها در آخرت، زیانکارترین مردمند! (5)
به یقین این قرآن از سوى حکیم و دانایى بر تو القا مىشود. (6)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که موسى به خانواده خود گفت: «من آتشى از دور دیدم; (همین جا توقف کنید;) بزودى خبرى از آن براى شما مىآورم، یا شعله آتشى تا گرم شوید.» (7)
هنگامى که نزد آتش آمد، ندایى برخاست که: «مبارک باد آن کس که در آتش است و کسى که در اطراف آن است ( فرشتگان و موسى) و منزه است خداوندى که پروردگار جهانیان است! (8)
اى موسى! من خداوند عزیز و حکیمم! (9)
و عصایت را بیفکن! -هنگامى که (موسى) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون مارى به هر سو مىدود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد- اى موسى! نترس، که رسولان در نزد من نمىترسند! (10)
مگر کسى که ستم کند; سپس بدى را به نیکى تبدیل نماید، که (توبه او را مىپذیرم، و) من غفور و رحیمم! (11)
و دستت را در گریبانت داخل کن; هنگامى که خارج مىشود، سفید و درخشنده است بى آنکه عیبى در آن باشد; این در زمره معجزات نهگانهاى است که تو با آنها بسوى فرعون و قومش فرستاده مىشوى; آنان قومى فاسق و طغیانگرند!» (12)
و هنگامى که آیات روشنىبخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «این سحرى است آشکار!» (13)
و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! (14)
و ما به داوود و سلیمان، دانشى عظیم دادیم; و آنان گفتند: «ستایش از آن خداوندى است که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمنش برترى بخشید.» (15)
و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده; این فضیلت آشکارى است.» (16)
لشکریان سلیمان، از جن و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند; آنقدر زیاد بودند که باید توقف مىکردند تا بههم ملحق شوند! (17)
(آنها حرکت کردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند; مورچهاى گفت: «به لانههاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمىفهمند!» (18)
سلیمان از سخن او تبسمى کرد و خندید و گفت: «پروردگارا! شکر نعمتهایى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به من الهام کن، و توفیق ده تا عمل صالحى که موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن!» (19)
(سلیمان) در جستجوى آن پرنده ( هدهد) برآمد و گفت: «چرا هدهد را نمىبینم، یا اینکه او از غایبان است؟! (20)
قطعا او را کیفر شدیدى خواهم داد، یا او را ذبح مىکنم، یا باید دلیل روشنى (براى غیبتش) براى من بیاورد! (21)
چندان درنگ نکرد (که هدهد آمد و) گفت: «من بر چیزى آگاهى یافتم که تو بر آن آگاهى نیافتى; من از سرزمین «سبا» یک خبر قطعى براى تو آوردهام! (22)
من زنى را دیدم که بر آنان حکومت مىکند، و همه چیز در اختیار دارد، و (به خصوص) تخت عظیمى دارد! (23)
او و قومش را دیدم که براى غیر خدا -خورشید- سجده مىکنند; و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته; و از این رو هدایت نمىشوند!» (24)
چرا براى خداوندى سجده نمىکنند که آنچه را در آسمانها و زمین پنهان است خارج (و آشکار) مىسازد، و آنچه را پنهان مىدارید یا آشکار مىکنید مىداند؟! (25)
خداوندى که معبودى جز او نیست، و پروردگار عرش عظیم است! (26)
(سلیمان) گفت: «ما تحقیق مىکنیم ببینیم راست گفتى یا از دروغگویان هستى؟ (27)
این نامه مرا ببر و بر آنان بیفکن; سپس برگرد (و در گوشهاى توقف کن) ببین آنها چه عکس العملى نشان مىدهند! (28)
(ملکه سبا) گفت: «اى اشراف! نامه پرارزشى به سوى من افکنده شده! (29)
این نامه از سلیمان است، و چنین مىباشد: به نام خداوند بخشنده مهربان (30)
توصیه من این است که نسبت به من برترىجویى نکنید، و بسوى من آیید در حالى که تسلیم حق هستید!» (31)
(سپس) گفت: «اى اشراف (و اى بزرگان)! نظر خود را در این امر مهم به من بازگو کنید، که من هیچ کار مهمى را بدون حضور (و مشورت) شما انجام ندادهام! (32)
گفتند: «ما داراى نیروى کافى و قدرت جنگى فراوان هستیم، ولى تصمیم نهایى با توست; ببین چه دستور مىدهى!» (33)
گفت: پادشاهان هنگامى که وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مىکشند، و عزیزان آنجا را ذلیل مىکنند; (آرى) کار آنان همینگونه است! (34)
و من (اکنون جنگ را صلاح نمىبینم،) هدیه گرانبهایى براى آنان مىفرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر مىآورند (و از این طریق آنها را بیازمایم)!» (35)
هنگامى که (فرستاده ملکه سبا)ا نزد سلیمان آمد، گفت: «مىخواهید مرا با مال کمک کنید (و فریب دهید)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است; بلکه شما هستید که به هدیههایتان خوشحال مىشوید! (36)
بسوى آنان بازگرد (و اعلام کن) با لشکریانى به سراغ آنان مىآییم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند; و آنان را از آن (سرزمین آباد) با ذلت و خوارى بیرون مىرانیم!» (37)
(سلیمان) گفت: «اى بزرگان! کدام یک از شما تخت او را براى من مىآورد پیش از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند؟» (38)
عفریتى از جن گفت: «من آن را نزد تو مىآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزى و من نسبت به این امر، توانا و امینم!» (39)
(اما) کسى که دانشى از کتاب (آسمانى) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامى که(سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا مىآورم یا کفران مىکنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر مىکند; و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنى و کریم است!» (40)
(سلیمان) گفت: «تخت او را برایش ناشناس سازید; ببینم آیا متوجه مىشود یا از کسانى است که هدایت نخواهند شد؟! (41)
هنگامى که آمد، به او گفته شد: «آیا تخت تو این گونه است؟» گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم!» (42)
و او را از آنچه غیر از خدا میپرستید بازداشت، که او ( ملکه سبا) از قوم کافران بود. (43)
به او گفته شد: «داخل حیاط (قصر) شو!» هنگامى که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد; اما سلیمان) گفت: «(این آب نیست،) بلکه قصرى است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم; و (اینک) با سلیمان براى خداوندى که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!» (44)
ما به سوى «ثمود»، برادرشان «صالح» را فرستادیم که: خداى یگانهرا بپرستید! اما آنان به دو گروه تقسیم شدند که به مخاصمه پرداختند. (45)
(صالح) گفت: «اى قوم من! چرا براى بدى قبل از نیکى عجله مىکنید (و عذاب الهى را مىطلبید نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمىکنید تا شاید مشمول رحمت (او) شوید؟!» (46)
آنها گفتند: «ما تو را و کسانى که با تو هستند به فال بد گرفتیم!» (صالح) گفت: «فال (نیک و) بد شما نزد خداست (و همه مقدرات به قدرت او تعیین مىگردد); بلکه شما گروهى هستید فریبخورده! (47)
و در آن شهر، نه گروهک بودند که در زمین فساد مىکردند و اصلاح نمىکردند. (48)
آنها گفتند: «بیایید قسم یاد کنید به خدا که بر او ( صالح) و خانواده اش شبیخون مى زنیم (و آنها را به قتل مىرسانیم;) سپس به ولى دم او مىگوییم: ما هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتیم و در این گفتار خود صادق هستیم!» (49)
آنها نقشه مهمى کشیدند، و ما هم نقشه مهمى; در حالى که آنها درک نمىکردند! (50)
بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، که ما آنها و قومشان همگى را نابود کردیم; (51)
این خانههاى آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده; و در این نشانه روشنى است براى کسانى که آگاهند! (52)
و کسانى را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم! (53)
و لوط را (به یاد آور) هنگامى که به قومش گفت: «آیا شما به سراغ کار بسیار زشتى مىروید در حالى که (نتایج شوم آن را) مىبینید؟! (54)
آیا شما بجاى زنان، از روى شهوت به سراغ مردان مىروید؟! شما قومى نادانید!» (55)
آنها پاسخى جز این نداشتند که (به یکدیگر) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها افرادى پاکدامن هستند!» (56)
ما او و خانوادهاش را نجات دادیم، بجز همسرش که مقدر کردیم جزء باقىماندگان (در آن شهر) باشد! (57)
سپس بارانى (از سنگ) بر سر آنها باراندیم (و همگى زیر آن مدفون شدند); و چه بد است باران انذارشدگان! (58)
بگو: «حمد مخصوص خداست; و سلام بر بندگان برگزیدهاش!» آیا خداوند بهتر است یا بتهایى که همتاى او قرارمىدهند؟! (59)
(آیا بتهایى که معبود شما هستند بهترند) یا کسى که آسمانها و زمین را آفریده؟! و براى شما از آسمان، آبى فرستاد که با آن، باغهایى زیبا و سرورانگیز رویاندیم; شما هرگز قدرت نداشتید درختان آن را برویانید! آیا معبود دیگرى با خداست؟! نه، بلکه آنها گروهى هستند که (از روى نادانى، مخلوقات را) همطراز (پروردگارشان) قرار مىدهند! (60)
یا کسى که زمین را مستقر و آرام قرار داد، و میان آن نهرهایى روان ساخت، و براى آن کوههاى ثابت و پابرجا ایجاد کرد، و میان دو دریا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند; با این حال) آیا معبودى با خداست؟! نه، بلکه بیشتر آنان نمىدانند (و جاهلند)! (61)
یا کسى که دعاى مضطر را اجابت مىکند و گرفتارى را برطرف مىسازد، و شما را خلفاى زمین قرارمىدهد; آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکر مىشوید! (62)
یا کسى که شما را در تاریکیهاى صحرا و دریا هدایت مىکند، و کسى که بادها را بعنوان بشارت پیش از نزول رحمتش مىفرستد; آیا معبودى با خداست؟! خداوند برتر است از آنچه براى او شریک قرارمىدهند! (63)
یا کسى که آفرینش را آغاز کرد، سپس آن را تجدید مىکند، و کسى که شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد; آیا معبودى با خداست؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید اگر راست مىگویید! سذللّه (64)
بگو: «کسانى که در آسمانها و زمین هستند غیب نمىدانند جز خدا، و نمىدانند کى برانگیخته مىشوند!» (65)
آنها ( مشرکان) اطلاع صحیحى درباره آخرت ندارند; بلکه در اصل آن شک دارند; بلکه نسبت به آن نابینایند! (66)
و کافران گفتند: «آیا هنگامى که ما و پدرانمان خاک شدیم، (زنده مىشویم و) از دل خاک بیرون مىآییم؟! (67)
این وعدهاى است که به ما و پدرانمان از پیش داده شده; اینها همان افسانههاى خرافى پیشینیان است!» (68)
بگو: «در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!» (69)
از (تکذیب و انکار) آنان غمگین مباش، و سینهات از توطئه آنان تنگ نشود! (70)
آنها مىگویند: «این وعده (عذاب که به ما مىدهید) کى خواهد آمد اگر راست مىگویید؟!» (71)
بگو: «شاید پارهاى از آنچه درباره آن شتاب مىکنید، نزدیک و در کنار شما باشد!» (72)
مسلما پروردگار تو نسبت به مردم، فضل (و رحمت) دارد; ولى بیشترشان شکرگزار نیستند! (73)
و پروردگارت آنچه را در سینههایشان پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىکنند بخوبى مىداند! (74)
و هیچ موجود پنهانى در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین (در لوح محفوظ و علم بىپایان پروردگار) ثبت است! (75)
این قرآن اکثر چیزهایى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند براى آنان بیان مىکند; (76)
و مایه هدایت و رحمت براى مؤمنان است! (77)
پروردگار تو میان آنها در قیامت به حکم خود داورى مىکند; و اوست قادر دانا. (78)
پس بر خدا توکل کن، که تو بر حق آشکار هستى! (79)
مسلما تو نمىتوانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمىتوانى کران را هنگامى که روى برمىگردانند و پشت مىکنند فراخوانى! (80)
و نیز نمىتوانى کوران را از گمراهیشان برهانى; تو فقط میتوانى سخن خود را به گوش کسانى برسانى که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیمند! (81)
و هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبندهاى را از زمین براى آنها خارج مىکنیم که با آنان تکلم مىکند (و مىگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمىآوردند. (82)
(به خاطر آور) روزى را که ما از هر امتى، گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مىکردند محشور مىکنیم; و آنها را نگه مىداریم تا به یکدیگر ملحق شوند! (83)
تا زمانى که (به پاى حساب) مىآیند، (به آنان) مىگوید: «آیا آیات مرا تکذیب کردید و در صدد تحقیق برنیامدید؟! شما چه اعمالى انجام مىدادید؟!» (84)
دراین هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع مىشود، و آنها سخنى ندارند که بگویند! (85)
یا ندیدند که ما شب را براى آرامش آنها قرار دادیم و روز را روشنىبخش؟! در این امور نشانههاى روشنى است براى کسانى که ایمان مىآورند (و آماده قبول حقند). (86)
و (به خاطر آورید) روزى را که در «صور» دمیده مىشود، و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو مىروند، جز کسانى که خدا خواسته; و همگى با خضوع در پیشگاه او حاضر مىشوند! (87)
کوهها را مىبینى، و آنها را ساکن و جامد مىپندارى، در حالى که مانند ابر در حرکتند; این صنع و آفرینش خداوندى است که همه چیز را متقن آفریده; او از کارهایى که شما انجام مىدهید مسلما آگاه است! (88)
کسانى که کار نیکى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت; و آنان از وحشت آن روز درامانند! (89)
و آنها که اعمال بدى انجام دهند، به صورت در آتش افکنده مىشوند; آیا جزایى جز آنچه عمل مىکردید خواهید داشت؟! (90)
(بگو:) من مامورم پروردگار این شهر (مقدس مکه) را عبادت کنم، همان کسى که این شهر را حرمت بخشیده; در حالى که همه چیز از آن اوست! و من مامورم که از مسلمین باشم; (91)
و اینکه قرآن را تلاوت کنم! هر کس هدایت شود بسود خود هدایت شده; و هر کس گمراه گردد (زیانش متوجه خود اوست;) بگو: «من فقط از انذارکنندگانم!» (92)
بگو: «حمد و ستایش مخصوص ذات خداست; بزودى آیاتش را به شما نشان مىدهد تا آن را بشناسید; و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهید غافل نیست! (93)
سورة الشعراء 26
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طسم (1)
این آیات کتاب روشنگر است. (2)
گویى مىخواهى جان خود را از شدت اندوه از دست دهى بخاطر اینکه آنها ایمان نمىآورند! (3)
اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیهاى نازل مىکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد! (4)
و هیچ ذکر تازهاى از سوى خداوند مهربان براى آنها نمىآید مگر اینکه از آن روىگردان مىشوند! (5)
آنان تکذیب کردند; اما بزودى اخبار (کیفر) آنچه را استهزا مىکردند به آنان مىرسد! (6)
آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چقدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم؟! (7)
در این، نشانه روشنى است (بر وجود خدا); ولى بیشترشان هرگز مؤمن نبودهاند! (8)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (9)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت موسى را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو... (10)
قوم فرعون، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمىکنند؟! (11)
(موسى) عرض کرد: «پروردگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند، (12)
و سینهام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گویا نیست; (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یارى کند)! (13)
و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند; مىترسم مرا بکشند (و این رسالت به پایان نرسد)! (14)
فرمود: «چنین نیست، (آنان کارى نمىتوانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (براى هدایتشان) بروید; ما با شما هستیم و (سخنانتان را) مىشنویم! (15)
به سراغ فرعون بروید و بگویید: ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم; (16)
بنى اسرائیل را با ما بفرست!» (آنها به سراغ فرعون آمدند); (17)
(فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکى در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایى از زندگیت را در میان ما نبودى؟! (18)
و سرانجام، آن کارت را (که نمىبایست انجام دهى) انجام دادى (و یک نفر از ما را کشتى)، و تو از ناسپاسانى!» (19)
(موسى) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالى که از بىخبران بودم! (20)
پس هنگامى که از شما ترسیدم فرار کردم; و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد! (21)
آیا این منتى است که تو بر من مىگذارى که بنى اسرائیل را برده خود ساختهاى؟!» (22)
فرعون گفت: «پروردگار عالمیان چیست؟!» (23)
(موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید!». (24)
(فرعون) به اطرافیانش گفت: «آیا نمىشنوید (این مرد چه مىگوید)؟!» (25)
(موسى) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!» (26)
(فرعون) گفت: «پیامبرى که بسوى شما فرستاده شده مسلما دیوانه است!» (27)
(موسى) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است مىباشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار مىگرفتید!» (28)
(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودى غیر از من برگزینى، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!» (29)
(موسى) گفت: «حتى اگر نشانه آشکارى براى تو بیاورم (باز ایمان نمىآورى)؟!» (30)
گفت: «اگر راست مىگویى آن را بیاور!» (31)
در این هنگام موسى عصاى خود را افکند، و ناگهان مار عظیم و آشکارى شد; (32)
و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (33)
(فرعون) به گروهى که اطراف او بودند گفت: «این ساحر آگاه و ماهرى است! (34)
او مىخواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر مىدهید؟» (35)
گفتند: «او و برادرش را مهلت ده; و ماموران را براى بسیج به تمام شهرها اعزام کن، (36)
تا هر ساحر ماهر و دانایى را نزد تو آورند!» (37)
سرانجام ساحران براى وعدهگاه روز معینى جمعآورى شدند. (38)
و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع مىکنید... (39)
تا اگر ساحران پیروز شوند، از آنان پیروى کنیم؟!» (40)
هنگامى که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آیا اگر ما پیروز شویم، پاداش مهمى خواهیم داشت؟» (41)
گفت: «(آرى،) و در آن صورت شما از مقربان خواهید بود!» (42)
(روز موعود فرا رسید و همگى جمع شدند;) موسى به ساحران گفت: «آنچه را مىخواهید بیفکنید، بیفکنید!» (43)
آنها طنابها و عصاهاى خود را افکندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پیروزیم!» (44)
سپس موسى عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! (45)
فورا همه ساحران به سجده افتادند. (46)
گفتند: «ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، (47)
پروردگار موسى و هارون!» (48)
(فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحرآموخته (و این یک توطئه است)! اما بزودى خواهید دانست! دستها و پاهاى شما را بعکس یکدیگر قطع مىکنم، و همه شما را به دار مىآویزم!» (49)
گفتند: «مهم نیست، (هر کارى از دستت ساخته است بکن)! ما بسوى پروردگارمان بازمىگردیم! (50)
ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم!; سذللّه (51)
و به موسى وحى کردیم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید! سذللّه (52)
فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) ماموران بسیج نیرو را به شهرها فرستاد، (53)
(و گفت:) اینها مسلما گروهى اندکند; (54)
و اینها ما را به خشم آوردهاند; (55)
و ما همگى آماده پیکاریم!» (56)
(سرانجام فرعونیان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمهها بیرون راندیم، (57)
و از گنجها و قصرهاى مجلل! (58)
(آرى،) اینچنین کردیم! و بنى اسرائیل را وارث آنها ساختیم! (59)
آنان به تعقیب بنى اسرائیل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (60)
هنگامى که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسى گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!» (61)
(موسى) گفت: «چنین نیست! یقینا پروردگارم با من است، بزودى مرا هدایت خواهد کرد!» (62)
و بدنبال آن به موسى وحى کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشى همچون کوه عظیمى بود! (63)
و در آنجا دیگران ( لشکر فرعون) را نیز (به دریا) نزدیک ساختیم! (64)
و موسى و تمام کسانى را که با او بودند نجات دادیم! (65)
سپس دیگران را غرق کردیم! (66)
در این جریان، نشانه روشنى است ولى بیشترشان ایمان نیاوردند! (چرا که طالب حق نبودند) (67)
و پروردگارت شکستناپذیر و مهربان است! (68)
و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، (69)
هنگامى که به پدر و قومش گفت: «چه چیز را مىپرستید؟!» (70)
گفتند: «بتهایى را مىپرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم.» (71)
گفت: «آیا هنگامى که آنها را مىخوانید صداى شما را مىشنوند؟! (72)
یا سود و زیانى به شما مىرسانند؟!» (73)
گفتند: «ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین مىکنند.» (74)
گفت: «آیا دیدید (این) چیزهایى را که پیوسته پرستش مىکردید... (75)
شما و پدران پیشین شما، (76)
همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالمیان! (77)
همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنمائیم مىکند، (78)
و کسى که مرا غذا مىدهد و سیراب مىنماید، (79)
و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مىدهد، (80)
و کسى که مرا مىمیراند و سپس زنده مىکند، (81)
و کسى که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد! (82)
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن! (83)
و براى من در میان امتهاى آینده، زبان صدق (و ذکر خیرى) قرار ده! (84)
و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان! (85)
و پدرم ( عمویم) را بیامرز، که او از گمراهان بود! (86)
و در آن روز که مردم برانگیخته مىشوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! (87)
در آن روز که مال و فرزندان سودى نمىبخشد، (88)
مگر کسى که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!» (89)
(در آن روز،) بهشت براى پرهیزکاران نزدیک مىشود، (90)
و دوزخ براى گمراهان آشکار مىگردد، (91)
و به آنان گفته مىشود: «کجا هستند معبودانى که آنها را پرستش مىکردید... (92)
معبودهایى غیر از خدا؟! آیا آنها شمارا یارى مىکنند، یا کسى به یارى آنها مىآید؟!» (93)
در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده مىشوند; (94)
و همچنین همگى لشکریان ابلیس! (95)
آنها در آنجا در حالى که به مخاصمه برخاستهاند مىگویند: (96)
«به خدا سوگند که ما در گمراهى آشکارى بودیم، (97)
چون شما را با پروردگار عالمیان برابر مىشمردیم! (98)
اما کسى جز مجرمان ما را گمراه نکرد! (99)
(افسوس که امروز) شفاعتکنندگانى براى ما وجود ندارد، (100)
و نه دوست گرم و پرمحبتى! (101)
اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازگردیم و از مؤمنان باشیم!» (102)
در این ماجرا، نشانه (و عبرتى) است; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (103)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (104)
قوم نوح رسولان را تکذیب کردند، (105)
هنگامى که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمىکنید؟! (106)
مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم! (107)
تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (108)
من براى این دعوت، هیچ مزدى از شما نمىطلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (109)
پس، تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!» (110)
گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالى که افراد پست و بىارزش از تو پیروى کردهاند؟!» (111)
(نوح) گفت: «من چه مىدانم آنها چه کارى داشتهاند! (112)
حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما مىفهمیدید! (113)
و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد. (114)
من تنها انذارکنندهاى آشکارم.» (115)
گفتند: «اى نوح! اگر (از حرفهایت) دست برندارى، سنگباران خواهى شد!» (116)
گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تکذیب کردند! (117)
اکنون میان من و آنها جدایى بیفکن; و مرا و مؤمنانى را که با من هستند رهایى بخش!» (118)
ما، او و کسانى را که با او بودند، در آن کشتى که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایى بخشیدیم! (119)
سپس بقیه را غرق کردیم! (120)
در این ماجرا نشانه روشنى است; اما بیشتر آنان مؤمن نبودند. (121)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (122)
قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (123)
هنگامى که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمىکنید؟! (124)
مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم. (125)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (126)
من در برابر این دعوت، هیچ اجر و پاداشى از شما نمىطلبم; اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. (127)
آیا شما بر هر مکان مرتفعى نشانهاى از روى هوا و هوس مىسازید؟! (128)
و قصرها و قلعههاى زیبا و محکم بنا مىکنید شاید در دنیا جاودانه بمانید؟! (129)
و هنگامى که کسى را مجازات مىکنید همچون جباران کیفر مىدهید! (130)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (131)
و از (نافرمانى) خدایى بپرهیزید که شما را به نعمتهایى که مىدانید امداد کرده; (132)
شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده; (133)
همچنین به باغها و چشمهها! (134)
(اگر کفران کنید،) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم!» (135)
آنها ( قوم عاد) گفتند: «براى ما تفاوت نمىکند، چه ما را انذار کنى یا نکنى; (بیهوده خود را خسته مکن)! (136)
این همان روش (و افسانههاى) پیشینیان است! (137)
و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!» (138)
آنان هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم; و در این، آیتو نشانهاى است (براى آگاهان) ; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (139)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (140)
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (141)
هنگامى که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمىکنید؟! (142)
من براى شما پیامبرى امین هستم! (143)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (144)
من در برابر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمىطلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (145)
آیا شما تصور مىکنید همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایى که اینجاست مىمانید، (146)
در این باغها و چشمهها، (147)
در این زراعتها و نخلهایى که میوههایش شیرین و رسیده است؟! (148)
و از کوهها خانههایى مىتراشید، و در آن به عیش و نوش مىپردازید! (149)
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید! (150)
و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! (151)
همانها که در زمین فساد مىکنند و اصلاح نمىکنند!» (152)
گفتند: «(اى صالح!) تو از افسون شدگانى (و عقل خود را از دست دادهاى!) (153)
تو فقط بشرى همچون مائى; اگر راست مىگویى آیت و نشانهاى بیاور!» (154)
گفت: «این ناقهاى است (که آیت الهى است) براى او سهمى (از آب قریه)، و براى شما سهم روز معینى است! (155)
کمترین آزارى به آن نرسانید، که عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!» (156)
سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پى» کردند; (و هلاک نمودند) سپس از کرده خود پشیمان شدند! (157)
و عذاب الهى آنان را فرا گرفت; در این، آیت و نشانهاى است; ولى بیشتر آنان مؤمن نبودند! (158)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (159)
قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند، (160)
هنگامى که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمىکنید؟! (161)
من براى شما پیامبرى امین هستم! (162)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (163)
من در برابر این دعوت، اجرى از شما نمىطلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است! (164)
آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور مىروید (و همجنس بازى مىکنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!) (165)
و همسرانى را که پروردگارتان براى شما آفریده است رها مىکنید؟! (حقا) شما قوم تجاوزگرى هستید!» (166)
گفتند: «اى لوط! اگر (از این سخنان) دست برندارى، به یقین از اخراج شدگان خواهى بود!» (167)
گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم! (168)
پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام مىدهند رهایى بخش!» (169)
ما او و تمامى خاندانش را نجات دادیم، (170)
جز پیرزنى که در میان بازماندگان بود! (171)
سپس دیگران را هلاک کردیم! (172)
و بارانى (از سنگ) بر آنها فرستادیم; چه باران بدى بود باران انذارشدگان! (173)
در این (ماجراى قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتى است; اما بیشترشان مؤمن نبودند. (174)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (175)
اصحاب ایکه ( شهرى نزدیک مدین) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (176)
هنگامى که شعیب به آنها گفت: «آیا تقوا پیشه نمىکنید؟! (177)
مسلما من براى شما پیامبرى امین هستم! (178)
پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (179)
من در برابر این دعوت، پاداشى از شما نمىطلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (180)
حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشى نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید! (181)
و با ترازوى صحیح وزن کنید! (182)
و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش براى فساد نکنید! (183)
و از (نافرمانى) کسى که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید!» (184)
آنها گفتند: «تو فقط از افسونشدگانى! (185)
تو بشرى همچون مائى، تنها گمانى که درباره تو داریم این است که از دروغگویانى! (186)
اگر راست مىگویى، سنگهایى از آسمان بر سر ما بباران!» (187)
(شعیب) گفت: «پروردگار من به اعمالى که شما انجام مىدهید داناتر است!» (188)
سرانجام او را تکذیب کردند، و عذاب روز سایبان (سایبانى از ابر صاعقهخیز) آنها را فراگرفت; یقینا آن عذاب روز بزرگى بود! (189)
در این ماجرا، آیت و نشانهاى است; ولى بیشتر آنها مؤمن نبودند. (190)
و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (191)
مسلما این (قرآن) از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است! (192)
روح الامین آن را نازل کرده است... (193)
بر قلب (پاک) تو، تا از انذارکنندگان باشى! (194)
آن را به زبان عربى آشکار (نازل کرد)! (195)
و توصیف آن در کتابهاى پیشینیان نیز آمده است! (196)
آیا همین نشانه براى آنها کافى نیست که علماى بنى اسرائیل بخوبى از آن آگاهند؟! (197)
هرگاه ما آن را بر بعضى از عجم ( غیر عرب)ها نازل مىکردیم... (198)
و او آن را بر ایشان مىخواند، به آن ایمان نمىآورند! (199)
(آرى،) این گونه (با بیانى رسا) قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مىکنیم! (200)
(اما) به آن ایمان نمىآورند تا عذاب دردناک را با چشم خود ببینند! (201)
ناگهان به سراغشان مىآید، در حالى که توجه ندارند! (202)
و (در آن هنگام) مىگویند: «آیا به ما مهلتى داده خواهد شد؟!» (203)
آیا براى عذاب ما عجله مىکنند؟! (204)
به ما خبر ده، اگر (باز هم) سالیانى آنها را از این زندگى بهرهمند سازیم... (205)
سپس عذابى که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید... (206)
این تمتع و بهرهگیرى از دنیا براى آنها سودى نخواهد داشت! (207)
ما هیچ شهر و دیارى را هلاک نکردیم مگر اینکه انذارکنندگانى (از پیامبران الهى) داشتند. (208)
تا متذکر شوند; و ما هرگز ستمکار نبودیم! (که بدون اتمام حجت مجازات کنیم) (209)
شیاطین و جنیان (هرگز) این آیات را نازل نکردند! (210)
و براى آنها سزاوار نیست; و قدرت ندارند! (211)
آنها از استراق سمع (و شنیدن اخبار آسمانها) برکنارند! (212)
(اى پیامبر!) هیچ معبودى را با خداوند مخوان، که از معذبین خواهى بود! (213)
و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! (214)
و بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند بگستر! (215)
اگر تو را نافرمانى کنند بگو: «من از آنچه شما انجام مىدهید بیزارم!» (216)
و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن! (217)
همان کسى که تو را به هنگامى که (براى عبادت) برمىخیزى مىبیند; (218)
و (نیز) حرکت تو را در میان سجدهکنندگان! (219)
اوست خداى شنوا و دانا. (220)
آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسى نازل مىشوند؟! (221)
آنها بر هر دروغگوى گنهکار نازل مىگردند; (222)
آنچه را مىشنوند (به دیگران) القا مىکنند; و بیشترشان دروغگو هستند! (223)
(پیامبر اسلام شاعر نیست;) شاعران کسانى هستند که گمراهان از آنان پیروى مىکنند. (224)
آیا نمىبینى آنها در هر وادى سرگردانند؟ (225)
و سخنانى مىگویند که (به آنها) عمل نمىکنند؟! (226)
مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام مىدهند و خدا را بسیار یاد مى کنند، و به هنگامى که مورد ستم واقع مىشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمىخیزند (و از شعر در این راه کمک مىگیرند); آنها که ستم کردند به زودى مىدانند که بازگشتشان به کجاست! (227)
سورة الفرقان 25
به نام خداوند بخشاینده و بخشایشگر
زوال ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهنده جهانیان باشد. (1)
خداوندى که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندى براى خود انتخاب نکرد، و همتایى در حکومت و مالکیت ندارد، و همه چیز را آفرید، و به دقت اندازهگیرى نمود! (2)
آنان غیر از خداوند معبودانى براى خود برگزیدند; معبودانى که چیزى را نمىآفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند. (3)
و کافران گفتند: «این فقط دروغى است که او ساخته، و گروهى دیگر او را بر این کار یارى دادهاند.» آنها (با این سخن،) ظلم و دروغ بزرگى را مرتکب شدند. (4)
و گفتند: «این همان افسانههاى پیشینیان است که وى آن را رونویس کرده، و هر صبح و شام بر او املا مىشود.» (5)
بگو: «کسى آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمین را مىداند; او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است!» (6)
و گفتند: «چرا این پیامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهاى بر او نازل نشده که همراهوى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟! (7)
یا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، یا باغى داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پیروى مىکنید!» (8)
ببین چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند! (9)
زوال ناپذیر و بزرگ است خدایى که اگر بخواهد براى تو بهتر از این قرار مىدهد: باغهایى که نهرها از زیر درختانش جارى است، و (اگر بخواهد) براى تو کاخهایى مجلل قرارمىدهد. (10)
(اینها همه بهانه است) بلکه آنان قیامت را تکذیب کردهاند; و ما براى کسى که قیامت را تکذیب کند، آتشى شعلهور و سوزان فراهم کردهایم! (11)
هنگامى که این آتش آنان را از مکانى دور ببیند، صداى وحشتناک و خشم آلودش را که با نفسزدن شدید همراه است مىشنوند. (12)
و هنگامى که در جاى تنگ و محدودى از آن افکنده شوند در حالى که در غل و زنجیرند، فریاد واویلاى آنان بلند مىشود! (13)
(به آنان گفته مىشود:) امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید! (14)
(اى پیامبر!) بگو: «آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانى که به پرهیزگاران وعده داده شده؟! بهشتى که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.» (15)
هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم است; جاودانه در آن خواهند ماند; این وعدهاى است مسلم که پروردگارت بر عهده گرفته است! (16)
(به خاطر بیاور) روزى را که همه آنان و معبودهایى را که غیر از خدا مىپرستند جمع مىکند، آنگاه به آنها مىگوید: «آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنان راه را گم کردند؟!» (17)
(در پاسخ) مىگویند: «منزهى تو! براى ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایى برگزینیم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اینکه (به جاى شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.» (18)
(خداوند به آنان مىگوید: ببینید) این معبودان، شما را در آنچه مىگویید تکذیب کردند! اکنون نمىتوانید عذاب الهى را برطرف بسازید، یا از کسى یارى بطلبید! و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدیدى به او مىچشانیم! (19)
ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند; و بعضى از شما را وسیله امتحان بعضى دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایى مىکنید (و از عهده امتحان برمىآیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است. (20)
و کسانى که امیدى به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار مىکنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمىبینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگى کردند! (21)
(آنها به آرزوى خود مىرسند،) اما روزى که فرشتگان را مىبینند، روز بشارت براى مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است)! و مىگویند: «ما را امان دهید، ما را معاف دارید!» (اما سودى ندارد!) (22)
و ما به سراغ اعمالى که انجام دادهاند مىرویم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار مىدهیم! (23)
بهشتیان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نیکوتر است! (24)
و (بخاطر آور) روزى را که آسمان با ابرها شکافته مىشود، و فرشتگان نازل مىگردند. (25)
حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است; و آن روز، روز سختى براى کافران خواهد بود! (26)
و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! (27)
اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28)
او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند× انسان بوده است! (29)
و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». (30)
(آرى،) این گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم; اما (براى تو) همین بس که پروردگارت هادى و یاور (تو) باشد! (31)
و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا بر او نازل نمىشود؟!» این بخاطر آن است که قلب تو را بوسیله آن محکم داریم، و (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم. (32)
آنان هیچ مثلى براى تو نمىآورند مگر اینکه ما حق را براى تو مىآوریم، و تفسیرى بهتر (و پاسخى دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند)! (33)
(تو گمراه نیستى،) آنان که بر صورتهایشان بسوى جهنم محشور مىشوند، بدترین محل را دارند و گمراهترین افرادند! (34)
و ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم; و برادرش هارون را یاور او قرار دادیم; (35)
و گفتیم: «به سوى این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (اما آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدت آنان را درهم کوبیدیم! (36)
و قوم نوح را هنگامى که رسولان (ما) را تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتى براى مردم قرار دادیم; و براى ستمگران عذاب دردناکى فراهم ساختهایم! (37)
(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس ( گروهى که درختان صنوبر را مىپرستیدند) و اقوام بسیار دیگرى را که در این میان بودند، هلاک کردیم! (38)
و براى هر یک از آنها مثلها زدیم; و (چون سودى نداد،) همگى را نابود کردیم! (39)
آنها ( مشرکان مکه) از کنار شهرى که باران شر ( بارانى از سنگهاى آسمانى) بر آن باریده بود ( دیار قوم لوط) گذشتند; آیا آن را نمىدیدند؟! (آرى، مىدیدند) ولى به رستاخیز ایمان نداشتند! (40)
و هنگامى که تو را مىبینند، تنها به باد استهزایت مىگیرند (و مىگویند:) آیا این همان کسى است که خدا او را بعنوان پیامبر برانگیخته است؟! (41)
اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نمىکردیم، بیم آن مىرفت که ما را گمراه سازد! اما هنگامى که عذاب الهى را ببینند، بزودى مىفهمند چه کسى گمراهتر بوده است! (42)
آیا دیدى کسى را که هواى نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو مىتوانىاو را هدایت کنى (یا به دفاع از او برخیزى)؟! (43)
آیا گمان مىبرى بیشتر آنان مىشنوند یا مىفهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند! (44)
آیا ندیدى چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر مىخواست آن را ساکن قرار مىداد; سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم! (45)
سپس آن را آهسته جمع مىکنیم (و نظام سایه و آفتاب را حاکم مىسازیم)! (46)
او کسى است که شب را براى شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات! (47)
او کسى است که بادها را بشارتگرانى پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبى پاککننده نازل کردیم... (48)
تا بوسیله آن، سرزمین مردهاى را زنده کنیم; و آن را به مخلوقاتى که آفریدهایم -چهارپایان و انسانهاى بسیار- مىنوشانیم. (49)
ما این آیات را بصورتهاى گوناگون براى آنان بیان کردیم تا متذکر شوند، ولى بیشتر مردم از هر کارى جز انکار و کفر ابا دارند. (50)
و اگر مىخواستیم، در هر شهر و دیارى بیمدهندهاى برمىانگیختیم (ولى این کار لزومى نداشت). (51)
بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگى بنما! (52)
او کسى است که دو دریا را در کنار هم قرار داد; یکى گوارا و شیرین، و دیگر شور و تلخ; و در میان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گویى هر یک به دیگرى مىگوید:) دور باش و نزدیک نیا! (53)
او کسى است که از آب، انسانى را آفرید; سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد); و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (54)
آنان جز خدا چیزهایى را مىپرستند که نه به آنان سودى مىرساند و نه زیانى; و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) پشتیبان یکدیگرند. (55)
(اى پیامبر!) ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم! (56)
بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشى از شما نمىطلبم; مگر کسى که بخواهد راهى بسوى پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)» (57)
و توکل کن بر آن زندهاى که هرگز نمىمیرد; و تسبیح و حمد او را بجا آور; و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است! (58)
همان (خدایى) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (وبه تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است; از او بخواه که از همه چیز آگاه است! (59)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «براى خداوند رحمان سجده کنید!» مىگویند:«رحمان چیست؟ ! (ما اصلا رحمان را نمىشناسیم!) آیا براى چیزى سجده کنیم که تو به ما دستور مىدهى؟! سذللّه (این سخن را مىگویند) و بر نفرتشان افزوده مىشود! (60)
جاودان و پربرکت است آن (خدایى) که در آسمان منزلگاههائى براى ستارگان قرار داد; و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانى آفرید! (61)
و او همان کسى است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد براى کسى که بخواهد متذکر شود یا شکرگزارى کند (و آنچه را در روز کوتاهى کرده در شب انجام دهد و به عکس). (62)
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بىتکبر بر زمین راه مىروند; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مىگویند (و با بىاعتنایى و بزرگوارى مىگذرند); (63)
کسانى که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مىکنند; (64)
و کسانى که مىگویند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است! (65)
مسلما آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محل اقامتى است!» (66)
و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مىنمایند و نه سختگیرى; بلکه در میان این دو، حد اعتدالى دارند. (67)
و کسانى که معبود دیگرى را با خداوند نمىخوانند; و انسانى را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمىکشند; و زنا نمىکنند; و هر کس چنین کند، مجازات سختى خواهد دید! (68)
عذاب او در قیامت مضاعف مىگردد، و همیشه با خوارى در آن خواهد ماند! (69)
مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل مىکند; و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! (70)
و کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مىکند (و پاداش خود را از او مىگیرد.) (71)
و کسانى که شهادت به باطل نمىدهند (و در مجالس باطل شرکت نمىکنند); و هنگامى که با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از آن مىگذرند. (72)
و کسانى که هرگاه آیات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روى آن نمى افتند. (73)
و کسانى که مىگویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرارده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان!» (74)
(آرى،) آنها هستند که درجات عالى بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده مىشود; و در آن، با تحیت و سلام روبهرو مىشوند. (75)
در حالى که جاودانه در آن خواهند ماند; چه قرارگاه و محل اقامت خوبى! (76)
بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد; شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!»خ (77)
سورة النور 24
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
(این) سورهاى است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنى نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید! (1)
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید; و نباید رافت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حکم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (2)
مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمىکند; و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمىآورد; و این کار بر مؤمنان حرام شده است! (3)
و کسانى که آنان پاکدامن را متهم مىکنند، سپس چهار شاهد (بر مدعاى خود) نمىآورند ، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید; و آنها همان فاسقانند! (4)
مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را مىبخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (5)
و کسانى که همسران خود را (به عمل منافى عفت) متهم مىکنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است; (6)
و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (7)
آن زن نیز مىتواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتى که به او مىدهد) از دروغگویان است. (8)
و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (9)
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبهپذیر و حکیم است (بسیارى از شما گرفتار مجازات سخت الهى مىشدید)! (10)
مسلما کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهى (متشکل و توطئهگر) از شما بودند; اما گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است، بلکه خیر شما در آن است; آنها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند; و از آنان کسى که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمى براى اوست! (11)
چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغى بزرگ و آشکار است؟! (12)
چرا چهار شاهد براى آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! (13)
و اگر فضل و رحمت الهى در دنیا و آخرت شامل شما نمىشد، بخاطر این گناهى که کردید عذاب سختى به شما مىرسید! (14)
به خاطر بیاورید زمانى را که این شایعه را از زبان یکدیگر مىگرفتید، و با دهان خود سخنى مىگفتید که به آن یقین نداشتید; و آن را کوچک مىپنداشتید در حالى که نزد خدا بزرگ است! (15)
چرا هنگامى که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم; خداوندا منزهى تو، این بهتان بزرگى است»؟! (16)
خداوند شما را اندرز مىدهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! (17)
و خداوند آیات را براى شما بیان مىکند، و خدا دانا و حکیم است. (18)
کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است; و خداوند مىداند و شما نمىدانید! (19)
و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختى دامانتان را مىگرفت)! (20)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از گامهاى شیطان پیروى نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش مىسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان مىدهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شمانبود، هرگز احدى از شما پاک نمىشد; ولى خداوند هر که را بخواهد تزکیه مىکند، و خدا شنوا و داناست! (21)
آنها که از میان شما داراى برترى (مالى) و وسعت زندگى هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند; آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند; آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (22)
کسانى که زنان پاکدامن و بىخبر (از هرگونه آلودگى) و مؤمن را متهم مىسازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست. (23)
در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالى که مرتکب مىشدند گواهى مىدهد! (24)
آن روز، خداوند جزاى واقعى آنان را بىکم و کاست مىدهد; و مىدانند که خداوند حق آشکار است! (25)
زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند; و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اینان از نسبتهاى ناروایى که (ناپاکان) به آنان مىدهند مبرا هستند; و براى آنان آمرزش (الهى) و روزى پرارزشى است! (26)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید; این براى شما بهتر است; شاید متذکر شوید! (27)
و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود; و اگر گفته شد: «بازگردید! سذللّه بازگردید; این براى شما پاکیزهتر است; و خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است! (28)
(ولى) گناهى بر شما نیست که وارد خانههاى غیر مسکونى بشوید که در آن متاعى متعلق به شما وجود دارد; و خدا آنچه را آشکار مىکنید و آنچه را پنهان مىدارید، مىداند! (29)
به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این براى آنان پاکیزهتر است; خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است! (30)
و به آنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صداى خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید! (31)
مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد; خداوند گشایشدهنده و آگاه است! (32)
و کسانى که امکانى براى ازدواج نمىیابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (قرار داد مخصوص براى آزاد شدن) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس مىکنید (که بعد از آزادى، توانایى زندگى مستقل را دارند); و چیزى از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را براى دستیابى متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خود فروشى نکنید اگر خودشان مىخواهند پاک بمانند! و هر کس آنهارا (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد، ) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد! ) (33)
ما بر شما آیاتى فرستادیم که حقایق بسیارى را تبیین مىکند، و اخبارى از کسانى که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزى براى پرهیزگاران! (34)
خداوند نور آسمانها و زمین است; مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مىشود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى; (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود; نورى است بر فراز نورى; و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مىکند، و خداوند به هر چیزى داناست. (35)
(این چراغ پرفروغ) در خانههایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد); خانههایى که نام خدا در آنها برده مىشود، و صبح و شام در آنها تسبیح او مىگویند... (36)
مردانى که نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمىکند; آنها از روزى مىترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو مىشود. (37)
(آنها به سراغ این کارها مىروند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالى که انجام دادهاند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید; و خداوند به هر کس بخواهد بى حساب روزى مىدهد (و از مواهب بىانتهاى خویش بهرهمند مىسازد). (38)
کسانى که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب مىپندارد; اما هنگامى که به سراغ آن مىآید چیزى نمىیابد، و خدا را نزد آن مىیابد که حساب او را بطور کامل مىدهد; و خداوند سریع الحساب است! (39)
یا همچون ظلماتى در یک دریاى عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگرى، و بر فراز آن ابرى تاریک است; ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگرى، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسى که خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نیست! (40)
آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مىکنند، و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مىداند; و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! (41)
و از براى خداست حکومت و مالکیت آسمانها و زمین; و بازگشت (تمامى موجودات) بسوى اوست! (42)
آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مىراند، سپس میان آنها پیوند مىدهد، و بعد آن را متراکم مىسازد؟! در این حال، دانههاى باران را مىبینى که از لابهلاى آن خارج مىشود; و از آسمان -از کوههایى که در آن است (ابرهایى که همچون کوهها انباشته شدهاند)- دانههاى تگرگ نازل مىکند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان مىرساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف مىکند; نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (43)
خداوند شب و روز را دگرگون مىسازد; در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت! (44)
و خداوند هر جنبندهاى را از آبى آفرید; گروهى از آنها بر شکم خود راه مىروند، و گروهى بر دو پاى خود، و گروهى بر چهار پا راه مىروند; خداوند هر چه را بخواهد مىآفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست! (45)
ما آیات روشنگرى نازل کردیم; و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت مىکند! (46)
آنها مىگویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت مىکنیم!» ولى بعد از این ادعا، گروهى از آنان رویگردان مىشوند; آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند! (47)
و هنگامى که از آنان دعوت شود که بسوى خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داورى کند، ناگهان گروهى از آنان رویگردان مىشوند! (48)
ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوى او مىآیند! (49)
آیا در دلهاى آنان بیمارى است، یا شک و تردید دارند، یا مىترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند! (50)
سخن مؤمنان، هنگامى که بسوى خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها این است که مىگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعى هستند. (51)
و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانى همان پیروزمندان واقعى هستند! (52)
آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهى، (از خانه و اموال خود) بیرون مىروند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم مىکنند); بگو: «سوگند یاد نکنید; شما طاعت خالصانه نشان دهید که خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است!» (53)
بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد; و بر پیامبر چیزى جز رساندن آشکار نیست!» (54)
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند وعده مىدهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید; و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت; و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل مىکند، آنچنان که تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (55)
و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید. (56)
گمان مبر کافران مىتوانند از چنگال مجازات الهى در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهى است! (57)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى که لباسهاى (معمولى) خود را بیرون مىآورید، و بعد از نماز عشا; این سه وقت خصوصى براى شماست; اما بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را براى شما بیان مىکند، و خداوند دانا و حکیم است! (58)
و هنگامى که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه مىگرفتند; اینچنین خداوند آیاتش را براى شما بیان مىکند، و خدا دانا و حکیم است! (59)
و زنان از کارافتادهاى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباسهاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایى نکنند; و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است; و خداوند شنوا و داناست. (60)
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهى نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهى نیست که از خانههاى خودتان (خانههاى فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب مىشود بدون اجازه خاصى) غذا بخورید; و همچنین خانههاى پدرانتان، یا خانههاى مادرانتان، یا خانههاى برادرانتان،یا خانههاى خواهرانتان، یا خانههاى عموهایتان، یا خانههاى عمههایتان، یا خانههاى داییهایتان، یا خانههاى خالههایتان، یا خانهاى که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههاى دوستانتان، بر شما گناهى نیست که بطور دستهجمعى یا جداگانه غذا بخورید; و هنگامى که داخل خانهاى شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از سوى خداوند، سلامى پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را براى شما روشن مىکند، باشد که بیندیشید! (61)
مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامى که در کار مهمى با او باشند، بىاجازه او جایى نمىروند; کسانى که از تو اجازه مىگیرند، براستى به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند! در این صورت، هر گاه براى بعضى کارهاى مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که مىخواهى (و صلاح مىبینى) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است! (62)
صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهى; خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مىشوند، و یکى پس از دیگرى فرار مىکنند مىداند! پس آنان که فرمان او را مخالفت مىکنند، باید بترسند از اینکه فتنهاى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد! (63)
آگاه باشید که براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است; او مىداند آنچه را که شما بر آن هستید، و (مىداند) روزى را که بسوى او بازمىگردند; و (در آن روز) آنها را از اعمالى که انجام دادند آگاه مىسازد; و خداوند به هر چیزى داناست! (64)