نزول دفعی، نزول تدریجی
دیدگاهی که با شواهد قرآنی همراه است این که منظور از فرود آمدن قرآن در ماه رمضان نزول یک جای آن است که مفاهیم و حقایق قرآن بر قلب رسولالله (ص) فرود آمده است اما مفاهیم در غالب الفاظ عربی در مدت بعثت رسولالله (ص) شکل گرفته است. این دیدگاه را که المیزان طرح میکند در واقع همان دیدگاه فیض کاشانی است. با این تفاوت که روایت را شاهد ادعا قرار نمیدهد تا آن اشکال متوجه شود که به چه دلیل منظور از بیتالمعمور قلب پیامبر است. بلکه بر دیدگاه خود شواهد قرآنی بیان میکند از جمله این که فرق است بین انزال و تنزیل، انزال نزول دفعی و یک مرتبه فرود آمدن چیز را میگویند و تنزیل نزول تدریجی چیز را میگویند قرآن در مورد نزول قرآن در ماه رمضان تعبیر به انزال نموده است. که همان نزول دفعی است معلوم میشود قرآن یک مرحلهای دارد که مرحله مفاهیم و حقایق آن است که در آنجا لفظ و آیه آیه و سوره سوره نیست مقام جمع و وحدت است که مقام احکام است. یک مرحله فصل فصل و قطعه قطعه دارد که مقام تفصیل قرآن است: )کتابُ اُحکمتْ آیاتُهُ ثُم فُصِّلَتْ من لَدْن حکیمٍ خَبیرٍ( (هود، 1) مرحله احکام همان تفصیل قرآن همان به صورت الفاظ آیه و سوره آمدن قرآن است، میباشد: )إنّا جعلْنا قُرآناً عربیاً( (یوسف،2)؛ «ما قرآن را به صورت لفظ عربی درآوردیم».
دیگر این که آیههای قرآن این نکته را تأیید میکند که گاهی رسولالله (ص) عجله در قرائت قرآن داشتند میخواستند قبل از تنظیم الفاظ از سوی خدای سبحان قرائت کنند معلوم میشود مفاهیم و معانی در نزد حضرت بوده هنوز در غالب الفاظ در نیامده بوده است که حضرت قادر بوده عجله در قرائت کنند: )لا تُحرِک بِهِ لسانَکَ لتَعجلَ بِهِ( (قیامت، 16)؛ «زبان خود را به قرآن با عجله حرکت نده».
)وَلا تَعجلْ بِالْقُرآنِ منْ قَبلِ انْ یْقْضی اِلیکَ وَحیْهُ( (طه، 114)؛ «قبل از اتمام وحی قرآن عجله در قرآن نکن».
به این دیدگاه کمترین اشکال متوجه است و میتواند آن را پذیرفت؛ زیرا با شواهد قرآنی همراه است و روایت را هم توجیه ننموده است و با دیدگاهی که میگفت شروع بعثت در ماه رجب است سازگار است و با رهنمود بودن قرآن نیز همخوانی دارد یعنی میتوان گفت قرآنی که بر قلب رسولالله (ص) نازل شده است هْدیً للنّاسِ است هم اکنون رهنمود مردم میباشد زیرا وقتی حقایق قرآن نازل شده باشد، که حقیقت رهنمود قرآن به همان حقایق و مفاهیم در نزد رسولالله (ص) آماده باشد و لو هنوز به صورت لفظ درنیامده و حضرت دستور تلاوت آنها را بر مردم ندارد لیکن چون مفاهیم آماده است تا در موقع مناسب خود باز شده بر مردم ابلاغ شود هماکنون میتوان گفت این پیام رهنمود مردم است مانند این که یک نامه دربسته به کسی بدهند و به او بگویند این نامه راهگشای، مشکلات شماست؛ لیکن تا رسیدن فرصت مناسب آن را باز نکن هماکنون صحیح است که گفته شود این نامه سربسته راهگشاست. در عین حال دو اشکال مهم دیگر متوجه این دیدگاه است که اگر از آنها هم پاسخ داده شود قابل پیروی خواهد بود.
الف: بر اساس بیان علامه قرآن در ماه رمضان به صورت حقایق نه الفاظ بر قلب حضرت نازل شده است که همان مرحله احکام و جمع قرآن است که در شب قدر ماه رمضان جمله واحده بر حضرت نازل شده است. این دیدگاه با ویژگی شب قدر هماهنگ نیست زیرا قدر به معنای اندازه و تقدیر است که در حقیقت مرحله تفصیل و تفکیک حقایق است نه مرحله احکام و جمع آنها )فیها یُفْرقُ کُلُّ أمرٍ حکیمٍ( (دخان، 4) هر امر حکیمی و جمع شده در این شب تفکیک و جدا میشود این نکته با تفصیل و آیه آیه بودن قرآن هماهنگ است، نه مرحله وحدت و حقایق آن.
ب: افزون بر این، اشکال دوم متوجه بیان علامه است و آن این که برای دریافت مرحله جمع و حقایق قرآن که به صورت جمعی گرفته میشود انزال قرآن نیست بلکه صعود رسولالله (ص) لازم است. یعنی برای گرفتن مرحله حقایق قرآن بدون واسطه از نزد خدای سبحان باید رسولالله (ص) بالا برود تا به آن مقام و مرحله برسد و حقایق را بلا واسطه دریافت کند نه این که قرآن نازل شود تا به پیامبر برسد.
این دو اشکال از جانب حضرت استاد مفسر فرزانه قرآن آیتالله جوادی آملی در درسهای تفسیر ترتیب خود که به فارسی هم نگاشته میشود طرح شده است و حضرت استاد «حفظهالله» از هر دو اشکال پاسخ دادهاند از اشکال اول به این صورت پاسخ دادند که: اجمال دو نوع است. گاهی چیزی به گونهای مجمل است که جزئیات را در بر ندارد لیکن گاهی به گونهای مجمل است که در عین اجمال جزئیات را همراه دارد تکثّر دارد که اجمال با کشف و تفصیل همراه است. شب قدر گرچه شب تقدیر و اندازه و تفریق و تفکیک امور است، لیکن این تفریق به صورت جزئیات در عین اجمال میتواند باشد. که به این نکته ظریف خود علامه در تفسیر سوره دخان توجه پیدا کرده است. (المیزان، ج 18، ص 132)
از اشکال دوم هم اینگونه پاسخ دادند که برای گرفتن مرحله بالای قرآن صعود رسولالله (ص) شرط است لیکن همین دریافت حقایق از مرحله بالا همانند تجلی سایر فیوضات الهی دو نسبت دارد، از آن جهت که به بنده نسبت داده میشود صعود لازم است تا شایسته دریافت فیض شود و از آن جهت که به خدا نسبت داده میشود باید فرود آید و نازل شود تا به بنده برسد؛ لذا تعبیر از این حقیقت به انزال بیاشکال خواهد بود. بر این اساس میتوان گفت منظور از نزول قرآن در ماه رمضان نزول دفعی و یک مرتبه قرآن است که بر قلب رسولالله (ص) نازل شده است و آیههای قرآن را در این رابطه اینگونه معنا نمود اما نزول تدریجی قرآن مربوط به طول رسالت حضرت میباشد و این دیدگاه ناسازگار با آغاز رسالت در ماه رجب نیست که مقداری آیهها قبل از ماه رمضان نازل شده باشد آنگاه حقایق قرآن یکجا در ماه رمضان تجلی بیابد و سپس همین حقایق در طول رسالت به صورت لفظی درآمده و نازل شود. (و الله سبحانه هو العالم)