نزول قرآن در ماه رمضان
آیههای قرآن به خوبی دلالت دارند که قرآن در ماه رمضان نازل شده است، برخی آیهها دلالت دارد قرآن در ماه رمضان نازل شده است: )شَهرُ رَمضانُ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرآنَ( (همان). برخی آیهها زمان این نزول را تعیین میکند که در شب بوده است: )اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیلهٍ مبارَکَهٍ( (الدخان، 3)؛ «ما قرآن را در شب مبارکی نازل کردیم».
آنگاه سوره قدر آن شب را مشخص میکند که شب قدر است: )اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیلَهِ القَدرِ(. از مجموع آیهها استفاده میشود که قرآن در ماه رمضان نازل شده است. لذا با دیدگاه اول ناسازگار است که میگفت شروع نزول قرآن در ماه رجب بوده است.
پذیرش این دیدگاه سوالهایی را سبز میکند که باید از آنها پاسخ داد. ابتدا این که مفهوم این آیهها این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است و به همین لحاظ ستایش ماه رمضان به حساب میآیند و این نکته با موضوع مسلم و ضروری در نزد تمام مسلمانان ناسازگار است؛ زیرا این نکته یقینی است که قرآن در طول بیست و سه سال رسالت رسولالله (ص) نازل شده است. افزون بر این، این دیدگاه با آیاتی دلالت دارند قرآن یک مرتبه نازل نشده است بلکه نزول آن تدریجی بوده است، ناسازگار میباشد. اصولاً یکی از اعتراضهای مخالفان قرآن همین بود که چرا قرآن یکجا بر رسولالله (ص) نازل نمیشود: )لَو لا نُزِّل الَیهِ القُرآنُ جملَه واحده کذالکَ لٍنُثبِتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلناهُ تَرتیلاً( چرا که قرآن یکجا بر او نازل نمیشود، لیکن این بهانهای بیش نیست به تدریج نازل کردیم تا قلب تو را تثبیت کنیم و با ترتیل بر تو خواندیم. اینها برخی سؤالهای اساسی است که باید به آنها پاسخ داده شود.
بیشتر اهل سنت و برخی از علما شیعه مانند شیخ مفید، سید مرتضی، ابن شهر آشوب. از این سؤال پاسخ میدهند که منظور از نزول قرآن در ماه رمضان نزول تمام قرآن نیست بلکه منظور آغاز نزول است که در ماه رمضان بوده است زیرا نسبت هر حادثهای را میتوان به زمان شروع آن داد. (نقل از التمهید، ج 1، ص 113) فرضاً ساختمانی که پنج سال طول میکشد تا احداث شود میتوان گفت این ساختمان در فلان سال یعنی سال شروع ساختمان ساخته شده است.
لیکن این پاسخ صحیح نمیباشد زیرا نسبت نزول قرآن به ماه رمضان در صورتی صحیح خواهد بود که یا تمام قرآن و یا حداقل معظم یعنی اکثر سورههای آن در ماه رمضان نازل شده باشد در همان مثال ساختمان در صورتی میتوان احداث ساختمان را به سال شروع آن نسبت داد که بیشتر کارهای آن انجام گرفته باشد و الا اگر ساختمانی در سالی که شروع میشود تنها کلنگ آن زده شده باشد یا مثلاً پیریزی شده باشد و آنگاه اتمام آن ده سال طول کشیده باشد نمیگویند این ساختمان در فلان سال (سال شروع) ساخته شده است. با نزول اندکی از قرآن در ماه رمضان نمیتوان گفت قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
برخی با توجه به مخدوش بودن جواب قبلی جواب دیگر دادهاند و آن این که «واژه قرآن» جنس است و منظور از قرآن در آیه نزول مقداری از قرآن است یعنی جنس قرآن و اگر حتی یک آیه هم نازل شده باشد صحیح است گفته شود در ماه رمضان قرآن نازل شده است؛ زیرا اسم جنس به یک مصداق هم اطلاق میشود مانند این که اگر یک قطره آب در داخل ظرفی باشد صحیح است گفته شود آب داخل ظرف است همانطور که به دریای آب هم گفته میشود آب در دریاست. و این تعبیر مجاز هم نیست بلکه یک کاربرد حقیقی است. اگر اندکی از قرآن در ماه رمضان نازل شده باشد صحیح است گفته شود قرآن در ماه رمضان نازل شده است آنگاه با دیدگاه اول که میگوید آغاز رسالت در ماه رجب است، نیز سازگار خواهد بود؛ زیرا بنابراین دیدگاه، اکثر قرآن بعد از ماه رمضان و اندکی از آن قبل از ماه رمضان و مقداری هم در ماه رمضان نازل شده است.
این جواب هم از جهت دیگر مخدوش است؛ زیرا گرچه این سخن از لحاظ کاربرد واژگانی بیاشکال است، لیکن با لحن آیههای یاد شده سازگار نیست. زیرا لحن و سیاق آیهها ستایش ماه رمضان است و بزرگترین فضیلت ماه رمضان را به این میداندکه قرآن در آن نازل شده است اگر منظور اندکی از قرآن باشد چه فرقی با سایر ماهها پیدا میکند و چه فضیلتی به حساب ماه رمضان میشود که بر دیگر ماهها شرافت دارد که قرآن در آن نازل شده است در حالی که در برخی از ماهها چندین برابر ماه رمضان قرآن نازل شده باشد.
در این زمینه جواب سومی مطرح است که برخی از اهل سنت و نیز علمای بزرگ شیعه مانند صدوق (نقل از بحار، ج 18، ص 250)، (ره) آن را پذیرفتهاند که منظور از نزول قرآن نزول آن به صورت آیه و سوره نمیباشد که به مردم ابلاغ شود بلکه منظور نزول آن بر قلب رسولالله (ص) است یا بر بیتالمعمور یا بیتالعزّه یا آسمان دنیا میباشد. این دیدگاه برگرفته از برخی شواهد تاریخی و روایی است. مانند جملاتی که از ابن عباس نقل شده است که «شَهرُ رَمضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرآنَ، قالَ اِبن عباسُ فی رَمضانِ وَ فی لَیلَهِ القَدرِ وَ فی لَیلَهِ مبارَکَهِ جملَه واحدهً… ثُم اُنزِلَ بعدَ ذالکَ فی مواقَعَ النُجوم». (درالمنثور، ج 1، ص 189) عن اِبنِ عباس: «نَزَلَ القُرآنَ جمله واحدهً لأربعهِ وَ عشرینَ من رَمضانِ فَوضعَ فی بیتِ العزَّتِ فی السماءِ الدنیا». (همان) صدوق نیز از امام صادق (ع) نقل میکند: «نَزَلَ القُرآنَ جمله واحدهً اِلی بیتِ المعمورِ ثُم نَزَلَ فی طُولِ عشرینَ سنَتاً» (بحار، ج 18، ص 250)؛ «قرآن یک جا بر بیت المعمور نازل شده است آنگاه در طول بیت سال بر پیامبر نازل شده است».
این شواهد تاریخی که روایت معتبر نیستند سخنان ابن عباس، حکایت شده است اما روایتی که صدوق (رحمهالله) نقل میکند اگر معتبر هم باشد با سیاق و سخن آیهها هماهنگ نیست زیرا همین آیه قرآن را هادی و رهنمود برای مردم معرفی میکند، اگر منظور نزول آن بر بیتالمعمور باشد چگونه قرآنی که در بیتالمعمور است رهنمود مردم کره زمین است. بنابراین هیچ کدام از این جوابهای اشکال نیست و راهی این محققین پیمودهاند قابل پیروی نیست. دیدگاه دیگر برخی علمای شیعه مانند فیض کاشانی (تفسیر صافی، ج 1، ص 41) و ابوعبدالله زنجانی (تاریخ قرآن، ص 10) ابراز نمودهاند که منظور از نزول قرآن در ماه رمضان فرود آمدن الفاظ قرآن نیست بلکه منظور حقایق و مفاهیم آن است. و نیز مراد فرود آمدن قرآن بر قلب رسولالله (ص) میباشد. که در روایات تعبیر به بیتالمعمور نموده است. این سخن صرفنظر از تحلیلی که درباره روایت بیان میکند سخن متینی میباشد و میتوان گفت دیدگاه صحیح است لیکن این که کسی بگوید منظور از بیتالمعمور قلب رسولالله (ص) میباشد بیدلیل است. توضیح همین دیدگاه در بخش بعدی آمده است.