شعر زیر اثر مولانا است که انتهای ابیات را به زبان ترکمنی تغییر داده اند
دانی که من به عالم یالغوز سنی سؤیرمن
چون در برم نیایی اندر غمت اؤلر من
من یار با وفایم، بر من جفا قیلار سن
گر تو مرا نخواهی من خود سنی دیلأر من
روی چو ماه داری من شاد دل از آنم
زان شکر لبانت بیر اؤپگینک دیلأر من
تو همچو شیر مستی داخی قانیم ایچر سن
من چون سگان کویت دنبال تو گزر من
فرمای غمزهات را تا خون من نریزد
ور نی سنینگ الیگدن من یارغویا بارار من
هر دم به خشم گویی بارغیل منیم قاتیمدان
من روی سخت کرده نزدیک تو دورار من
روزی نشست خواهم یالغوز سنینگ قاتینگدا
هم سن چاقیر ایچر سن هم من قوپوز چالار من
آن شب که خفته باشی مست و خراب شاها
نوشین لبت به دندان قییا-قییا تادار من
روزی که من نبینم آن روی همچو ماهت
جانا نشان کویات از هر کسی سوْرار من
ماهی چو شمس تبریز غیبت نمود گفتند
از دیگری نپرسید من سؤیلهدیم آرار من
سلام
خوبی؟
خیلی جالب بود ..
ممنون از اموزشهات..
موفق باشی